دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
218
2013
01
20
Cytotoxic Effects of Chitosan/Retinoic Acid/Albumin Targeted Nanoparticles Loaded with Doxorubicin on Human Hepatoma Cells
اثر سمیت سلولی نانوذرات هدفمند کیتوزان/ رتینوییک اسید/ آلبومین حاوی دوکسوروبیسین بر روی ردهی سلولی HepG2
2206
2216
13968
FA
ژاله
ورشوساز
استاد، گروه فارماسیوتکس، دانشکدهی داروسازی و مرکز تحقیقات سیستمهای نوین دارورسانی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0001-9333-5798
فرشید
حسنزاده
استادیار، گروه شیمی دارویی، دانشکدهی داروسازی و مرکز تحقیقات علوم دارویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
حجت
صادقی علیآبادی
- استاد، گروه بیوتکنولوژی، دانشکدهی داروسازی و مرکز تحقیقات علوم دارویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0002-7260-0625
زهرا
علی محمد قلیچخان
دانشجوی داروسازی، گروه فارماسیوتکس، دانشکدهی داروسازی و مرکز تحقیقات سیستمهای نوین دارورسانی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
11
19
Background: Anthracyclines are used to treat different types of cancer including hepatocellular carcinoma. However, they have various side effects such as cardiotoxicity. Designing a drug delivery system which targets retinoic acid receptors in hepatocellular carcinoma can reduce these side effects. Methods: Chitosan/retinoic acid/albumin nanoparticles were prepared using a coacervation method. Nanoparticles which were optimized according to their particle size, zeta potential, polydispersity index, loading efficiency and release of doxorubicin, were used for further tests of cytotoxicity on HepG2 cells [by 3-(4,5-Dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium bromide assay] and cellular uptake tests (by fluorescent microscopy). Findings: The optimum targeted nanoparticles (with particle size of 286 ± 50.0 nm, zeta potential of 30.5 ± 3.6 mv, polydispersity index of 0.50 ± 0.06, loading efficiency of 43.6 ± 13.5%, and drug release of 56.17 ± 6.00%) in a concentration of 0.5 mg/ml were two to three times more cytotoxic than non-targeted nanoparticles and free drug. Their cellular uptake was also more. Conclusion: Chitosan/retinoic acid/albumin targeted nanoparticles loaded with doxorubicin could affect HepG2 cells more effectively than non-targeted nanoparticles and free drug. Keywords: Chitosan/retinoic acid/albumin nanoparticles, Doxorubicin, HepG2, 3-(4,5-Dimethylthiazol-2-yl)-2,5-diphenyltetrazolium bromide assay
مقدمه: آنتراسیکلینها در درمان سرطانهای مختلف از جمله هپاتوسلولارکارسینوما کاربرد دارند، اما استفاده از آنها با عوارض متعددی مانند سمیت قلبی همراه است. به کارگیری یک سیستم دارورسانی در اندازهی نانو که دوکسوروبیسین را توسط گیرندههای رتینوئیک اسید برای هپاتوسلولارکارسینوما هدفمند نماید، میتواند این عوارض را کاهش دهد. روشها: کونژوگهی کیتوزان/ رتینوئیک اسید به روش آمیداسیون تهیه شد. نانوذرات کیتوزان/ رتینوئیک اسید/ آلبومین به روش Coacervation تهیه گردید. نانوذرات بهینهسازی شده بر اساس اندازهی ذرهای، پتانسیل زتا، اندکس پلیدیسپرسیتی، کارایی بارگیری و رهش دوکسوروبیسین از نانوذرات جهت مطالعهی سمیت بر روی ردهی سلولی HepG2 با روش MTT و میزان برداشت در این سلولها با کمک میکروسکوپ فلورسانس انتخاب شد. یافتهها: نانوذرات بهینه با اندازهی ذرهای ۵۰ ± ۲۸۶ نانومتر، پتانسیل زتای 6/3 ± 5/30 میکروولت، اندکس پلیدیسپرسیتی 06/۰ ± 50/0، کارایی بارگیری 5/13 ± 6/43 درصد و رهش یک ساعتهی دارو به میزان 00/6 ± 17/56 درصد در غلظت 25/0 میکروگرم در میلیلیتر، دارای سمیت سلولی حدود دو و سه برابر ذرات غیر هدفمند و داروی آزاد بودند و میزان برداشت سلولی آنها نیز بیشتر بود. نتیجهگیری: نانوذرات هدفمند کیتوزان/ رتینوئیک اسید/ آلبومین حاوی دوکسوروبیسین اثربخشی بیشتر و اختصاصیتری ضد سلولهای سرطانی HepG2 نسبت به داروی آزاد از خود نشان میدهند. واژگان کلیدی: نانوذرات کیتوزان/ رتینوئیک اسید/ آلبومین، دوکسوروبیسین، HepG2، MTT assay
