دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
216
2013
01
20
Effects of Opium Addiction on Vascular Endothelium
بررسی اثر اعتیاد به تریاک بر اندوتلیوم عروق
2084
2090
13954
FA
امیر محمد
قانعی
دانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
محمد
سعادتنیا
دانشیار، گروه داخلی اعصاب، دانشکدهی پزشکی و مرکز تحقیقات علوم اعصاب اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0001-9425-5132
شقایق
حقجوی جوانمرد
دانشیار، گروه فیزیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
10
10
Background: Opium is the most commonly abused drug in Iran. However, effects of opium abuse or withdrawal on vascular endothelium are not clear. This study compared endothelial function in addicts, non-addicts, and individuals receiving treatment for addiction. Methods: This descriptive, analytic study was conducted in Isfahan (Iran) during 2011. Nitric oxide (NO) and C-reactive protein (CRP) levels were evaluated in four groups of individuals (addicts, non-addicts, persons receiving methadone maintenance treatment, and those attending drug rehabilitation camps). Findings: The mean serum levels of high sensitivity CRP (hs-CRP) were 3.59 ± 1.20 in non-addicts, 4.10 ± 1.25 in addicts, 3.29 ± 0.97 ng/ml in subjects receiving methadone, and 5.33 ± 1.21 in residents of camps (P < 0.05). The mean serum levels of NO in the abovementioned groups were 31.29 ± 4.68, 22.51 ± 4.53, 25.51 ± 4.22, and 20.03 ± 3.56 ng/ml, respectively (P < 0.01). Conclusion: Among the four studied groups, opium addicts had the highest levels of CRP and the lowest levels of NO. Therefore, opium results in vascular dysfunction which can be corrected during the withdrawal process. Keywords: Opium, Addiction, Endothelial function
مقدمه: در کشور ما تریاک از شایعترین مواد مخدری است که مورد سوء مصرف قرار میگیرد و تأثیر مصرف یا ترک آن بر روی اندوتلیوم عروق مورد سؤال است. در این مطالعه عملکرد اندوتلیوم از طریق اندازهگیری سطح سرمی اکسید نیتریت (NO) و hs-CRP (High-sensitivity C-reactive protein) در افراد معتاد به تریاک، غیر معتاد، در حال ترک با متادون و در حال ترک در کمپ بررسی شد. روشها: این مطالعه یک مطالعهی توصیفی- تحلیلی بود که در سال 1390 در اصفهان انجام شد. سطح سرمی NO و hs-CRP در 4 گروه معتاد به تریاک، در حال ترک در کمپ، در حال ترک با متادون و غیر معتاد اندازهگیری و مقایسه شد. یافتهها: میانگین سطح سرمی hs-CRP در افراد سالم 2/1 ± 59/3، افراد معتاد 25/1 ± 1/4، افراد در حال ترک با متادون 97/0 ± 92/3 و در افراد در حال ترک بدون متادون (در کمپ) 21/1 ± 33/5 نانوگرم بر میلیلیتر بود که در بین چهار گروه مذکور اختلاف معنیداری داشت. میانگین سطح سرمی NO در 4 گروه فوق به ترتیب 68/4 ± 29/31، 56/3 ± 03/20، 53/4 ± 51/22 و 22/4 ± 51/25 نانوگرم بر میلیلیتر بود و بین 4 گروه مذکور، اختلاف معنیداری داشت (001/0 > P). نتیجهگیری: در معتادین به تریاک نسبت به سایر گروهها بیشترین میزان کاهش سطح NO و افزایش سطح hs-CRP مشاهده شد. این امر بیانگر تأثیر تریاک بر روی اختلال عملکرد عروق است. ترک اعتیاد سبب بهبود این روند میشود. واژگان کلیدی: تریاک، اعتیاد، عملکرد اندوتلیوم
https://jims.mui.ac.ir/article_13954_6738cf34d9a780e8e69079b32c9e05da.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
216
2013
01
20
Expression of M2 Protein of Human Influenza Virus in Escherichia Coli
بیان پروتئین M2 ویروس آنفلوانزای انسانی H1N1 در باکتری اشریشیا کلی
2091
2102
13955
FA
سید محمد علی
علوی اصفهانی
کارشناس ارشد، گروه میکربشناسی، دانشکدهی علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم، قم، ایران
