دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75952915420111023Comparative Study on Cost and Effects of Non Invasive Helicobacter Pylori Diagnostic Testsارزیابی و مقایسهی آثار و هزینههای آزمونهای غیر تهاجمی تشخیص میکروب هلیکوباکتر پیلوری1326133313519FAشادی کاظمیدستیار، گروه بیماریهای داخلی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانحامد دقاقزادهدانشیار، گروه بیماریهای داخلی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانیلدا کاظمیمربی، گروه گفتاردرمانی، دانشکدهی علوم توانبخشی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمدرضا حبیبزادهمتخصص بیهوشی و مراقبتهای ویژه، گروه بیهوشی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.فیروزه معینزادهدستیار، گروه بیماریهای داخلی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمجید داوریاستادیار، گروه داروسازی بالینی و خدمات دارویی، مرکز تحقیقات اقتصاد و مدیریت سلامت، دانشکدهی مدیریت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانحمید توکلیدانشیار، گروه بیماریهای داخلی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمد حسن امامیدانشیار، گروه بیماریهای داخلی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-5868-0182Journal Article20110523Background: Helicobacter pylori is the most common microorganism which colonizes in gastrointestinal system. There are different methods for diagnosis of infection such as rapid stool antigen, urea breath and serology tests. The purpose of this study was comparing the cost and effectiveness of these methods.Methods: 94 dyspeptic patients with mean age of 46 ± 14 years, were evaluated. The patients were considered infected when the results of 2 tests (rapid stool antigen test, urea breath test, rapid urease test and histology) was positive.Findings: Accuracy of rapid stool antigen test was 91%, urea breath test was 82% and serology was 52%. Conclusion: As the cost of stool antigen test was minimum, it is concluded that rapid stool antigen test is more cost-benefit, accurate and reliable test for diagnosis of helicobacter pylori compared with urea breath test and serology. مقدمه: هلیکوباکتر پیلوری شایعترین میکروب کلونیزه کنندهی دستگاه گوارش است. جهت اثبات عفونت از روشهای مختلفی نظیر سرولوژی، آزمایش آنتیژنی مدفوعی و آزمایش تنفسی اوره استفاده میشود. هدف از این مطالعه، بررسی و مقایسهی آثار و هزینههای آزمایشهای تشخیصی فوق بود.روشها: 94 بیمار زن و مرد بالغ که اندیکاسیون انجام اندوسکوپی داشتند، وارد مطالعه شدند. در صورتی که نتیجهی حداقل دو آزمایش تشخیصی بیمار (بافت شناسی، آزمایش سریع اورهآز، آزمایش آنتیژن مدفوعی یا آزمایش تنفسی اوره) مثبت بود، وی از نظر عفونت با هلیکوباکتر پیلوری مثبت در نظر گرفته شد.یافتهها: دقت آزمایش آنتیژن مدفوعی 91 درصد، آزمایش تنفسی اوره 82 درصد و سرولوژی 52 درصد بود.نتیجهگیری: به دلیل هزینهی کمتر و دقت بالاتر، آزمایش آنتیژن مدفوعی آزمایش ارجح در تشخیص عفونت با میکروب هلیکوباکتر پیلوری، قبل از درمان میباشد.https://jims.mui.ac.ir/article_13519_b66aec966e23a15b581882dab3647346.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75952915420111023Evaluation of the Distribution of Topical Bupivacaine in Epidural anesthesia with MRIبررسی میزان گسترش مادهی بیحسی دهندهی موضعی بوپیواکایین در فضای اپیدورال با استفاده از روش MRI1334134013520FAحمید سریزدیاستادیار، گروه بیهوشی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانغلامرضا خلیلیاستادیار، گروه بیهوشی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}مسعود شهبازیدستیار، گروه بیهوشی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسعید عباسیاستادیار، گروه بیهوشی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-0930-5698غلامرضا