%0 Journal Article %T تأثیر روان درمانی مذهبی بر علایم وسواس و علایم همبود در بیماران وسواسی با محتوای مذهبی %J مجله دانشکده پزشکی اصفهان %I دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان %Z 1027-7595 %A آکوچکیان, شهلا %A جمشیدیان, زهرا %A مرآثی, محمدرضا %A الماسی, آسیه %A داورپناه جزی, امیر حسین %D 2010 %\ 12/22/2010 %V 28 %N 114 %P 801-811 %! تأثیر روان درمانی مذهبی بر علایم وسواس و علایم همبود در بیماران وسواسی با محتوای مذهبی %K اختلال وسواسی جبری %K علایم همبود %K درمان شناختی- رفتاری مذهبی %R %X مقدمه: اختلال وسواس جبری اختلالی مزمن است که تأثیری عمیق بر زندگی فرد و عملکرد اجتماعی، هیجانی و شغلی او می‌گذارد. بیماران با وسواس‌های مذهبی در جوامع مذهبی، مثل یهودی‌های خاورمیانه یا مسلمانان، بیشتر به چشم می‌خورند و مداخلات درمانی مذهبی می‌تواند به طور چشم‌گیری علایم بیماران مبتلا به افسردگی، اضطراب و اختلال وسواس را کاهش دهد. هدف این مداخله بررسی کار آمدی شناخت- رفتار درمانی مذهبی در درمان اختلال وسواس جبری با محتوای مذهبی و بر علایم همبود آن بود.روش‌ها: شیوه‌ی مداخله در این کارآزمایی بالینی تصادفی شده، درمان شناختی- رفتاری بر اساس عقاید، باورها و آداب مذهبی اسلامی به مدت ده جلسه‌ی هفتگی، هر جلسه 5/1 ساعته با حضور مشترک روان‌پزشک و روحانی متخصص در علوم حوزوی، فقه و روان‌شناسی بالینی بود. از بین بیماران مبتلا به اختلال وسواس- جبری مراجعه کننده به درمانگاه فوق تخصصی روان‌پزشکی نور، واقع در شهر اصفهان، 50 نفر که نمره‌ی مقیاس Yale Brown آن‌ها بالاتر از 17 و محتوای علایم وسواس آن‌ها مذهبی بود، به طور تصادفی انتخاب و به دو گروه مداخله و شاهد تقسیم شدند. در این مطالعه، از پرسش‌نامه‌های استاندارد Yale Brown، پرسش‌نامه‌ی غربال‌گری وضعیت روانی SCL-90 و مقیاس افسردگی Hamilton نیز استفاده شد. در این مطالعه در نرم‌افزار آماری 13SPSS از آزمون‌هایی آماری ANOVA/ANCOVA repeated measure جهت مقیاس دو گروه درمان و شاهد استفاده گردید.یافته‌ها: میانگین سنی شرکت کنندگان در این مطالعه 86/8 ± 9/32 سال بود؛ 94 درصد (47 نفر) زن و بقیه مرد بودند. مقایسه‌ی نتایج آزمون Yale Brown در سه مرحله (قبل از مداخله و بعد از جلسه پنجم و دهم) در هر دو گروه کاهش نمره را نشان داد که در گروه مداخله بارزتر بود ولی اختلاف مراحل در هر گروه معنی‌داری نشد (294/0 = P)؛ بین میانگین نمرات دو گروه مداخله و شاهد تفاوت معنی‌دار آماری وجود داشت (047/0 = P). مقایسه‌ی نتایج خرده مقیاس وسواس فکری و خرده مقیاس وسواس عملی در مقیاس Yale Brown در سه مرحله‌ی آزمون در هر دو گروه کاهش نشان داد. روند کاهشی در نمره‌ی خرده مقیاس وسواس فکری به لحاظ آماری معنی‌دارنبود (398/0 = P؛ 94/0 = (42، 2)f) ولی روند کاهش نمره‌ی خرده مقیاس وسواس عملی به لحاظ آماری معنی‌دار بود (001/0 = P؛ 008/36 = (43، 2)f). بر اساس داده‌های این مطالعه اثر متقابل گروه‌های درمانی با مراحل پی‌گیری نمره‌ی افسردگی و وضعیت روانی (نمره‌ی Global Severity Index) معنی‌دار بود؛ به این معنی که بهبود نمره‌ی افسردگی و وضعیت روانی بعد از جلسه‌ی پنجم و دهم نسبت به شروع مطالعه در هر دو گروه ملاحظه شد ولی وضعیت گروه مداخله، به خصوص در پایان جلسه‌ی دهم، بهتر از گروه شاهد بود.نتیجه‌گیری: در بیماران مذهبی مبتلا به اختلال وسواسی با محتوای مذهبی و مقاوم به درمان، مداخلات مبتنی بر مذهب، مثل روان‌درمانی شناختی- رفتاری مذهبی به طور چشم‌گیری می‌تواند پاسخ درمانی بیماران را بالا برده، در درمان او مؤثر باشد. علاوه بر علایم بیماری وسواس، چنین مداخله‌ای می‌تواند بر علایم همبود با بیماری و وضعیت کلی روانی بیمار، که پاسخ درمانی را ضعیف و پیش‌آگهی بیماری وسواس را بدتر می‌کند، اثر گذارد و موجب کاهش چشم‌گیری در علایم بیماری گردد.  %U https://jims.mui.ac.ir/article_13178_ee48d43b082eb90e11d29bf52fb2ddb5.pdf