https://jims.mui.ac.ir/article_13968_6ea8f3063b1903213ccfc1d5943c1980.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
218
2013
01
20
Investigating the Prevalence of BRCA1 and BRCA2 Gene Mutations in Patients with Breast Cancer
بررسی فراوانی جهشهای ژنهای BRCA1 و BRCA2 در بیماران مبتلا به سرطان پستان
2217
2224
13969
FA
محمد حسن
تاجالدینی
دانشجوی کارشناسی ارشد، مرکز تحقیقات فیزیولوژی و گروه بیوشیمی بالینی، دانشکدهی داروسازی و علوم دارویی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
حورا
خادم
دانشجوی داروسازی، دانشکدهی داروسازی و علوم دارویی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
معراج
پورحسین
دانشیار، گروه بیولوژی مولکولی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
میرعلیمحمد
سبزقبائی
دانشیار، مرکز پژوهشهای توکسیکولوژی بالینی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
سیمین
همتی
استادیار، گروه رادیوتراپی و انکولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
حمید
میرمحمد صادقی
استاد، گروه بیوتکنولوژی، دانشکدهی داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
09
29
Background: Breast cancer is the most common cancer among women. Genetic is a proven risk factor in this disease. As breast cancer genes (BRCA1 and BRCA2) affect the incidence of this type of cancer, identification of mutation carriers is important in reduction of the overall risk. The purpose of this study was to determine the prevalence of BRCA1 and BRCA2 mutations in patients with breast cancer using high resolution melting (HRM) analysis. Methods: Blood samples of 41 female patients with breast cancer and 20 healthy women were collected randomly. The studied mutations were 185delAG, 5382insC, 3889delAG and 1476delG in BRCA1 and 6174delT and 6033-34insGT in BRCA2. Genomic DNA was extracted from blood samples. Forward and reverse primers were designed for each mutation. DNA samples of healthy individuals were sequenced to make sure about the absence of the studied mutations. Real-time polymerase chain reaction (PCR) and HRM analysis were performed and HRM and melting curves were plotted for all samples. For each mutation, some random samples were sequenced. The curves in the case and control groups were compared for each mutation. Findings: The desired mutations were not observed in any samples of the case group. Sequenced samples confirmed the HRM results. Conclusion: Due to the low number of samples and lack of known native mutations, observation and identification of mutations seem to be impossible in studies such as the present one. However, this study can serve as a base for extensive and applied studies of native and non-native mutations in Iranian population. Keywords: Breast cancer, BRCA1 gene, BRCA2 gene, High resolution melting
مقدمه: ژنتیک و سابقهی فامیلی یک عامل خطر ثابت شده در بروز سرطان پستان محسوب میشود. BRCA1 و BRCA2 از ژنهای مؤثر در سرطان پستان میباشند. بنابراین شناسایی زنان ناقل جهشهای BRCA1 و BRCA2 در کاهش خطر کلی از اهمیت خاصی برخوردار است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی فراوانی جهشهای ژنهای BRCA1 و BRCA2 در بیماران مبتلا به سرطان پستان با استفاده از روش HRM (High resolution melting) بود. روشها: در این مطالعهی توصیفی، نمونهی خون محیطی 41 زن مبتلا به سرطان پستان و 20 زن سالم به صورت تصادفی جمعآوری شد. حداقل سن افراد مورد مورد مطالعه 40 سال بود و به سایر بیماریها از جمله سایر سرطانها مبتلا نبودند. جهشهای BRCA1 185 del AG، BRCA1 5382 ins