مهاجریاستادیار، گروه جراحی، فوق تخصص جراحی توراکس، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-5012-5782علی حکمتنیادانشیار، گروه رادیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20110715Background: Epidural anesthesia is one of the most common anesthesia methods, in surgical procedures. Since there is not any exact information about the spread of local anesthetic substances in epidural area, in this study we evaluated the distribution of Bupivacaine in epidural anesthesia.Methods: After giving necessary information and signing the permission form, 24 patient candidates for elective cholecystectomy were enrolled in the study. They were selected by simple probable method. Before the surgery in sitting position by aseptic technique 8 CC bupivacaine plus 1 CC magnevist (as contrast) injected to the epidural space. Then patient transferred to the MRI room and images prepared by MRI studied by the radiologist. Heart rate, systolic and diastolic blood pressure and mean arterial pressure were measured at the injection time and 5 and 10 minute later.Findings: Among 24 patients (15 women and 9 men) we recognized that the mean distribution of applied medications in men and women were 4.8 and 5.5 level respectivly (P < 0.05). There was not any relationship between local anesthetic distribution with age and weight. Height and body mass index had a significant convert correlation with the distribution of bupivacaine. Heart rate, systolic and diastolic blood pressure and mean arterial pressure were significantly decreased in studied times. Conclusion: We found that the distribution of bupivacaine among men are less than women. The distribution of bupivacaine in cephalad direction was more than codal direction.مقدمه: آنستزی اپیدورال یکی از روشهای متداول بیهوشی جهت اعمال جراحی است. از آن جایی که در مورد میزان گسترش مادهی بیحسی موضعی بوپیواکایین در فضای اپیدورال اطلاعات دقیقی در دسترس نیست، در این مطالعه به بررسی میزان گسترش این ماده در فضای اپیدورال پرداختیم.روشها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی آیندهنگر بود که بر روی 24 بیمار کاندید عمل جراحی کوله سیستکتومی الکتیو در مرکز آموزش درمانی الزهرا (س) شهر اصفهان انجام شد. نحوهی نمونهگیری به صورت ساده و غیر احتمالی بود. بیماران پیش از انجام کولهسیستکتومی تحت MRI قرار گرفتند و میزان گسترش مادهی بیحسی دهندهی موضعی بوپیواکایین 5/0 ایزوباریک توسط MRI مشخص و به وسیلهی رادیولوژیست گزارش شد. ضربان قلب، فشار خون سیستولیک و دیاستولیک و فشار خون متوسط شریانی در زمانهای صفر، پنج و ده دقیقه پس از بلوک اپیدورال ثبت شدند.یافتهها: گسترش مادهی بیحسی دهندهی موضعی بوپیواکایین در زنان بیشتر از مردان بود. این گسترش با قد و شاخص تودهی بدنی نسبت عکس و با وزن و سن ارتباطی نداشت. به علاوه ضربان قلب و فشار خون سیستولی، فشار خون دیاستولی و فشار خون متوسط شریانی در هر دو جنس پس از انجام بلوک اپیدورال توراسیک و تزریق مادهی بیحسی دهندهی موضعی بوپیواکایین کاهش معنیداری یافت.نتیجهگیری: به نظر میرسد میزان گسترش مادهی بیحسی دهندهی موضعی بوپیواکایین 5/0 ایزوباریک در زنان بیشتر از مردان بود. میزان گسترش بوپراکایین در هر دو جنس به سمت سفالاد بیشتر از گسترش آن به سمت کودال بود.https://jims.mui.ac.ir/article_13520_5a4e93a39abd702d9b0a47ff12387358.