فاطمه
فتوحی
استادیار، گروه ویروسشناسی، آزمایشگاه تحقیقات آنفلوانزا، انستیتو پاستورایران، تهران، ایران
امیر
قائمی
استادیار، گروه ویروسشناسی پزشکی و ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایران
مریم
صالح
کارشناس ارشد، گروه ویروسشناسی، آزمایشگاه تحقیقات آنفلوانزا، انستیتو پاستورایران، تهران، ایران
سیاوش
چلبیانی
کارشناس ارشد، گروه میکربشناسی، دانشکدهی علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم، قم، ایران
بهرخ
فرهمند
استادیار، گروه ویروسشناسی، آزمایشگاه تحقیقات آنفلوانزا، انستیتو پاستورایران، تهران، ایران
معصومه
توسطی خیری
استادیار، گروه ویروسشناسی، آزمایشگاه تحقیقات آنفلوانزا، انستیتو پاستورایران، تهران، ایران
Journal Article
2012
11
17
Background: Influenza A virus is an orthomyxovirus capable of infecting humans. The virus genome consists of eight negative single-strand RNA segments that encode structural and nonstructural viral proteins. M2, a disulfide-linked homotetramer and a membrane-bound protein, is conserved among all influenza A viruses. Therefore, it is an appropriate target for the development of influenza vaccine with broad-spectrum protection. In this study, M2 protein of influenza virus A was expressed in a prokaryotic system. Methods: M2 gene of influenza virus A (New Caledonia/20/99, H1N1) was amplified by polymerase chain reaction (PCR) using specific primers. It was then digested with appropriate enzymes and cloned into the prokaryotic expression vector pQE30. The Escherichia coli (M15) competent cells were transformed with recombinant plasmid (pQE30-M2) and grown in LB broth media overnight after being induced by isopropyl-beta-D-thiogalactopyranoside (IPTG). The media were supplemented with 50 mg/ml ampicillin and 50 mg/ml kanamycin. Expression of the M2 protein was approved by sodium dodecyl sulfate polyacrylamide gel electrophoresis (SDS-PAGE) and western blot analysis. Findings: The results of colony PCR, restriction enzyme digestion, and sequencing revealed that M2 gene was cloned in pQE30 properly in frame to histidine tag. Protein expression was confirmed in western blotting using specific monoclonal anti-M2 antibody. Conclusion: Experiments in animal models have shown M2-based vaccines to induce broad spectrum immunity against various influenza A viruses. Thus, the M2 protein prepared in this study will be a suitable vaccine candidate to be evaluated in further studies on animal models. Keywords: M2 protein, Vaccine, Protein expression, Influenza virus, Escherichia coli
مقدمه: پروتئین M2 که یک پروتئین هوموتترامر متصل به غشا با پیوند دیسولفیدی میباشد، در میان همهی ویروسهای آنفلوانزای A به طور کامل حفاظت شده است. به همین دلیل هدف مناسبی برای توسعهی واکسن آنفلوانزا با محافظت وسیعالطیف میباشد. در این مطالعه پروتئین M2 ویروس آنفلوانزای A در سیستم پروکاریوتی بیان شد. روشها: ژن پروتئین M2 ویروس آنفلوانزا [A/NewCaledonia/20/99 (H1N1)] پس از تکثیر به روش PCR (Polymerase chain reaction) با استفاده از پرایمرهای اختصاصی و هضم آنزیمی، در وکتور بیانی پروکاریوتی pQE30 جایسازی گردید. پلاسمید نوترکیب pQE30-M2 به سلول مستعد شده E.coli سویهی M15 منتقل شد و سلولها در محیط LB مایع واجد آمپیسیلین و کانامایسین بعد از القا با IPTG (Isopropyl thiogalactoside) به صورت کشت شبانه رشد کردند. بیان پروتئین M2 به وسیلهی الکتروفورز روی ژل آکریل آمید و سپس Western blot تأیید شد. یافتهها: نتایج کلونی PCR و هضم آنزیمی و تعیین توالی نشان داد که ژن M2 در وکتور