C، BRCA2 6174 del T، BRCA2 6033-34 ins GT، BRCA1 3889 del AG و BRCA1 1476 del G برای این مطالعه در نظر گرفته شدند. DNA ژنومی از نمونههای خون استخراج گردید. برای هر جهش یک جفت پرایمر Forward و Reverse طراحی شد. سپس واکنش RT-PCR (Real time polymerase chain reaction) و آنالیز HRM انجام شد. برای هر جهش چند نمونه به صورت تصادفی توالییابی گردید. یافتهها: نمودارهای HRM و ذوب مربوط به هر جهش، در گروههای مورد و شاهد مقایسه گردید. جهشهای مورد نظر در هیچ یک از نمونهها مشاهده نشد. نمونههای توالییابی شده نیز نتایج HRM را تأیید کردند. نتیجهگیری: با توجه به تعداد کم نمونهها، محدودیت امکانات و بودجهی ناکافی و عدم تعیین و ثبت جهشهای بومی، احتمال مشاهدهی جهش در مطالعاتی نظیر مطالعهی فوق بسیار اندک است. با این وجود، این مطالعه میتواند به عنوان پایهای برای انجام مطالعات وسیع و کاربردی در بررسی جهشهای بومی و غیر بومی در جمعیت ایرانی به کار رود. واژگان کلیدی: سرطان پستان، BRCA1، BRCA2، High resolution melting
https://jims.mui.ac.ir/article_13969_47972055ca6eacedd50d4468fcd93bf5.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
218
2013
01
20
Effects of Adding Subconjunctival Block to Intravenous Sedation and Topical Anesthesia for Phacoemulsification Surgery on Intraoperative Pain, Patient Cooperation, and Patient and Surgeon Satisfaction
بررسی اثر تزریق زیر ملتحمهای بوپیواکایین 5/0 درصد در محل برش جراحی فیکوامولسیفیکاسیون بر میزان درد و رضایتمندی بیمار و جراح و کیفیت ریکاوری
2225
2235
13970
FA
حسنعلی
سلطانی
استاد، گروه بیهوشی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
علیرضا
دهقان
دانشیار، گروه چشم پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
سیده نرگس
موسویفرد
دانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
09
16
Background: Subconjunctival block (SCB) had been reported to be useful for strabismus surgery, laser cyclophotocoagulation, and glaucoma surgery. The aim of this study was to evaluate the efficacy of adding SCB to intravenous sedation and topical anesthesia for phacoemulsification surgery. Methods: After the approval from the institutional ethics committee and obtaining written consents from the patients, 64 adults scheduled for phacoemulsification were enrolled in this double-blind clinical trial. The subjects were randomly allocated to two equal groups of case and control. All patients received similar preoperative preparation, intravenous sedation (1.5 µg/kg fentanyl and 0.15 mg/kg ketamine), and topical anesthesia (0.05% tetracaine) before surgery. Intraoperative additional fentanyl and ketamine was administered as needed. The cases received SCB with 0.1 ml of bupivacaine 0.5% at the site of incision. The controls received equal volume of balanced salt solution. Patient cooperation and satisfaction, severity of intraoperative pain, additional drug requirement, postoperative nausea and vomiting, recovery time and surgeon satisfaction were determined and recorded. Data was analyzed using t-test, and chi-square, Fisher’s exact, and Mann-Whitney tests. P < 0.05 was considered significant. Findings: Demographic data was similar in the two groups. The frequency of excellent patient satisfaction was 28 (87.5%) in the case group and 15 (46.9%) in the control group. The corresponding values were 25 (78.1%) and 18 (56.3%) for patient cooperation and 24 (75.0%) and 19 (59.4%) for surgeon satisfaction (P < 0.05). Intraoperative additional fentanyl requirement, intra- and postoperative severity of pain, and recovery time were significantly lower in the case group than in the control group. Conclusion: This study showed that adding subconjunctival block to intravenous sedation and topical anesthesia in phacoemulsification surgery may enhance patients’ comfort and the conditions of the operation. Keywords: Recovery time, Subconjunctival block, Phacoemulsification