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75952915420111023Number and Volume of Demyelinative Plaques Can Predict the Response to Treatment in Patients with Multiple Sclerosisتعداد و حجم پلاکهای دمیلینه ممکن است پاسخ به درمان بیماران اسکلروز مولتیپل را پیشگویی نماید1341134613521FAعلی حکمت نیادانشیار، گروه رادیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمسعود اعتمادی فردانشیار، گروه نورولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-0066-3782امیر حسین قضاویدستیار، گروه رادیولوژی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانفرزانه حکمت نیادانشجوی پزشکی، دانشگاه لندن، لندن، انگلستانامیر رضا رادمردرادیولوژیست، اصفهان، ایرانسید محمد امیر شاه کرمیدستیار، گروه کودکان، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20110827Background: Interferon β (IFN- β) has been proved as an effective treatment for relapsing-remitting type of multiple sclerosis (MS), however not all patients respond to this treatment. The aims of the present study were to assess the changes in number and volume of demyelinating plaques on magnetic resonance imaging (MRI) as surrogate markers for response to IFN-β treatment in patients with relapsing-remitting MS after one year of follow-up.Methods: 41 patients with relapsing-remitting MS were recruited and IFN β-1-a treatment was started for them. Brain MRI were obtained at baseline and after one year of treatment. the number of plaques (NP) and volume of plaques (VP) were determined. The criterion for response to treatment on MRI was defined as 50% decrease in mean NP or VP.Findings: There was a significant decrease in the NP and VP after treatment (P < 0.001). The cut-off point defined for analyzing the data was 50% decrease in mean NP or VP.The specificity of NP and VP as two criteria was the same and equals to 100%. The sensitivity of the NP was 65.5% and that for VP was 90.6%. Furthermore, if the cut-off point for the NP is set at 10%, the sensitivity of NP as a criterion will be the same as that of VP (90.6%). Conclusion: These data suggest that both the NP and VP could be two reliable imaging criteria for the assessment of response to treatment on MRI. However, the VP was more accurate than the NP.مقدمه: اثر اینترفرون بتا در درمان اسکلروز مولتیپل (Multiple sclerosis یا MS) عود و بهبود یابنده (remitting–Relapsing) ثابت شده است، اما تمام بیماران به این درمان پاسخ نمیدهند. هدف این مطالعه، بررسی تغییرات تعداد و حجم پلاکهای دمیلینه شده به عنوان مارکرهای مکمل برای پاسخ به درمان یک سال پس از درمان با اینترفرون بتا (IFN-β) توسط تصویر برداری رزونانس مغناطیسی (MRI یا Magnetic resonance imaging) بود.روشها: 41 بیمار مبتلا به MS که پیش از این تحت درمان قرار نگرفته بودند، انتخاب شدند و تحت درمان IFN-β-1α قرار گرفتند. MRI مغز قبل از درمان و سپس یک سال پس از درمان گرفته شد و تعداد پلاکها (NP یا Number of plaques) و حجم پلاکها (VP یا Volume of plaques) تعیین شدند. معیار پاسخ به درمان به لحاظ MRI کاهش حداقل 50 درصد در NP یا VP بود.یافتهها: در بین بیماران پذیرش شده برای مطالعه، کاهش معنیداری در میانگین تعداد و حجم پلاکها پس از درمان ملاحظه شد (001/0 > P). ویژگی برای کاهش 50 درصد در تعداد و حجم پلاکها به عنوان دو معیار مجزا یکسان و برابر 100 درصد بود. حساسیت آزمون تعداد پلاکها 5/65 درصد و حساسیت حجم پلاکها 6/90 درصد بود. به علاوه با در نظر گرفتن 10 درصد برای نقطهی برش تعداد پلاکها، حساسیت تعداد پلاکها به عنوان یک معیار با حساسیت حجم پلاکها برابر بود.نتیجهگیری: این دادهها پیشنهاد میکنند که هم تعداد پلاکها و هم حجم پلاکها میتوانند به عنوان دو معیار قابل اعتماد در تصویر برداری MRI جهت برآورد پاسخ به درمان به کار رود، اما حجم پلاکها معیار دقیقتری نسبت به تعداد پلاکها است.https://jims.mui.ac.ir/article_13521_32db7ccd25d6ea2d59a0d701f9070b00.