pQE30 به طور صحیح و در قاب خواندنی دنبالهی هیستیدینی کلون شد و تولید پروتئین نوترکیب با استفاده از آنتیبادی اختصاصی ضد پروتئین M2 به روش Western blot تأیید گردید. نتیجهگیری: آزمایشات نشان داد که واکسنهای بر پایهی M2 باعث القای ایمنی وسیعالطیف میشوند و میتوانند حیوانات را در برابر چالش کشنده تحت تیپهای چند گانهی ویروس، محافظت نماید. بنابراین پروتئین M2 پس از تخلیص میتواند به عنوان یک کاندید واکسن در نظر گرفته شود و در مطالعات آینده همراه با ادجوانتهای مختلف در مدلهای حیوانی مورد ارزیابی قرار گیرد. واژگان کلیدی: پروتئین M2، واکسن، بیان پروتئین، ویروس آنفلوانزا، اشریشیا کلی
https://jims.mui.ac.ir/article_13955_e192e29dc0cf5ecc71d764d856f37c0d.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
216
2013
01
20
Preparation and Pharmaceutical Evaluation of Miconazole Nitrate Mucoadhesive Films for Vaginal Candidiasis
تهیهی فیلم مخاط چسب واژینال آهستهرهش میکونازول نیترات و ارزیابی ویژگیهای فارماسیوتیکس آن
2103
2112
13956
FA
رحیم
بحری نجفی
دانشیار، گروه فارماسیوتیکس، دانشکدهی داروسازی و علوم دارویی و مرکز تحقیقات دارویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
زهرا
مغروری
دانشجوی داروسازی، دانشکدهی داروسازی و و علوم دارویی مرکز تحقیقات دارویی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
محمد
پیکانپور
دکترای داروسازی، گروه فارماسیوتیکس، دانشکدهی داروسازی و علوم دارویی و مرکز تحقیقات دارویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0002-7892-2588
Journal Article
2012
10
29
Background: Mucoadhesive dosage forms including tablets, gels, ointments, patches, and films have received great attention during recent years. They facilitate the topical release and hence better absorbance of the drug. We tried to design miconazole nitrate mucoadhesive films to affect vaginal candidiasis. Methods: The prepared polymeric films contained 10 mg miconazole nitrate, mucoadhesive polymers (hydroxypropyl methylcellulose 6cps and K15M, chitosan, and Eudragit RL100), and propylene glycol (PG) as solvent and plasticizer. These films were made by solvent casting method. The films were assessed in terms of various physical and pharmaceutical properties such as thickness, swelling capacity, surface pH, disintegration time, miconazole nitrate loading, in vitro drug release, mucoadhesion, and antifungal effect against Candida albicans compared to miconazole vaginal cream. Findings: The mean weight and thickness of suitable films were 0.022 g and 148 micron, respectively. The highest miconazole nitrate loading was 9.5 mg. Swelling index, time of disintegration, and adhesiveness of films were acceptable. Conclusion: The films containing hydroxypropyl methylcellulose K15M had a uniform appearance and adequate strength and adhesion with optimum release pattern in five hours. Keywords: Vaginal candidiasis, Miconazole nitrate, Mucoadhesive film
مقدمه: یکی از سیستمهای دارورسانی جدید که در سالهای اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است، فراوردههای دارویی مخاط چسب میباشد. این فراوردهها به اشکال مختلف قرص، فیلم، پچ و ژل ارائه شدهاند. هدف اصلی از عرضهی این اشکال، آزادسازی موضعی دارو به منظور افزایش حضور و جذب دارو در محل مورد نظر میباشد. هدف از انجام این مطالعه طراحی و ساخت فیلم مخاط چسب واژینال مایکونازول نیترات بود که به دلیل ماندگاری بیشتر در موضع و آزادسازی طولانی دارو در واژن، بتواند تأثیر بیشتری بر کاندیدیاز واژنی داشته باشد. روشها: فیلم پلیمری تهیهشده دارای ۱۰ میلیگرم مایکونازول نیترات، پلیمرهای