مقدمه: بیحسی زیر ملتحمهای در جراحی استرابیسم، سیکلوفوتوکواگولاسیون با لیزر و جراحی گلوکوم مفید گزارش شده است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر بیحسی زیر ملتحمه ای همراه با آرامبخشی (Sedation) سیستمیک و بیحسی موضعی (Topical) در جراحی فیکوامولسیفیکاسیون بود. روشها: پس از تأیید کمیتهی اخلاق و اخذ رضایت کتبی از بیماران 64 بیمار کاندیدای جراحی فیکوامولسیفیکاسیون در این مطالعهی دوسوکور وارد شدند و به طور تصادفی به دو گروه مساوی مورد و شاهد تقسیم گردیدند. همهی بیماران مراقبت قبل از عمل مشابه، آرامبخشی وریدی و بیحسی موضعی دریافت نمودند. در گروه مورد 1/0 میلیلیتر بوپیواکایین 5/0 درصد و در گروه شاهد محلول دارونما در هر محل برش جراحی فیکوامولسیفیکاسیون تزریق شد. رضایتمندی و همکاری بیمار حین عمل، رضایتمندی جراح، شدت درد حین و پس از عمل، نیاز به مسکن اضافه، تهوع و استفراغ بعد از عمل و زمان ریکاوری بررسی و ثبت شد. آنالیز دادهها توسط آزمونهای Mann-Whitney، 2χ، Fisher’s exact و Student-t انجام شد. یافتهها: اطلاعات دموگرافیک دو گروه یکسان بود. فراوانی رضایتمندی و همکاری عالی بیمار و رضایتمندی عالی جراح به ترتیب 28 نفر (5/87 درصد) در برابر 15 نفر (9/46 درصد، 25 نفر (1/78 درصد) در برابر 18 نفر (3/56 درصد) و 24 نفر (75 درصد) در مقابل 19 نفر (4/59 درصد) در گروه مورد نسبت به گروه شاهد بود (05/0 > P). فنتاتیل اضافهی مورد نیاز حین جراحی، شدت درد حین و پس از عمل و زمان ریکاوری در گروه مورد کمتر از گروه شاهد بود (05/0 > P). نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد افزودن بلوک زیر ملتحمهای به آرامبخشی وریدی و بیحسی موضعی در جراحی فیکوامولسیفیکاسیون میتواند رضایت بیمار و شرایط جراحی را بهبود بخشد. واژگان کلیدی: زمان ریکاوری، بیحسی زیر ملتحمهای، فیکو امولسیفیکاسیون
https://jims.mui.ac.ir/article_13970_697418d32ff89bd8e925ae577264c6c9.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
218
2013
01
20
Effects of Supplementation with Probiotics on Long-Term Potentiation Impairment in Diabetic Rats
مکمل پروبیوتیک اختلال تقویت دراز مدت (LTP) را در موشهای صحرایی مبتلا به دیابت مهار میکند
2236
2247
13971
FA
سعیده
داوری
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه فیزیولوژی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
سید علیرضا
طلایی
دانشجوی دکتری تخصصی علوم اعصاب، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کاشان، کاشان، ایران
محمود
سلامی
استاد، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی کاشان، کاشان، اصفهان
محمدرضا
فاضلی
استاد، گروه بیوتکنولوژی دارویی، دانشکدهی داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران
حجتاله
علایی
استاد، گروه فیزیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0001-9474-5756
Journal Article
2012
09
09
قدمه: افزایش بار استرس اکسیداتیو در بیماری دیابت باعث ایجاد اختلال در یادگیری و حافظه میشود. مطالعات نشان دادهاند که پروبیوتیکها باعث کاهش بار استرس اکسیداتیو میشوند. هدف از انجام مطالعهی حاضر بررسی اثر پروبیوتیکها بر القای تقویت دراز مدت (Long-term potentiation یا LTP) در نورونهای ناحیهی CA1 هیپوکامپ موشهای صحرایی مبتلا به دیابت بود. روشها: مطالعهی تجربی حاضر بر روی 40 رأس موش صحرایی نر که به طور تصادفی به 4 گروه 10تایی سالم- شاهد، سالم- پروبیوتیک، دیابت- شاهد و دیابت- پروبیوتیک تقسیم شدند، انجام گردید. مکمل پروبیوتیک شامل باکتریهای Lactobacillus acidophilus، Lactobacillus fermentum و Bifidobacterium lactis (334 میلیگرم از هر سوش) با 1010 واحد تشکیل کلنی (cfu~) برای هر باکتری همراه با آب آشامیدنی، هر 12 ساعت به مدت 8 هفته تجویز شد. با تحریک کولترالهای شافر هیپوکامپ، پتانسیلهای پسسیناپسی