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75952915420111023Sleep Pattern in 6-9 Years Old Students Living in Tehran Cityبررسی الگوی خواب دانشآموزان 6 تا 9 سالهی شهر تهران1347135513522FAامیر صابر قراملکیدانشجوی کارشناسی ارشد علوم بهداشتی در تغذیه، گروه تغذیه و بیوشیمی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانسید مصطفی حسینیاستاد، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانایوب زمانیدانشجوی کارشناسی ارشد علوم بهداشتی در تغذیه، گروه تغذیه و بیوشیمی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانفرهاد واعظ زادهدانشیار، گروه پاتوبیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانکوروش جعفریاناستادیار، گروه تغذیه و بیوشیمی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20110720Background: Over recent decades, daily sleep duration even in children has decreased. However, sleep duration in children as an important factor in their lifestyle is usually ignored. Most of the previous studies have used subjective methods for measuring sleep pattern, which do not provide accurate estimates of the sleep quality and quantity.Methods: Using objective method in 2009, we conducted a cross- sectional study to assess the sleep pattern of 270 (151 girls, 119 boys) primary school children aged 6-9 years living in 12 districts of Tehran, Iran. The ActiGraph GT3X (Pensacola, Florida, USA) activity monitor and a self-reported questionnaire filled out by the children’ parents were used to provide information regarding sleep pattern.Findings: The average sleep duration of children was 524 minutes. The onset of their sleep was around 11.23 pm and morning rising time was 08.02 am. The mean sleep quality of children was 83.2% and girls had better sleep quality during week (P = 0.003) and weekday (P = 0.001) compared to boys. There was a significantly negative relationships between age and sleep duration (P = 0.003), while the association between age and the onset of sleep was positive (P = 0.001).Conclusion: Our findings indicate that sleep duration and quality of the children who took part in this study were less than the normal standard recommended. In addition, the average of sleep onset in the children was too late. The pattern of older children need more consideration as the results of our study show that the older children had less sleep duration and earlier wake up time compared to the younger ones. Further studies using objective methods are required to explore the association between duration, quality, onset and wake up time of sleep and the development of mental health, physical health, and cognitive outcomes in children.مقدمه: امروزه مدت زمان خواب افراد حتی کودکان نسبت به گذشته کاهش یافته است. این ﻣﺴأله به عنوان یکی از عوامل مهم دخیل در سبک زندگی در کودکان نادیده گرفته شده است. اکثر تحقیقات انجام گرفته در این زمینه الگوی خواب افراد را به صورت غیر عینی (Subjective) مورد بررسی قرار دادهاند که دقت و کارایی پایینی دارد. در این مطالعه به بررسی الگوی خواب در کودکان پرداختیم.روشها: پژوهش حاضر یک مطالعهی مقطعی بود که به منظور تعیین الگوی خواب کودکان 9-6 سالهی ساکن 12 منطقهی شهر تهران در سال 89-1388 انجام شد. این مطالعه بر روی 270 کودک (151 دختر و 119 پسر) در سطح مدارس ابتدایی به روش عینی (Objective) انجام گرفت. اطلاعات خواب کودکان با استفاده از دستگاه فعالیتسنج و یک پرسشنامهی خود گزارشدهی توسط والدین جمعآوری گردید.