مخاط چسب HPMC 6cps، HPMC k15m، کیتوزان و یودراژیت RL100 و همچنین پروپیلن گلیکول به عنوان حلال و پلاستی سایزر بود. از روش Casting برای ساخت فیلمها استفاده شد. فیلمها از نظر ویژگیهای ظاهری و فارماسیوتیکسی مانند زمان آزادسازی، زمان از همپاشیدگی، ضخامت، تورمپذیری، pH سطحی، مقدار بارگیری دارو در فیلم، قدرت چسبندگی و اثر ضد قارچی فیلمها در محیط In vitro بر روی کاندیدا آلبیکنس و مقایسهی آن با کرم واژینال مایکونازول نیترات مورد ارزیابی قرار گرفتند. یافتهها: فیلمهای مورد قبول ابعاد 2 × 1 سانتیمتر، میانگین وزنی 022/0 گرم و میانگین ضخامت 148 میکرون داشتند. بیشترین میزان بارگیری مایکونازول در فیلمها حدود 5/9 میلیگرم بود. فیلمها از نظر شکل ظاهری یکنواخت و دارای قدرت استحکام و چسبندگی قابل قبولی بودند. نتیجهگیری: مناسبترین الگوی آزادسازی در فرمولاسیون دارای پلیمر HPMC k15m دیده شد. واژگان کلیدی: کاندیدیاز واژنی، مایکونازول نیترات، فیلم مخاط چسب
https://jims.mui.ac.ir/article_13956_aa474ea5843cc5041ffb58e0a0721042.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
216
2013
01
20
Effects of Vitamins C and E Supplementation on Muscle Damage and Oxidative Stress in Female Athletes: A Double-Blind Clinical Trial
بررسی اثر دریافت مکملهای ویتامین C و E بر شاخصهای آسیب عضلانی و استرس اکسیداتیو در زنان ورزشکار: کارآزمایی بالینی تصادفی دو سو کور
2113
2124
13957
FA
مریم
تقییار
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه تغذیهی جامعه، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی و مرکز تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
رضا
غیاثوند
استادیار، گروه تغذیهی جامعه، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
آوات
فیضی
استادیار، گروه آمار و اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
غلامرضا
عسگری
استادیار، گروه تغذیهی جامعه، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
نفیسه
شکری
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه تغذیهی جامعه، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی و مرکز تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
08
27
Background: The need for energy in strenuous exercises necessitates increased oxygen consumption and hence increased production of reactive oxygen species. It seems that vitamins C and E supplementation reduces exercise-induced oxidative stress. Therefore, this study aimed to investigate the effects of vitamins C and E supplementation on muscle damage and oxidative stress in female athletes. Methods: This four-week randomized, double-blind clinical trial, recruited 64 trained female athletes from gyms in Isfahan, Iran. The subjects were randomly assigned to groups A-D and received vitamin C (250 mg/day), vitamin E (400 international units), both vitamins C and E, and placebo. Blood samples were obtained before and after the intervention to measure muscle damage indices, i.e. aspartate transaminase, creatine kinase, and lactate dehydrogenase, and malondialdehyde. Findings: Among muscle damage indices, only creatine kinase levels significantly reduced between groups at the end of the study (P = 0.030). Considering within group differences, creatine kinase significantly decreased in group A (P = 0.002). No within or between group differences were observed in aspartate aminotransferase levels. Lactate dehydrogenase levels were significantly decreased in group B (P = 0.020). Significant reductions in malondialdehyde levels were also detected in groups A, C and D (P < 0.05). Conclusion: According to our findings, vitamins C and E supplementation can be beneficial in reducing muscle damage indices during aerobic exercises. Keywords: Oxidative stress, Vitamin C, Vitamin E, Supplementation, Female athlete, Muscle damage, Clinical trial
