دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
187
2012
06
21
Surgical Management of Tracheal Stenosis: A Retrospective Study of Prognosis and Survival
ارزیابی جراحی تنگی تراشه: مطالعهی گذشتهنگر، پیشآگهی و بقا
13796
FA
سید عباس
طباطبایی
دانشیار، گروه جراحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
سید مظفر
هاشمی
دانشیار، گروه جراحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
مجتبی
احمدینژاد
استادیار، گروه جراحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، خرمآباد، ایران
صبا
مرادیفر
دانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی لرستان، خرم آباد، ایران
0000-0001-5423-0547
مسعود
پورنقی
دانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان ، اصفهان ، ایران
Journal Article
2011
04
06
Background: The goal of this study was to evaluate the results and complications of tracheal stenosis and tracheal reconstructive surgeries. Methods: This descriptive study was conducted on patients whose tracheal stenosis was repaired by surgery in the Thorax Center of Alzahra Hospital (Isfahan, Iran) during 1998-2008. Data of patients including age, sex, etiology of stenosis, signs and symptoms onset after intubation, length of resected sections, postoperative complications, and patient's attitude toward recovery was collected and analyzed by descriptive statistics. Findings: A total number of 52 patients with the mean age of 39.15 ± 2.67 years were included and studied. Males constituted 75% of the population. The most common sign was dyspnea (75%). Postoperative complications included wound infection (7.7%), recurrent stenosis (21.2%), and disruption (1.9%). Mortality and success rates were 5.8% and 73%, respectively. In the follow up, hoarseness, mild dyspnea without significant function drop, and tracheostomy were observed in 5.8%, 3.8%, and 3.8% of the patients, respectively. In addition, in 7 patients, bronchoscopic dilation was performed after disease recurrence. Treatment was successful in 86.5% of the cases. Patients' attitude significantly improved in 50% of the patients and fairly improved in 34.6% of the subjects. However, 11.5% showed no improvement in the attitude and 3.8% admitted that their condition was worse. Conclusion: The intubation period was 21 days that is long. Therefore, more planning needs to be performed to reduce this time. Ultimate success rate was close to similar studies. Keywords: Surgical treatment, Tracheal stenosis, Resection, Anastomosis
مقدمه: در این مطالعه نتایج و عوارض تنگی تراشه و جراحی ترمیمی تراشه مورد بررسی قرار گرفت. روشها: در این مطالعهی توصیفی گذشتهنگر بیمارانی که طی سالهای 1386-1376 در بخش جراحی توراکس بیمارستان الزهرا (س) اصفهان تحت جراحی ترمیم تنگی تراشه قرار گرفته بودند، بررسی شدند. اطلاعات حاصل از بیماران شامل سن، جنس، علت تنگی، زمان ایجاد علایم، طول قطعهی برداشته شده، عوارض بعد از عمل جراحی، وضعیت فعلی و نگرش بیمار نسبت به وضعیت خود بود. اطلاعات با توجه به شاخصهای آماری توصیفی آنالیز شد. یافتهها: 52 نفر از بیمارانی که تحت درمان جراحی تنگی تراشه قرار گرفته بودند، با میانگین سنی 67/2 ± 15/39 سال بررسی شدند. 75 درصد از بیماران مرد بودند. تنگی نفس، شایعترین علامت بود (75 درصد). از نظر عوارض 7/7 درصد دچار عفونت محل زخم، 2/21 درصد دچار عود تنگی و 9/1 درصد دچار شکست آناستوموز شدند. میزان مرگ و میر عمل جراحی 8/5 درصد و میزان موفقیت جراحی 73 درصد بود. در پیگیری بیماران، 8/5 درصد خشونت صدا، 8/3 درصد تراکئوستومی و 8/3 درصد تنگی نفس بدون اختلال عملکرد روزمره داشتند.7 بیمار پس از عود تحت دیلاتاسیون موفق قرار گرفتند. درمان در 5/86 درصد موفق بود. 50 درصد بیماران وضعیت خود را بسیار بهتر، 6/34 درصد بهتر، 5/11 درصد بدون تغییر و 8/3 درصد بدتر ذکر کردند. نتیجهگیری: مدت لولهگذاری در بیماران 21 روز بود، که طولانی است و ضرورت برنامهریزی را، جهت کاهش این زمان،روشن میسازد. میزان موفقیت نهایی (5/86 درصد) به مطالعات مشابه نزدیک بود. واژگان کلیدی: درمان جراحی، تنگی تراشه، رزکسیون، آناستوموز