یافتهها: کودکان مورد مطالعه به طور میانگین در طول شبانه روز 524 دقیقه میخوابیدند. همچنین در طول هفته به طور میانگین شبها ساعت 11 و 23 دقیقه به خواب میرفتند و صبحها به طور میانگین ساعت 8 و 2 دقیقه از خواب بیدار میشدند. کیفیت خواب کودکان 6/5 ± 2/83 درصد بود. دختران در مقایسه با پسران دارای کیفیت خواب بهتری در طول هفته (003/0 > P) و همچنین روزهای کاری هفته (001/0 > P) بودند. ارتباط معنیدار و معکوسی بین سن و طول زمان خواب (003/0 > P) وجود داشت. ساعت شروع خواب با سن رابطهی معنیدار و مستقیم داشت (001/0 > P).نتیجهگیری: طول و کیفیت خواب کودکان مورد بررسی کمتر از مقادیر توصیه شده بود. علاوه بر این ساعت شروع خواب بیشتر کودکان بعد از ساعت 11 شب و ساعت بیدار شدن آنها بعد از ساعت 8 صبح بود. کودکانی که سن بالاتری دارند، نیاز به توجه بیشتری دارند؛ چرا که نتایج این مطالعه نشان داد که آنها دارای طول خواب کمتر و ساعت بیدار شدن زودتری بودند.https://jims.mui.ac.ir/article_13522_cdea2cd74d6ccf4e605efa3eddf87e9f.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75952915420111023Isolation and Propagation of Colon Cancer Stem Cells In vitجداسازی و تکثیر سلولهای بنیادی بافت سرطانی کولون در محیط in vitro1356136413523FAحمیدرضا میرزاییکارشناس ارشد، گروه ایمونولوژی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمرجان قراگوزلواستادیار، گروه ایمونولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}عباس رضاییاستاد، گروه ایمونولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانحمید کلانتریدانشیار، گروه بیماریهای داخلی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمد حسین صانعیدانشیار، گروه پاتولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسید محسن حسینیدانشیار، گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}غلامرضا مهاجریاستادیار، گروه جراحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-5012-5782عباس طباطباییدانشیار، گروه جراحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمظفر هاشمیاستادیار، گروه جراحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20111005Background: Recent investigations in colon cancer biology suggest that cancer growth is driven by colon cancer stem cells (CSCs). CSCs are responsible for tumor initiation, maintenance, spreading and relapse. The aim of this study was to isolate and propagate tumorigenic colon CSCs in vitro.Methods: Tumor samples from colon cancers were subjected to mechanical and enzymatic disassociation. After passing of tumor cell suspensions through the cell strainers, tumor cells were counted and their viability was determined. Then tumor cells were plated in the special stem cells medium (contains serum-free DMEM/F12 supplemented by growth factors). Tumor cells growth was evaluated by inverted microscope.Findings: After about 3 weeks of plating in specific medium, colon CSCs were appeared as cell spheres whereas differentiated tumor cells and nonmalaginent cells were unable to grow. Colon cancer spheres were able to propagated and passaged in the specific stem cells medium.Conclusion: Isolation and propagation of tumorigenic colon CSCs in vitro would help to devise novel diagnostic and therapeutic methods. Isolated colon CSCs can be applied for the studying of cell signaling and assessment of the effect of anti-cancer drugs.مقدمه: تحقیقات اخیر در ارتباط با بیولوژی سرطان کولون نشان میدهد که رشد تومور توسط سلولهای بنیادی سرطان کولون هدایت میشود. سلولهای بنیادی سرطانی مسؤول آغاز، حفظ، گسترش و عود تومور میباشند. هدف از این مطالعه، جداسازی و تکثیر سلولهای بنیادی کولون در محیط in vitro بود.روشها: نمونههای توموری تازهی سرطان کولون مورد هضم مکانیکی و آنزیمی قرار گرفتند. بعد از عبور سوسپانسیون سلولی از فیلتر سلولی، سلولها شمارش شده و درصد حیات آنها مشخص شد. سپس سلولهای توموری در محیط کشت اختصاصی (محیط DMEM/F12 غنی شده با فاکتورهای رشد و فاقد سرم) کشت داده شدند. رشد سلولهای توموری در این محیط توسط میکروسکوپ معکوس مورد بررسی قرارگرفت.