تحریکی میدانی نورونها در ناحیهی CA1 به مدت 30 دقیقه ثبت شدند. سپس تحریک تتانیک اعمال شد و آزمایش به مدت 120 دقیقهی دیگر ادامه یافت. یافتهها: القای دیابت باعث کاهش پاسخ پایه در مقایسه با موشهای شاهد شد (001/0 > P) و دریافت پروبیوتیک توانست پاسخ پایه در موشهای مبتلا به دیابت را به حالت عادی بازگرداند. همچنین، دیابت مانع از القای LTP در نورونهای ناحیهی CA1 شد و دریافت مکمل پروبیوتیک باعث بهبود القای LTP شد. به علاوه، در حیوانات گروه دیابت- پروبیوتیک افزایش چشمگیر وزن (031/0 = P) و انسولین سرم (001/0 > P) و نیز کاهش قند خون (006/0 = P) مشاهده شد. نتیجهگیری: دریافت مکمل پروبیوتیکها از طریق افزایش ترشح انسولین، کاهش قند خون و افزایش احتمالی ظرفیت آنتیاکسیدانی، باعث بهبود اختلال ایجادشده در القای تقویت درازمدت در هیپوکامپ موشهای صحرایی دیابتیک میشود. واژگان کلیدی: دیابت قندی نوع 1، تقویت دراز مدت، هیپوکامپ، مکمل پروبیوتیک، موش صحرایی
مقدمه: افزایش بار استرس اکسیداتیو در بیماری دیابت باعث ایجاد اختلال در یادگیری و حافظه میشود. مطالعات نشان داده است که پروبیوتیکها باعث کاهش بار استرس اکسیداتیو میشوند. هدف از انجام مطالعهی حاضر، بررسی اثر پروبیوتیکها بر القای تقویت دراز مدت (Long-term potentiation یا LTP) در نورونهای ناحیهی CA1 هیپوکامپ موشهای صحرایی مبتلا به دیابت بود. روشها: در این مطالعهی تجربی، 40 رأس موش صحرایی نر که به طور تصادفی به 4 گروه 10 تایی سالم- شاهد، سالم- پروبیوتیک، دیابت- شاهد و دیابت- پروبیوتیک تقسیم شدند. مکمل پروبیوتیک شامل باکتریهای Lactobacillus acidophilus، Lactobacillus fermentum و Bifidobacterium lactis (334 میلیگرم از هر سوش) با 1010 واحد تشکیل کلنی (cfu~) برای هر باکتری همراه با آب آشامیدنی، هر 12 ساعت به مدت 8 هفته تجویز شد. با تحریک کولترالهای شافر هیپوکامپ، پتانسیلهای پسسیناپسی تحریکی میدانی نورونها در ناحیهی CA1 به مدت 30 دقیقه ثبت شدند. سپس تحریک تتانیک اعمال شد و آزمایش به مدت 120 دقیقهی دیگر ادامه یافت. یافتهها: القای دیابت باعث کاهش پاسخ پایه در مقایسه با موشهای شاهد شد (001/0 > P) و دریافت پروبیوتیک توانست پاسخ پایه در موشهای مبتلا به دیابت را به حالت عادی بازگرداند. همچنین، دیابت مانع از القای LTP در نورونهای ناحیهی CA1 و دریافت مکمل پروبیوتیک باعث بهبود القای LTP شد. در حیوانات گروه دیابت- پروبیوتیک افزایش چشمگیر وزن (031/0 = P) و انسولین سرم (001/0 > P) و نیز کاهش قند خون (006/0 = P) دیده شد. نتیجهگیری: دریافت مکمل پروبیوتیکها از طریق افزایش ترشح انسولین، کاهش قند خون و افزایش احتمالی ظرفیت آنتیاکسیدانی، باعث بهبود اختلال ایجاد شده در القای تقویت درازمدت در هیپوکامپ موشهای صحرایی مبتلا به دیابت میشود. واژگان کلیدی: دیابت قندی نوع 1، تقویت دراز مدت، هیپوکامپ، مکمل پروبیوتیک، موش صحرایی
https://jims.mui.ac.ir/article_13971_7c2fcc391581ad9bcb227a289b315bfb.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
218
2013
01
20
Effects of Preoperative Infusion of Magnesium Sulfate on Postoperative Pain in Lower Abdominal Surgery
بررسی تأثیر انفوزیون قبل از عمل سولفات منیزیم بر میزان درد و نیاز به مسکن بعد از اعمال جراحی قسمت تحتانی شکم
2248
2259
13972
FA
پرویز
کاشفی
دانشیار، گروه بیهوشی و مراقبتهای ویژه، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0002-0577-6989
خسرو
نقیبی
دانشیار، گروه بیهوشی و مراقبتهای ویژه، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
a:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}
مژگان
فتحی
دانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
12
31