https://jims.mui.ac.ir/article_13796_2b4e87ba32619a0346f400832f9a548e.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
187
2012
06
21
Effects of a Cardiac Rehabilitation Program on Left Ventricular Systolic Function and Mass in Patient after Myocardial Infarction
تأثیر یک دورهی برنامهی بازتوانی بر عملکرد سیستولی و تودهی بطن چپ در بیماران پس از سکتهی قلبی
13798
FA
فاطمه
بساطی
کارشناس ارشد، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشکدهی تربیت بدنی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
مهدی
کارگرفرد
دانشیار، گروه فیزیولوژی ورزش، دانشکدهی تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
معصومه
صادقی
دانشیار، مرکز تحقیقات بازتوانی قلبی، پژوهشکدهی قلب و عروق اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
الهیار
گلابچی
فلوشیپ الکتروکاردیوگرافی، مرکز تحقیقات الکتروفیزیولوژی قلبی، مرکز تحقیقات قلب و عروق رجایی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
رضا
روزبهانی
متخصص پزشکی اجتماعی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
a:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}
Journal Article
2011
07
23
Background: The positive effects of cardiac rehabilitation programs (CRPs) on cardiovascular patients have been demonstrated. However, their effectiveness in improving systolic function and preventing remodeling process needs to be further evaluated. The aim of this study was to examine the effects of an 8-week CRP on left ventricular systolic function and mass in patients after myocardial infarction. Methods: A total number of 29 male patients with myocardial infarction were allocated into cardiac training group (n = 15; mean age = 54.2 ±9.04 years) and control group (n = 14; mean age = 51.71 ± 6.98 years). Patients in the training group performed an 8-week CRP with an intensity of 60-85% of maximum heart rate. The program was performed 3 times a week and each session lasted 60 minutes. Before the CRP and at the end of the study, all patients underwent 2-dimentional echocardiography for left ventricular systolic function and mass to be assessed. Findings: Our findings showed that the 8-week CRP improved left ventricular systolic function in the patients. At the end of the CRP, left ventricular end diastolic dimension increased in the control group. On the other hand, end diastolic volume and end systolic volume decreased significantly in the training group. In addition, ejection fraction and stroke volume increased significantly in the training group. Although left ventricular mass decreased in the training group, the difference between the two groups was not significant. Conclusion: An 8-week CRP in post-myocardial infarction patients can lead to improved systolic function and decreased left ventricular mass and thus prevent cardiomegaly. Keywords: Cardiac rehabilitation, Systolic function, Left ventricular mass, Myocardial infarctio
مقدمه: تأثیر مثبت برنامههای بازتوانی ورزشی در بیماران قلبی در تحقیقات مختلف به اثبات رسیده است، اگر چه بهبود در عملکرد سیستولی و جلوگیری از فرآیند ریمودلینگ در نتیجهی این برنامه جای بحث و تحقیق دارد. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر 8 هفته برنامهی بازتوانی بر عملکرد سیستولی و تودهی بطن چپ در بیماران مبتلا به سکتهی قلبی بود. روشها: بدین منظور تعداد 29 نفر بیمار مبتلا به سکتهی قلبی (15 نفر گروه تجربی و 14 نفر گروه شاهد) به مدت 8 هفته هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 1 ساعت با شدت 65 تا 85 درصد حداکثر ضربان قلب بیشینه در برنامهی بازتوانی شرکت کردند. قبل از شروع برنامهی بازتوانی و بعد از آن از بیماران برای ارزیابی عملکرد سیستولی و تودهی بطن چپ اکوکاردیوگرافی دو بعدی و M-mode انجام شد. سپس دادهها با استفاده از آزمون ANCOVA و Paired-t در سطح آلفای 5 درصد تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: نتایج تحقیق نشان داد برنامهی بازتوانی بهبود معنیداری در شاخصهای عملکرد سیستولی در بیماران ایجاد کرد. در پایان برنامهی بازتوانی قطر پایان دیاستولی در گروه شاهد