یافتهها: بعد از حدود سه هفته از کشت سلولها در محیط کشت اختصاصی، سلولهای بنیادی سرطان کولون به صورت کولونیهای سلولی گرد (اسفیر) ظاهر شدند، در حالی که سلولهای تمایز یافتهی توموری و سالم قادر به رشد نبودند. اسفیرهای سرطان کولون در محیط کشت اختصاصی سلولهای بنیادی قادر به تکثیر و پاساژ بودند.نتیجهگیری: جداسازی و تکثیر سلولهای بنیادی توموروژنیک در محیط in vitro میتواند به ایجاد روشهای تشخیصی و درمانی سرطان کولون کمک کند. از این سلولها میتوان برای مطالعات سیگنالینگ و بررسی اثر داروهای ضد سرطان استفاده کرد.https://jims.mui.ac.ir/article_13523_96d7fdb79cf3070b5a3b6d493625d4ba.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75952915420111023Identification of Beta-Lactamase-Producing Pseudomonas aeruginosa with Multiple Antibiotic Resistancesشناسایی پسودوموناس آئروژینوزاهای تولید کنندهی بتالاکتاماز و دارای مقاومت چندگانهی آنتیبیوتیکی1365137413524FAحسین فاضلیاستادیار، گروه میکروبیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-1188-8012جمشید فقریدانشیار، گروه میکروبیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانپیام کبیریاستادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمهدی فتاحی بافقیکارشناس ارشد، گروه میکروبشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمدرضا عربستانیدانشجوی دکتری، گروه میکروبشناسی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و مرکز تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20111109Background: The clinical use of antibiotics in treatment of Pseudomonas aeruginosa infections causes resistant to multiple drugs increasingly. P. aeruginosa could produce beta lactamase enzyme to beta lactam antibiotics that causes many problems. The purpose of this study is analysis of the isolated of Pseudomonas from clinical specimens and this was done for the first time in Isfahan.Methods: A total of 98 isolates of P. aeruginosa from various clinical samples collected, then identified by biochemical tests. The antibiotic sensitivity of strains was performed by Kirby-Bauer method.Findings: The pattern of resistance to antibiotics showed that the greatest strength was in the burn specimen and 30 samples of the strains isolated from burns. In the 30 strains (%100) were resistances to more than three antibiotic (multi-drug resistant). Maximum resistance to Cefodoxime, amoxiclave, Cefexime, Cefotaxime and ceftizoxime respectively and the most sensitive to Ciprofloxsazine and gentamicin. In this study 63 strains showed the full resistance to ceftazidime and Cefotaxime s and ESBL test was done that revealed 23 strains of ESBL were negative and 40 strains did not inhibit by Clavulanic acid. All of the burn samples resistant to ceftazidime and did not inhibit by Clavulanic acid. Conclusion: In regarding to the high prevalence of P. aeruginosa with Multiple Drug Resistant, increased resistance to antibiotics and the high incidence of ESBL in the strains in clinical samples, it is essential, extended control measures to reduce this pathogens.مقدمه: با مصرف کلینیکی آنتیبیوتیکها سویههای پسودوموناس آئروژینوزا بیمارستانی دارای مقاومت چندگانه در سراسر جهان به طور فزایندهای افزایش یافته است. یکی از راههای مقاومت پسودوموناس آئروژینوزا نسبت به بتالاکتامها تولید آنزیم بتالاکتاماز میباشد که معضلات بسیاری را در درمان عفونتهای ناشی از این باکتری ایجاد کرده است. هدف از این مطالعه، بررسی ایزولههای تولید کنندهی بتالاکتاماز و دارای مقاومت چند گانهی آنتیبیوتیکی (Multi-drug-resistant یا MDR) در پسودوموناسهای جدا شده از نمونههای بالینی در اصفهان بود.