مقدمه: نیاز به انرژی در تمرینات ورزشی شدید، موجب افزایش اکسیژن مصرفی میگردد و در نهایت تولید گونههای واکنشپذیر اکسیژن (ROS یا Reactive oxygen species) افزایش مییابد. استفاده از مکملهای آنتیاکسیدانی از استرس اکسیداتیو ناشی از این گونه تمرینات میکاهد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی تأثیر مکملهای ویتامین C و E بر استرس اکسیداتیو و شاخصهای آسیب عضلانی پس از یک دوره تمرینات ورزشی در زنان ورزشکار بود. روشها: این مطالعه یک کارآزمایی بالینی تصادفی دوسوکور بود. 64 زن ورزشکار که به صورت حرفهای ایروبیک انجام میدادند، از بین مراجعین به باشگاههای ورزشی شهر اصفهان، داوطلب شرکت در این مطالعه شدند و به طور تصادفی به 4 گروه تقسیم گردیدند. افراد گروه اول ویتامین C، گروه دوم ویتامین E، گروه سوم هر دو ویتامین و گروه چهارم دارونما به مدت 4 هفته دریافت کردند. ارزیابی شاخصهای آسیب عضلانی (کراتین کیناز، آسپارتات آمینوترانسفراز، لاکتات دهیدروژناز) و مالون دیآلدیید قبل و بعد از مداخله انجام گرفت. یافتهها: آسپارتات آمینوترانسفراز در هیچیک از مقایسهها تفاوت معنیداری نداشت. کراتین کیناز در گروه 1، لاکتات دهیدروژناز در گروه 2 و مالون دیآلدیید در گروههای 1، 3 و 4 کاهش معنیداری داشتند (به ترتیب 002/0 = P، 020/0 = P و 050/0 > P). نتیجهگیری: نتایج تحقیق حاضر نشان داد که ROS در ایجاد آسیب عضلانی ناشی از ورزش مؤثر است و مصرف مکملهای ویتامینهای C و E میتواند در کاهش شاخصهای آسیب عضلانی ناشی از تمرینات ایروبیک در زنان نقش داشته باشد. واژگان کلیدی: استرس اکسیداتیو، مکمل ویتامینهای C و E، زنان ورزشکار، شاخصهای آسیب عضلانی
https://jims.mui.ac.ir/article_13957_edf0b66378e8f60a1247b056f2af1395.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
216
2013
01
20
Frequency of Short Tandem Repeat Alleles in Prisoners in Fars Province, Iran
بررسی فراوانی آللهای STR در مجرمین زندانی در استان فارس
2125
2133
13958
FA
محمد
زارعیان جهرمی
مربی، گروه میکروبیولوژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد جهرم، جهرم، ایران
محمد
کارگر
دانشیار، گروه میکروبیولوژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد جهرم، جهرم، ایران
0000-0002-9531-3645
مهدی
کارگر
کارشناس آزمایشگاه، گروه میکروبیولوژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، فارس، ایران
ساره
رییسزاده جهرمی
دانشجوی دکتری، گروه میکروبیولوژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد جهرم، جهرم، ایران
Journal Article
2012
08
20
Background: Microsatellites or short tandem repeats (STRs) are repeating 2-7 base-pair sequences in human genome. They are used to identify individuals in criminal investigations and court cases. This study aimed to determine the frequency of alleles, heterozygosity, and power of discrimination (PD) at four loci out of 13 loci of STRs including CSF1PO, FGA, D18S51, and TPOX in Fars Province, Iran. Methods: In the present study, polymerase chain reaction (PCR) and polyacrylamide gel electrophoresis were used to evaluate the STRs of 19 criminals in Fars Province, Iran. Findings: PD values for CSF1PO, FGA, TPOX and D18S51 were 0.7852, 0.9166, 0.7339, and 0.8435, respectively. The FGA and D18S51 loci had the highest PD. The most common polymorphism was observed in the FGA and D18S51 loci and the lowest was in the TPOX. The highest expected heterozygosity was observed at loci D18S51 and FGA. TPOX had the lowest heterozygosity. Conclusion: Considering their high PD and polymorphism, FGA and D18S51 are the best loci to identify criminals in Fars Province. Keywords: Short tandem repeats, FGA, D18S51, Criminals, Fars Province