نسبت به گروه تجربی افزایش پیدا کرد. در گروه تجربی حجم پایان دیاستولی و حجم پایان سیستولی کاهش معنیداری و کسر جهشی و حجم ضربهای به طور افزایش معنیداری پیدا کردند. تودهی بطن چپ در گروه تجربی کاهش معنیدار داشت اما این کاهش در مقایسه با گروه شاهد معنیدار نبود. نتیجهگیری: با توجه به نتایج به دست آمده، به نظر میرسد برنامهی بازتوانی قلبی به مدت 8 هفته هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 1 ساعت باعث بهبود در عملکرد سیستولی در بیماران مبتلا به سکته قلبی میشود و از فرآیند بزرگ شدن قلب جلوگیری میکند. واژگان کلیدی: بازتوانی قلبی، عملکرد سیستولی، تودهی بطن چپ، سکتهی قلبی
https://jims.mui.ac.ir/article_13798_b8c1063e2187358707cf72de217a7150.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
187
2012
06
21
Infections with Respiratory Syncytial and Influenza Viruses in Hospitalized Children with Influenza-Like Syndrome
بررسی علل ویروسی سندرم تنفسی شبه آنفلوانزا در کودکان بستری
13799
FA
علیرضا
ناطقیان
دانشیار، گروه کودکان و نوزادان، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
کوروش
یوسفی
دستیار کودکان، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
مهدی
شیری
دانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، انجمن دانشجویی تحقیقات ایدز و سرطان ایران، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
Journal Article
2011
10
10
Background: Different respiratory viruses cause influenza-like syndrome. The aim of this study was to determine the contribution of respiratory syncytial virus (RSV) and influenza viruse in hospitalized children with influenza-like syndrome. Methods: during November 2010-May 2011, we enrolled 66 patients (1 months to 17 years old) with clinical evidence of influenza-like syndrome who were admitted in Aliasghar Pediatrics Hospital in Tehran, Iran. Oseltamivir (30-75 mg bid) was prescribed after taking nasopharyngeal specimens for polymerase chain reaction (PCR) detection of influenza A and B, and RSV A and B. The collected data was analyzed by Fisher's exact test, and analysis of variance in SPSS16. Findings: Viral agents were identified from 28 cases (42.4%). The most commonly detected viruses were the flu A virus (19.7%), RSV A (10.6%), and RSV B (9.1%). The highest mean age belonged to the flu A cases (9.25 years). Children with RSV B infections had the lowest mean age (4.5 months) (P = 0.007). The most notable clinical finding was respiratory distress (83.3%). Wheezing was more in favor of flu A and RSV B infections (P = 0.03). The longest duration of fever after receiving oseltamivir was seen in patients with flu A virus infection (43 hours). Estimated sedimentation rate (ESR) more than 30 was only diagnosed in RSV A cases with a prevalence rate of 8.1% (P = 0.035). Chest X ray revealed bilateral reticulonodular and infiltration to be more prevalent in flu A and RSV B cases. However, these two viruses could not be differentiated from each other (P = 0.07). Conclusion: Based on our findings, in patients with influenza-like syndrome, specimens should be taken for PCR. Antiviral drugs need to be initiated. However, continuing the regimen depends on PCR results. Keywords: Influenza-like syndrome, Virus, Polymerase chain reaction, Oseltamivir
مقدمه: علایم بالینی عفونتهای ویروسی سندرم شبه آنفلونزا (Influenza like syndrome) مشابه است. هدف ازاین مطالعه بررسی فراوانی و آلودگی به ویروسهای RSV(Respiratory syncytial virus) و آنفولانزا در کودکان بستری با شکایت تنفسی شبه آنفلونزا و ارزیابی شیوههای تشخیصی درمانی جدید بود. روشها: این مطالعه، یک بررسی توصیفی-تجربی و آیندهنگر بود. نمونههای مورد آزمون، بیماران ١ ماهه تا ١٧ سالی بودند که با شکایت سندرم تنفسی شبه آنفلونزا به بیمارستان علی اصغر تهران از فروردین تا اسفند ١٣٨٩ مراجعه کردند. نمونهی ته حلق بیماران برای PCR (Polymerase chain reaction) ویروسهای آنفلوانزا و RSV فرستاده شد. بعد از نمونهگیری و ارسال آزمایشات داروی اسلتامی ویر برای همهی بیماران شروع شد. اطلاعات به دست آمده در