Background: One of the most common postoperative complications is pain which is caused by tissue damage during surgeries. Many drugs, such as magnesium sulfate, are used to control postoperative pain. Magnesium sulfate has been reported to have analgesic effects. Pre-emptive analgesia is a treatment to control pain before a painful procedure. This study was conducted to understand the pre-emptive effects of magnesium sulfate. Methods: This double-blind clinical trial was conducted in Alzahra Hospital (Isfahan, Iran) in 2012. A total number of 92 candidates for lower abdominal surgeries were selected and randomly allocated to two groups of experimental and control (n = 46 each). One hour before the operation, the experimental group was infused with 50 mg/kg magnesium sulfate in 100 ml normal saline during 10 minutes. The control group received 100 ml normal saline through the same method. Vital signs, including pulse rate and blood pressure, were recorded in a checklist before, during, and 2, 12, and 24 hours after the operation. Postoperative pain was measured by a visual analogue scale (VAS) and a verbal rating scale (VRS). Patients with VAS scores of greater than 4 were injected with 0.1 mg/kg morphine or similar doses of other narcotics. The amount of injected narcotics during the first 24 hours and patient satisfaction were also recorded for all patients. Findings: The severity of pain at the second, 12th, and 24th postoperative hours was significantly lower in the experimental group than in the control group (P < 0.001). Conclusion: According to the results of the present study, magnesium sulfate can effectively decrease postoperative pain. It may thus be prescribed before operations when there are no contraindications. Keywords: Magnesium sulfate, Pre-emptive analgesia, Postoperative pain
مقدمه: درد یکی از شایعترین عوارض جراحی میباشد. برای کنترل درد داروهای زیادی استفاده میشود که یکی از آنها سولفات منیزیم است. Preemptive analgesia یک نوع درمان بیدردی است که فرایند مرکزی منجر به شروع درد را قبل از ایجاد تحریک دردناک، مهار میکند. در این مطالعه اثرات Preemptive analgesia، سولفات منیزیم بررسی شد. روشها: این مطالعهی کارآزمایی بالینی دوسوکور در سالهای 90-1389 در مرکز آموزشی درمانی الزهرای (س) اصفهان انجام شد. 92 بیمار با عمل جراحی قسمت تحتانی شکم، در دو گروه سولفات منیزیم و شاهد تقسیم شدند. در گروه مداخله، 50 میلیگرم بر حسب کیلوگرم سولفات منیزیم در 100 میلیلیتر نرمال سالین رقیق شد و یک ساعت قبل از عمل به بیمار تزریق گردید. در گروه شاهد، همین حجم نرمال سالین تزریق گردید. تغییرات فشار خون و تعداد نبض بیماران بعد از القای بیهوشی نسبت به زمان اولیه ثبت شد. میزان درد بر اساس VAS (Visual analogue scale) و VRS (Verbal rating scale) بعد از اتمام جراحی در ریکاوری و بعد از هوشیاری تا 24 ساعت، در ساعات 2، 12 و 24 بعد از عمل اندازهگیری شد. در صورتی که VAS بیش از 4 بود، 1/0 میلیگرم بر حسب کیلوگرم مورفین یا با دوز مشابه از سایر مخدرها به بیمار تزریق شد. میزان مخدر مصرفی نیز تا 24ساعت بعد از عمل، ثبت گردید. رضایتمندی بیماران از تسکین درد نیز توسط Satisfaction score در دو گروه تعیین گردید. دادههای جمعآوریشده توسط نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شد. یافتهها: بلافاصله بعد از هوشیاری گروه مداخله مختصری بیشتر از گروه شاهد درد داشتند، ولی در ساعات 2، 12 و 24 بعد از عمل، شدت درد در گروه مداخله به طور قابل ملاحظهای کمتر از گروه شاهد بود و روند تغییرات شدت درد از بعد از هوشیاری تا 24 ساعت بعد از عمل در دو گروه اختلاف معنیداری داشت (001/0 > P). نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشان داد که سولفات منیزیم میتواند در کاهش درد بعد از عمل مؤثر باشد. بنابراین در صورت عدم وجود کنتراندیکاسیون مصرف، میتوان از این دارو به عنوان یک داروی ایجاد بیدردی به صورت Preemptive analgesia استفاده کرد. واژگان کلیدی: Preemptive analgesia، سولفات منیزیم، درد بعد از عمل
https://jims.mui.ac.ir/article_13972_59c188912c38d79278f41daa362cebde.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
218
2013
01
20