مقدمه: میکروساتلیتها یا نواحی STR (Short tandem repeat) توالیهای کوتاه تکراری 2تا 7 جفت بازی در ژنوم انسان هستندکه در شناسایی اشخاص و همچنین تعیین رابطهی والد- فرزندی در تحقیقات دادگاهی و جنایی مورد استفاده قرار میگیرند. هدف از این پژوهش، تعیین فراوانی آللی، هتروزیگوتی و قدرت تمایز آللها در 4 لوکوس از 13 لوکوس STR شامل (CSFIPO، FGA، THOI، TPOX) بود. روشها: این مطالعه بر روی 19 نفر از مجرمین زندانی در استان فارس با روش PCR (Polymerase chain reaction) و الکتروفورز بر روی ژل پلی اکریل آمید انجام شد و نتایج آن با استفاده از نرمافزار Pop gene مورد ارزیابی قرار گرفت. یافتهها: بیشترین ارزش تفکیک (Power of discrimination یا PD) در لوکوسهای FGA و D18S51 مشاهده گردید. همچنین بیشترین پلیمورفیسم به ترتیب در لوکوسهای FGA و D18S51 و کمترین در لوکوس TPOX مشاهده گردید. بیشترین هتروزیگوسیتی قایل انتظار به ترتیب در لوکوسهای FGA و D18S51 و کمترین در TPOX مشاهده گردید. نتیجهگیری: با توجه به نتایج، لوکوسهای FGA و D18S51 به دلیل PD بالا و پلیمورفیسم بودن بهترین لوکوسها برای تعیین هویت مجرمین در استان فارس میباشند. واژگان کلیدی: STR، FGA، D18S51، مجرمین
https://jims.mui.ac.ir/article_13958_28fc9db7cf88e24eccca9a78f15bae3e.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
216
2013
01
20
Maternal and Fetal Outcomes of Preterm Premature Rupture of Membrane
بررسی پیامدهای مادری و جنینی پارگی زودرس پیش از موعد پردههای جنینی با سن حامگی 28 تا 34 هفته
2134
2139
13959
FA
مینو
موحدی
دانشیار، گروه زنان و زایمان، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
مرضیه
رضایی
دستیار، گروه زنان و زایمان، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
علی محمد
طائفنیا
پزشک عمومی، پژوهشگر، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
11
04
Background: Preterm premature rupture of membrane (PPROM) is the rupture of the membrane before labor and prior to the 37th week. PPROM is a common complication of pregnancy with numerous adverse effects on both the mother and the infant. Identifying the risk factors for PPROM and methods for its early diagnosis and treatment will dramatically decrease the side effects. This study aimed at evaluating the outcome of pregnancies complicated by PPROM. Methods: This descriptive, analytic, cross-sectional study lasted for six months. It included 57 patients who were admitted to Shahid Beheshti Hospital (Isfahan, Iran) due to rupture of membrane in 28th-34th weeks of pregnancy. Patients were physically examined and asked for their history and symptoms. The collected data was analyzed with chi-square tests. Findings: The prevalence of PPROM, cesarean section, tachycardia, fever, and more than 15000/ml leukocytosis was 2.3, 52.7, 74.0, 95.0, and 66.0 percent, respectively. Distress, sepsis, and death were observed in 21.0, 3.0, and 1.7 percent of the neonates, respectively. No cases of pneumonia or hyaline membrane disease were detected. There was not a significant relationship between sex and PPROM. Conclusion: Our findings were similar to those of previous research. However, considering the importance of PPROM, larger studies in different areas are required for diagnosis and treatment of PPROM to prevent preterm birth. Keywords: Preterm premature rupture of membrane, Maternal outcomes, Fetal outcomes