روشها: تعداد 98 ایزوله از پسودوموناس آئروژینوزا از نمونههای مختلف بالینی جداسازی و با تستهای بیوشیمیایی شناسایی گردید. همچنین بر روی این سویهها تست ESBL (Extended-spectrum beta-lactamase) انجام گرفت. سپس حساسیت آنتیبیوتیکی سویههای شناسایی شده به روش Kirby-Bauer تعیین گردید.یافتهها: لگوی مقاومت به آنتیبیوتیکهای مورد مطالعه نشان داد که بیشترین مقاومت در نمونههای مربوط به سوختگی بود و از 30 نمونه در سویههای جدا شده در سوختگی، همهی 30 سویه (100 درصد) به بیش از سه آنتیبیوتیک مقاوم بودند (MDR). بیشترین مقدار مقاومت به ترتیب مربوط به سفودوکسیم، کوآموکسیکلاو، سفکسیم، سفوتاکسیم و سفتیزوکسیم و بیشترین حساسیت مربوط به سیپروفلوکساسین و جنتامایسین بود. در این بررسی نمونههایی که مقاومت کامل به سفتازیدیم و سفوتاکسیم داشتند 63 سویه بود که بر روی آنها تست ESBL انجام گرفت. از این تعداد 23 سویه ESBL منفی تشخیص داده شدند و40 سویه توسط کلاولانیک اسید مهار نشدند. تمام نمونههای سوختگی مقاوم به سفتازیدیم بودند و توسط کلاولانیک اسید مهار نشدند.نتیجهگیری: باتوجه به بالا بودن شیوع پسودوموناس آئروژینوزاهای دارای MDR در نمونههای بالینی مورد مطالعه و افزایش مقاومت به آنتیبیوتیکها و شیوع بالای ژن ESBL در این سویهها، ضروری است اقداماتی در جهت کنترل و کاهش این پاتوژنهای بیمارستانی صورت گیرد.https://jims.mui.ac.ir/article_13524_0f34384e2abd9afcf6abc992a6a47782.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75952915420111023A Comparative Study on Pain Intensity and Visual Acuity Following Pho-torefractive Keratectomy Surgery through Two Types of Contact Lenses: Johnson and Johnson and Day and Nightمقایسهی میزان درد و حدت بینایی متعاقب عمل Photorefractive keratectomy با استفاده از 2 نوع لنز تماسی Johnson & Johnson و Night & day1375138013525FAحسن رزمجواستاد گروه چشمپزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانساینا آتشکدیدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسید محمد علی ابطحیدستیار، گروه چشمپزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان ایرانمجتبی اکبریکارشناس آمار دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان ایران0000-0002-5777-9612Journal Article20111112Background: Photorefractive keratectomy (PRK) is a method whose impact on elimination of refractive disorders has been evaluated in conducted studies. This study aimed to compare pain intensity and visual acuity following photorefractive keratectomy surgery using two types of contact lenses, i.e. Johnson and Johnson and Day and Night lenses.Methods: This clinical trial study was conducted in Feiz University Hospital affiliated to Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran during June-September 2011. The statistical population included patients with refractive disorders who underwent PRK surgery. Convenient simple sampling method was used to select subjects. Patients were divided into a group with Johnson and Johnson lenses and another group with Day and Night lenses. Thereafter, their visual acuity and epithelial defect size were identified and compared. The data was analyzed in PASW (SPSS)18. Paired t-test was used to compare the results of visual acuity before and after the employment of lenses in the two groups. Independent t-test and chi-square test were used to compare the two groups at all times.Findings: In this study, 44 patients were evaluated. The mean age of the patients was 27.18 ± 3.90 years. The mean pain intensity of the patients with Johnson and Johnson lenses on the first, third, and fifth days after the surgery was 0.98 ± 1.17, 0.57 ± 0.87, and 0.11 ± 