A Bacteriocin with Broad Antimicrobial Activity Produced by Newly Isolated Nitrogen-Fixing Bacillus Strains
باکتریوسین با فعالیت ضد میکروبی وسیع تولیدشده توسط ایزولههای جدید باسیلوس تثبیتکنندهی نیتروژن
2260
2269
13973
FA
سعیده
زاغیان
کارشناس ارشد، گروه زیستشناسی، دانشکدهی علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
گیتی
امتیازی
استاد، گروه زیستشناسی، دانشکدهی علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
داریوش
شکری
دانشجوی دکتری، گروه زیستشناسی، دانشکدهی علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0002-3098-4675
Journal Article
2012
07
15
Background: Recently re-emerging infections occur due to antibiotic-resistant bacteria. The use of bacteriocins as a substitute for currently used antibiotics is promising. The isolated nitrogen-fixing Bacillus bacteria might be a potential candidate strain as an alternative source of peptide antibiotics in the future. Methods: A total of 15 nitrogen-fixing Bacillus strains with antibacterial activity were isolated from soil samples. Bacteriocin-producing strains against the indicator strains were co-cultured and isolated. The antibacterial activity of bacteriocin was detected by spot-on-the lawn method with different bacteria. Effects of proteolytic enzymes, pH, and heat treatment on bacteriocin activity were also determined. Findings: All isolated spore forming Bacillus strains had an inhibitory effect on Listeria monocytogenes and Staphylococcus aureus. Some of them had an inhibitory effect on methicillin-resistant Staphylococcus aureus (MRSA) and vancomycin-resistant Enterococcus (VRE). None of them had an inhibitory effect on Gram-negative bacteria. The antimicrobial compounds produced by these novel strains were inactivated by the proteolytic enzymes which demonstrated their proteinaceous nature. These bacteriocins were also active in a wide range of pH and temperature. Conclusion: In the present study, new bacteriocin-producing nitrogen-fixing Bacillus strains with anti-MRSA and anti-VRE activity were isolated from the environment and their biochemical properties were determined. Keywords: Nitrogen-fixing Bacillus strains, Bacteriocin, Methicillin-resistant Staphylococcus aureus, Vancomycin-resistant Enterococcus faecalis
مقدمه: به تازگی شیوع دوبارهی عفونتها به دلیل پیدایش باکتریهای مقاوم به آنتیبیوتیکها گسترش یافته است. باکتریوسینهای تولیدشده توسط باکتریها برای استفاده به جای آنتیبیوتیکهای مرسوم در تیمار عفونتهای انسانی بسیار مناسب هستند و در سالهای اخیر توجه زیادی را به خود جلب نمودهاند. باکتریوسینهای تولیدشده توسط باکتریهای متعلق به جنس باسیلوس میتوانند نامزد بالقوهای برای استفاده به عنوان عوامل ضد میکروبی جدید در آینده باشند. روشها: 15 ایزولهی باسیلوس تثبیتکنندهی نیتروژن دارای فعالیت ضد میکروبی از خاک جدا شدند. همچنین اثر آنزیمهای پروتئولیتیک و تغییرات pH و حرارت روی فعالیت باکتریوسین تولیدی بررسی گردید. یافتهها: تمام ایزولههای باسیلوس جداشده دارای اثر مهاری بر رشد باکتریهای بیماریزای لیستریا مونوسیتوژنز و استافیلوکوکوس آرئوس بودند. برخی از ایزولههای جداشده باعث مهار رشد استافیلوکوکوس آرئوس مقاوم به متیسیلین (Methicillin-resistant staphylococcus aureus یا MRSA) و انتروکوکوس فکالیس مقاوم به وانکومایسین (Vancomycin-resistant enterococci یا VRE) شدند، ولی هیچ کدام از ایزولههای جداشده اثری در مهار رشد باکتریهای گرم منفی نداشتند. ترکیبات ضد میکروبی تولیدشده توسط باسیلوسهای تثبیتکنندهی نیتروژن به وسیلهی آنزیمهای پروتئولیتیک غیر فعال شدند ولی در برابر طیف وسیعی از تغییرات pH و حرارت فعالیت خود را حفظ نمودند. نتیجهگیری: در این تحقیق جداسازی باکتریهای باسیلوس تثبیتکنندهی نیتروژن دارای اثر مهاری بر روی سویههای MRSA و VRE مورد مطالعه قرار گرفت. واژگان کلیدی: باسیلوس تثبیتکنندهی نیتروژن، باکتریوسین، استافیلوکوکوس آرئوس مقاوم به متیسیلین، انتروکوکوس فکالیس مقاوم به وانکومایسین