مقدمه: پارگی زودرس پردههای جنینی در سن حاملگی کمتر از 37 هفته به پارگی پیش از موعد زودرس پردههای جنینی (PPROM یا Preterm premature rupture of membranes) موسوم است و عوارض فراوان مادری و جنینی دارد. شناخت عوامل زمینهساز و دستیابی به روشهایی جهت تشخیص و درمان زودرس آن در کاهش عوارض مذکور تأثیر شایان ذکری دارد. در مطالعهی حاضر، شیوع و عوارض مادری و جنینی PPROM را بررسی کردیم. روشها: در یک مطالعهی مقطعی طی یک دورهی شش ماهه، 57 مادر باردار با سن حامگی 28 تا 34 هفته و دارای معیارهای ورود به مطالعه که با شکایت آبریزش در بیمارستان بستری شدند، مورد بررسی قرار گرفتند. دادهها با استفاده از آزمونهای مقایسهی نسبت با عدد ثابت و 2χ در نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: شیوع PPROM 33/2 درصد بود. پس از زایمان، تاکیکاردی در 74، تب در 95 و لکوسیتوز بالای 15000 در 66 درصد مادران مشاهده شد. دیسترس در 21، سپسیس در 3 و مرگ در 75/1 درصد از نوزادان مورد بررسی مشاهده شد، حال آن که پنومونی و بیماری غشای هیالن در هیچ موردی دیده نشد. ارتباط معنیداری بین PPROM و جنسیت نوزاد مشاهده نگردید. نتیجهگیری: با وجود همخوانی یافتههای مطالعهی موجود با مطالعات و منابع قبلی و با توجه به اهمیت PPROM توصیه میشود که مطالعات دیگری با حجم نمونهی بیشتر و در مناطق مختلف جهت تشخیص و درمان این عامل دارای عوارض فراوان صورت گیرد. واژگان کلیدی: پارگی زودرس پیش از موعد پردههای جنینی، عوارض مادری، عوارض جنینی
https://jims.mui.ac.ir/article_13959_0ea1b2b3c96930617d36c67561ad2b8c.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
216
2013
01
20
The Most Frequent and Fatal Types of Acute Myocardial Infarction in Isfahan, Iran
شایعترین و کشندهترین نوع انفارکتوس قلبی حاد در اصفهان
2140
2143
13960
FA
عبداله
محمدیان هفشجانی
اپیدمیولوژیست، مرکز تحقیقات قلب و عروق، پژوهشکدهی قلب و عروق، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0003-1062-0097
شهرام
اویس قرن
استادیار، واحد سورویلانس، مرکز تحقیقات قلب و عروق، پژوهشکدهی قلب و عروق، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
09
27
Cardiovascular diseases, particularly coronary artery diseases, are the first cause of death in Iran. Patients with acute myocardial infarction who were hospitalized in hospitals of Isfahan (Iran) during 2000-09 were identified and followed up for 28 days to determine their survival status. The most frequent and most fatal myocardial infarction types were anterior wall acute myocardial infarction and acute transmural myocardial infarction of unspecified site, respectively. In order to increase survival rates, planners of diagnostic and therapeutic approaches should pay more attention to these two types of myocardial infarction. Keywords: Acute myocardial infarction, Most frequent, Most fatal
بیماریهای قلبی و عروقی، به ویژه بیماریهای عروق کرونر، از جملهی اولین علل مرگ و میر در ایران میباشند. بیماران مبتلا به انفارکتوس قلبی حاد را که در طی سالهای 87-1378 در کلیهی بیمارستانها شهر اصفهان بستری شده بودند، شناسایی شدند و به مدت 28 روز پیگیری و پیامد بیماری ایشان تعیین گردید. شایعترین نوع انفارکتوس قلبی، انفارکتوس حاد دیوارهی قدامی و کشندهترین نوع آن انفارکتوس حاد ترانسمورال با محل غیر مشخص بود. بنابراین لازم است در طراحی برنامههای تشخیصی و درمانی به شایعترین و کشندهترین نوع انفارکتوس قلبی توجه بیشتری شود تا بتوانیم در افزایش میزان بقا و حفظ زندگی بیماران نقش مؤثرتری ایفا کنیم. واژگان کلیدی: انفارکتوس قلبی حاد، شایعترین، کشندهترین
https://jims.mui.ac.ir/article_13960_c9de1f93a0f7987716fabebcb2648df8.pdf