0.32, respectively. The corresponding values in patients with Day and Night lenses were 2.5 ± 0.97, 1.4 ± 1.0, and 0.59 ± 0.62. Mann-Whitney test showed a significant difference between pain intensity in the two groups (P = 0.0001). The mean visual acuity of patients with Johnson and Johnson lenses on the first, third, and fifth days after the surgery was 6.68 ± 2.68, 5.57 ± 1.70, and 7.07 ± 1.56, respectively. The corresponding values in patients with Day and Night lenses were 6.98 ± 2.28, 5.36 ± 2.04, and 7.39 ± 1.6. Analysis of variance (ANOVA) showed no significant difference between the two groups in terms of visual acuity on the first, third, and fifth days after the surgery (P = 0.67).Conclusion: It seems that probably the pain intensity after the surgery was better using Johnson and Johnson lenses. However, visual acuity had no difference using different lenses. Therefore, it is recommended to use Johnson and Johnson lenses in patients who do not have necessary collaboration or have lower pain tolerance.مقدمه: روش Photo Refractive Keratectomy (PRK) یکی از روشهای مورد استفاده است که در مطالعات انجام گرفته اثر آن بر رفع اختلالات انکساری ارزیابی شده است. هدف از اجرای این مطالعه مقایسهی میزان درد و حدت بینایی متعاقب عمل Photorefractive keratectomy با استفاده از 2 نوع لنز تماسی جانسون و night & day بود.روشها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی بود که در مراکز آموزشی درمانی فیض زیر نظر دانشگاه علوم پزشکی اصفهان به انجام رسید. جامعهی آماری مورد مطالعه شامل بیماران مبتلا به عیوب انکساری بودند که تحت عمل RK P قرار گرفتند. زمان انجام مطالعه از تیر ماه سال 1390 به مدت 3 ماه بود. روش نمونهگیری به صورت Convential و Simple بود. یک گروه بیماران تحت درمان با لنز تماسی جانسون و گروه دیگر با لنز night & day درمان شدند. سپس میزان حدت بینایی و آسیب اپیتلیال (Epithelial defect size) تعیین و مقایسه گردید. اطلاعات به وسیلهی نرمافزار SPSS نسخهی 18 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. برای مقایسهی نتایج حدت بینایی قبل و بعد از مداخله از آزمون Paired-t و برای مقایسهی نتایج دو گروه در هر زمان از آزمون آماری Student-t و 2χ استفاده شد.یافتهها: در این مطالعه 44 بیمار مورد مطالعه قرار گرفتند. میانگین سنی این افراد 90/3 ± 18/27 سال بود. میانگین میزان درد بیماران پس از عمل در روز اول و سوم و پنجم در بیمارانی که با لنز تماسی جانسون مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند به ترتیب 17/1 ± 98/0، 87/0 ± 57/0 و 32/0 ± 11/0 بود و در بیمارانی که با لنز night & day مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند این شاخصها به ترتیب 97/0 ± 5/2، 0/1± 4/1 و 62/0 ± 59/0 بود. آزمون آماری Mann-Whitney نشان داد تفاوت معنیداری بین شاخص درد در دو گروه مورد مطالعه وجود داشت (001/0 > P). میانگین میزان حدت بینایی بیماران پس از عمل در روز اول و سوم و پنجم در بیمارانی که با لنز تماسی جانسون مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند به ترتیب 68/2 ± 68/6، 70/1 ± 57/5 و 56/1 ± 07/7 بود و در بیمارانی که با لنز night & day مورد عمل جراحی قرار گرفته بودند این شاخصها به ترتیب 28/2 ± 98/6، 04/2 ± 36/5 و 6/1 ± 39/7 بود. آزمون ANOVA نشان داد تفاوت معنیداری بین دو گروه از نظر حدت بینایی در روز اول و سوم و پنجم پس از عمل وجود نداشت (67/0 = P).نتیجهگیری: به نظر میرسد میزان درد پس از عمل در استفاده از لنز تماسی جانسون بهتر از Night & Day باشد ولی میزان حدت بینایی در استفاده از لنزهای مختلف تفاوتی ندارد. بنابراین بهتر است در بیمارانی که همکاری لازم را ندارند ویا تحمل درد کمتری دارند از لنز تماسی جانسون استفاده شود.https://jims.mui.ac.ir/article_13525_736c5399a52db7cba5cd88c99dc11597.pdf