https://jims.mui.ac.ir/article_13973_33c3406a32a8ac0fff48d7ecdcecb85e.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
218
2013
01
20
Effects of Caloric Restriction on Delaying the Aging Process
مکانیسمهای اثر محدودیت کالری در به تعویق انداختن پیری: مروری بر شواهد موجود
2270
2290
13974
FA
امالبنین
کافشانی
کارشناس ارشد، گروه تغذیه، مرکز تحقیقات امنیت غذایی و دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
a:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}
رضا
غیاثوند
استادیار، مرکز تحقیقات امنیت غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
a:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}
لیلا
درویشی
کارشناس ارشد، مرکز تحقیقات امنیت غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
07
26
The molecular mechanisms of aging are the subject of extensive research and have facilitated potential interventions to delay aging and age-related degenerative diseases in humans. The aging process is frequently affected by environmental factors. Caloric restriction is by far the most effective and established environmental manipulation for extending lifespan in various animal models. However, the precise mechanisms by which caloric restriction affects lifespan are still not clear. Epigenetic and molecular mechanisms have recently been recognized as major contributors to nutrition-related longevity and aging control. The underlying molecular mechanisms for this effect include a lower rate of accrual of tissue oxidative damage that is associated with a significantly lower rate of mitochondrial free radical generation. Two primary epigenetic codes, DNA methylation and histone modification, are believed to dynamically influence chromatin structure and hence modify the expression of relevant genes. In this review, we assessed current advances in epigenetic regulation in response to caloric restriction and how this affects cellular senescence, aging, and potential extension of a healthy lifespan in humans. Enhanced understanding of the important role of epigenetic in the control of the aging process through caloric restriction may lead to clinical advances in the prevention and therapy of human aging-associated diseases. Keywords: Caloric restriction, Epigenetic, Aging
مکانیسم پیری موضوع تحقیقات زیادی میباشد و مداخلات بالقوه را برای به تأخیر انداختن پیری و بیماریهای مخرب وابسته به پیری در انسان تسهیل کرده است. فرایند پیری تحت تأثیر عوامل محیطی قرار میگیرد. محدودیت کالری مؤثرترین و قابل دستکاریترین عامل محیطی برای افزایش طول عمر در مدلهای حیوانی مختلف میباشد. اگر چه مکانیسم دقیقی که محدودیت کالری روی طول عمر اثر میگذارد، هنوز روشن نیست؛ اما به تازگی مکانیسمهای اپیﮊنتیک و مکانیسمهای مولکولی به عنوان عامل اصلی برای کنترل طول عمر و پیری وابسته به تغذیه شناخته شدهاند. مکانیسم مولکولی کاهش آسیب اکسیداتیو بافتی با کاهش تولید رادیکالهای آزاد میتوکندریایی و یا تنظیم مسیرهای متابولیکی همراه میباشد. در مکانیسم اپیژنتیک دو کد اپیﮊنتیک اصلی، متیلاسیون DNA و تغییرات هیستونی مطرح هستند و به نظر میرسد که به طور بالقوه بر ساختمان کروماتین و در نتیجه روی بیان ﮊنی ﮊنهای مربوط اثر میگذارد. در این مقالهی مروری ما پیشرفتهای فعلی در تنظیم مولکولی و اپیﮊنتیک در پاسخ به محدودیت کالری و نحوهی اثر محدودیت کالری را بر پیری سلولی و افزایش توانایی و طول عمر در یک زندگی سالم در انسانها بررسی کردیم.واژگان کلیدی: محدودیت کالری، اپیژنتیک، پیری
https://jims.mui.ac.ir/article_13974_673e80ab003d3a099df6b6ed704dc169.pdf