نرمافزار SPSS نسخهی 16 با آزمونهای Fisher exact، 2χ و ANOVAآنالیز شدند و ٥ ٠/٠≤ P معنیدار در نظر گرفته شد. یافتهها: 66 بیمار مورد بررسی قرار گرفتند. PCR٢/٤٢ درصد از بیماران (٢٨ نفر) مثبت بود. شایعترین ویروسهای شناخته شده به ترتیب شیوع ویروس آنفلوانزای A (٧/١٩ درصد)، RSV-A (٦/١٠ درصد) و B-RSV (١/٩ درصد) بودند. بیماران مبتلا به آنفلوانزای B بالاترین سن (٩ سال و سه ماه) و RSV-B کمترین سن ( ٥/٤ ماه) را داشتند (٠٠٧/٠ > P). شایعترین یافتهی بالینی دیسترس تنفسی (٣/٨٣ درصد) بود. شنیدن ویز بیشتر به نفع آنفلوانزای A و RSV-B بود (٠٣/٠ > P). بیشترین مدت تبدار بودن بعد از شروع اسلتامی ویر در مبتلایان به آنفلوانزای A(٤٣ ساعت) دیده شد (٠٠١/٠ > P). ESR (Erythrocyte sedimentation rate) بالای 30 تنها در گروه RSV-Aو با درصد شیوع ١/٨ درصد تشخیصی بود (٠٣٥/٠ > P). از نظر یافتههای CXR (chest x ray) نمای رتیکولوندولر دو طرفه و انفیلتراسیون در گروههای آنفلوانزای A و RSV-B شیوع بیشتری داشت ولی از این نظر دو اتیولوژی از هم قابل افتراق نبودند (٠٧/٠ = P). شایعترین بیماریهای زمینهای ریفلاکس معده به مری، اختلال رشد و سابقهی اسپلنکتومی بودند. نتیجهگیری: بهتر است هنگام مراجعهی بیماری با علایم سندرم تنفسی شبه آنفلونزا، نمونهی ته حلق مناسب PCR فرستاده شود و سپس داروی ضد ویروسی آغاز گردد. تصمیمگیری برای ادامهی درمان بر اساس نتیجهی PCR است. واژگان کلیدی: سندرم شبه آنفلونزا، ویروس، PCR، اسلتامی ویر
https://jims.mui.ac.ir/article_13799_e1f3f168cf1726fc87d4b20881d6ee35.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
187
2012
06
21
Epidemiologic and Clinical Characteristics of Migraine Headaches: A Descriptive Study in Isfahan, Iran
ویژگیهای اپیدمیولوژیک و بالینی سردرد میگرنی در بیماران کلینیک نورولوژی بیمارستان الزهرا (س) اصفهان
13800
FA
فرود
آقاپور زنگنه
دانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
احمد
چیت ساز
دانشیار، گروه داخلی مغز و اعصاب، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0001-7983-2122
محمدرضا
نجفی
دانشیار، گروه داخلی مغز و اعصاب، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0001-7913-7031
رسول
نوروزی
دستیار، مرکز تحقیقات علوم اعصاب اصفهان، گروه داخلی مغز و اعصاب، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
05
21
Background: Migraine is one of the most disabling disorders. Considering geographical differences in reported epidemiology and lack of data in our city, the aim of the present study was to describe the natural history of migraine headaches in Isfahan, Iran. Methods: This descriptive study was conducted in the neurology clinic of Isfahan University of Medical Sciences (Isfahan, Iran) during 2011. A questionnaire containing validated questions was designed to obtain data about the demographic and headache characteristics. Among the patients presented with headache, subjects with confirmed diagnosis of migraine (based on the criteria of the International Headache Society) were selected to fill out the questionnaires. Findings: Among 764 patients with the complaint of headache, 84 (11%) subjects were confirmed to have migraine headaches. Of the 84 patients, 59.5% were women and 40.5% were men. Their mean age was 31.3 years old and 60.7% were married. The most common migraine triggers were stress (73.8%), sleep disturbances (61.9%), and fatigue (59.5%). The mean frequency of headaches was 8.2 attacks per month with an average duration of 14.2 hours per attack. Ibuprofen was the most common used analgesic. Conclusion: According to the results of our study, migraine is more prevalent in married women aging 25 to 34 years old. Clinical characteristics of migraine headaches in our patient were nearly compatible with the International Headache Society criteria. Keywords: Migraine, Epidemiology, Headache
مقدمه: میگرن یکی از بیماریهای به نسبت شایع و ناتوانکننده محسوب میگردد. نظر به تفاوتهای جغرافیایی در اپیدمیولوژی آن و در راستای بهبود مراقبت از مبتلایان، این مطالعه به منظور ارزیابی خصوصیات اپیدمیولوژیک و ویژگیهای بالینی سردرد میگرنی در شهرستان اصفهان، انجام گرفت. روشها: این مطالعه به روش مقطعی و توصیفی در سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰ به مدت ٩ ماه در کلینیک نورولوژی بیمارستان الزهرا (س) اصفهان انجام شد. از یک پرسشنامهی پایا و روا برای جمعآوری اطلاعات دموگرافیک و ویژگیهای بالینی سردرد استفاده گردید. از بین بیماران مراجعهکننده با شکایت سردرد، مبتلایان به میگرن طبق معیار انجمن بینالمللی سردرد (International headache society یا IHS) جهت پر کردن پرسشنامه انتخاب شدند. یافتهها: از بین ٧٦٤ بیمار مراجعهکننده با سردرد، ٨٤ نفر (11 درصد) مبتلا به سردرد میگرنی بودند، که از 59/5 درصد آنها زن و 40/5 درصد آنها مرد بودند. سن متوسط بیماران مبتلا به میگرن 31/3 سال بود و 60/7 درصد آنها متأهل بودند. شایعترین محرکهای سردرد میگرن شامل استرس (73/8 درصد)، اختلالات خواب (61/9 درصد) و خستگی (59/5 درصد) بودند. میانگین تعداد حملات سردرد در ماه 8/2 حمله بود و میانگین طول مدت هر حمله سردرد، 14/2 ساعت بود. پر مصرفترین مسکن در زمان حملات سردرد، ایبوپروفن گزارش شده بود. نتیجهگیری: با توجه به یافتههای این پژوهش، میگرن بیشتر در زنان گروه سنی 25-34 سال که ازدواج کردهاند، دیده میشود. ویژگیهای بالینی سردرد میگرنی در بیماران ما تا حدود زیادی مشابه با معیارهای بینالمللی IHS بود. واژگان کلیدی: میگرن، اپیدمیولوژی، سردرد
https://jims.mui.ac.ir/article_13800_305ea91b8905180a78c20463a81dfb23.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
187
2012
06
21
Influence of High Protein Diets on Muscle Hypertrophy and Exercise Performance
تأثیر دریافت رژیمهای پرپروتئین بر عضلهسازی و عملکرد ورزشی ورزشکاران
13797
FA
حسین
خسروی بروجنی
کارشناس ارشد تغذیه، گروه تغذیهی جامعه، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
رضا
غیاثوند
استادیار، گروه تغذیهی جامعه، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
a:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}
Journal Article
2011
07
12
The importance of protein for athletes has been known for years. In fact, protein is one of the most important dietary supplementations prescribed for athletes and active people. Although physical performance mostly depends on physical activity and exercise, dietary intake and especially protein content is also very important. However, there are inconsistencies in protein adequacy and safety. Some investigations have suggested the recommended dietary allowance (RDA) for protein to be sufficient while others have recommended using 2-3 times more than RDA level to prepare adequate amino acids. Furthermore, there is discrepancy in safety of a high protein diet as some believed a high protein diet can lead to kidney dysfunction and bone defect but other studies did not support this idea. This study thus reviewed the literature to evaluate the adequacy and safety of protein intake in athletes. Keywords: Protein, Physical activity, Muscle, Diet
اهمیت پروتئین برای ورزشکاران از مدتها قبل شناخته شده است و این ماده یکی از مهمترین مکملهای غذایی میباشد که برای ورزشکاران و افراد فعال توصیه میشود. هر چند افزایش حجم و کارایی عضلات به انجام ورزش و به خصوص فعالیتهای قدرتی بستگی دارد، رژیم غذایی به ویژه میزان پروتئین دریافتی از اهمیت خاصی برخوردار است. با این وجود در مورد کفایت و ایمنی دریافت پروتئین اختلاف نظر وجود دارد. برخی مطالعات دریافت در حد RDA (Recommended dietary allowances) را کافی میدانند و معتقد هستند که افزایش کارایی بدن ورزشکاران موجب کفایت پروتئین دریافتی میگردد، در حالی که دیگران مصرف بیشتر پروتئین را در حد 3-2 برابر RDA توصیه میکنند تا اسیدهای آمینهی مورد نیاز برای ترمیم و ساخت عضلهی ورزشکاران تأمین گردد. در عین حال در مورد ایمنی مصرف یک رژیم پر پروتئین نیز اختلاف نظر وجود دارد؛ به طوری که عدهای معتقد هستند رژیم پر پروتئین موجب اختلال عملکرد کلیوی و همچنین آسیب استخوانی میگردد، ولی برخی مطالعات این عقیده را تأیید نمیکنند. این مطالعه با هدف جمعآوری و نتیجهگیری در خصوص کفایت و ایمنی دریافت پروتئین به بررسی مقالات گذشته میپردازد. واژگان کلیدی: پروتئین، ورزش، عضله، رژیم غذایی
https://jims.mui.ac.ir/article_13797_95bb5398cc5d19ac59fe02fe4f4893b9.pdf