دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
222
2013
02
19
Isolation of Nontuberculous Mycobacteria Existing in Isfahan (Iran) Hospital Water Supplies by Phenotypic Method
جداسازی مایکوباکتریومهای غیر سلی از منابع آبی بیمارستانی شهر اصفهان با استفاده از روش های فنوتیپیک میکروبیولوژیک
2506
2512
13996
FA
داوود
آزادی
دانشجوی کارشناس ارشد، گروه میکروبیولوژی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
رامین
دیباج
کارشناس ارشد، مرکز تحقیقات عفونتهای بیمارستانی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
عباس
داعی ناصر
کارشناس ارشد، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
حسن
شجاعی
استاد، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2013
02
05
Background: Nontuberculous mycobacteria are of crucial importance in medicine due to their undisputable impact on human health. Among ecosystem factors, hospital water plays a major role as the inhabitant of mycobacteria and medium for transmission of opportunistic pathogens to a human. In addition, there is increasing evidence showing the correlation of mycobacteria in hospital water and nosocomial infection. Therefore, the aim of the current study was to assess the frequency of mycobacteria in hospital water and identify them according to Runyon classification. Methods: A total of 85 water samples were collected from hospital water resources in Isfahan, Iran. They were transferred to the research laboratory and subjected to filtration and decontamination. They were then subcultured to Lowenstein Jensen media and incubated at various temperatures and inspected weekly for the appearance of Mycobacterium-like colonies. A set of phenotypic tests were finally applied to identify the isolates based on Runyon classification. Findings: Out of 85 water samples, 76 were collected from tap waters and showers used in patient departments and the rest were collected from surface and underground water used in hospitals. Of 40 mycobacteria isolated, 15, 11, and 14 belonged to Runyon's groups of I, II and IV, respectively. Conclusion: The results of the current study showed that a noticeable rate of water resources in hospitals in Isfahan are contaminated with mycobacteria. This can be considered as a potential hazardous source of infection for patients with immunocompromised immune systems such as the elderly, children, and patients with immunodeficiency conditions. Keywords: Nontuberculous mycobacteria, Hospital water, Filtration
مقدمه: مطالعهی مایکوباکتریومهای غیر سلی به دلیل اهمیت و اثرات اثبات شدهای که در امر سلامت عمومی اجتماعات انسانی دارند، بسیار ضروری و حیاتی به نظر میرسد. از سوی دیگر، در میان عوامل محیط زیستی، آب نقش عمدهای را به عنوان منبع و واسطهی انتقال این گروه از میکروارگانیسمها به انسان ایفا مینماید. شواهد متعددی دال بر ارتباط مایکوباکتریومهای موجود در آب بیمارستانها با عفونتهای فرصتطلب بیماران وجود دارد. هدف از این پژوهش، تنظیم کردن یک روش به منظور جداسازی مایکوباکتریومهای غیر سلی از انواع منابع آبی بود. روشها: مجموع 85 نمونه آب از منابع آبی بیمارستانهای اصفهان برداشت شد و پس از انتقال نمونهها به آزمایشگاه ابتدا به وسیلهی ستییل پیریدینیوم کلراید 005/0 آلودگیزدایی گردید. سپس عمل فیلتراسیون با استفاده از فیلتر میلیپور 45/0 میکرومتر صورت گرفت و روی محیط لونشتین جانسون کشت داده شد و در دماهای مختلف انکوبه گردید. یافتهها: از مجموع 85 نمونه 40 ایزوله (48 درصد) مایکوباکتریوم جداسازی گردید، که 28 ایزوله (70 درصد) مربوط به آّب شیر،7 ایزوله (5/17 درصد) از آب دوش و 5 ایزوله (5/12 درصد) از آب چاه بود. نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که درصد قابل توجهی از منابع آبی آلوده به مایکوباکتریومها هستند. چنانچه افراد با ضعف سیستم ایمنی مانند سالمندان، کودکان و بیماران مبتلا به بیماریهای زمینهای در معرض این گونه میکروبها قرار گیرند میتواند پیامد خطرناکی داشته باشد. واژگان کلیدی: مایکوباکتریومهای غیر سلی، آّبهای بیمارستانی، فیلتراسیون
https://jims.mui.ac.ir/article_13996_00466ec35d3a888470063c0ad7c81b0e.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
222
2013
02
19
Comparative Evaluation of Disk Diffusion and E-Test in Determining the Susceptibility of Helicobacter Pylori to Metronidazole, Clarithromycin and Amoxicillin
مقایسهی نتایج دو روش دیسک دیفیوژن و E-test در تعیین حساسیت آنتیبیوتیکی هلیکوباکتر پیلوری به سه آنتیبیوتیک مترونیدازول، کلاریترومایسین و آموکسیسیلین
2513
2519
13997
FA
فرزاد
خادمی
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه میکروبشناسی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
جمشید
فقری
دانشیار، گروه میکروبشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
فرخنده
پورسینا
مربی، گروه میکروبشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
معصومه
مدحی
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه میکروبشناسی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
پیمان
ادیبی
استاد، گروه گوارش، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
a:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}
حاجیه
قاسمیان صفایی
دانشیار، گروه باکتری و ویروسشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2013
01
16
Background: Increasing prevalence of antibiotic-resistant Helicobacter pylori strains have severe consequences. It is also the most important factor in determining the outcome of treatment with antibiotics. Therefore, using reliable, easy, fast, and inexpensive methods to determine of antibiotic susceptibility is crucial. Currently, there is no standard recommended for testing these fastidious organisms and interpretive criteria for determining the susceptibility or resistance of bacteria is not yet standardized. Among conventional methods to assess antibiotic susceptibility of bacteria are modified disk diffusion method (MDDM) and E-test. The aim of this study was to compare the results of MDDM and E-test in determining the susceptibility of Helicobacter pylori to metronidazole, clarithromycin, and amoxicillin. Methods: We collected 30 Helicobacter pylori isolates from biopsy specimens. MDDM and E-test were then used to detect the susceptibility of the isolates to metronidazole, clarithromycin, and amoxicillin. The results were compared according to the Clinical and Laboratory Standards Institute protocols. Findings: In both MDDM and E-test, Helicobacter pylori resistance to metronidazole, clarithromycin, and amoxicillin was 53.3%, 16.6%, and 10.0%, respectively. In addition, the minimum inhibitory concentration was determined for isolates resistant to three antibiotics. Conclusion: MDDM and E-test had similar results regarding the susceptibility of Helicobacter pylori to metronidazole, clarithromycin, and amoxicillin. Thus, for determination of antibiotic resistance of Helicobacter pylori isolates, disk diffusion method could be replaced with E-test. Keywords: Helicobacter pylori, Antibiotic resistance, Modified disk diffusion method, E-test
مقدمه: افزایش شیوع سویههای هلیکوباکتر پیلوری مقاوم در برابر آنتیبیوتیک مهمترین عامل در تعیین نتیجهی درمان با آنتیبیوتیک میباشد. بنابراین، استفاده از روشهای قابل اعتماد، آسان، سریع و ارزان در تعیین حساسیت آنتیبیوتیکی ضروری است. در حال حاضر هیچ توصیهی استانداردی برای سنجش این ارگانیسم سختگیر وجود ندارد و معیارهای تفسیری برای تعیین حساسیت یا مقاومت باکتری هنوز استاندارد نشده است. از روشهای مرسوم در تعیین حساسیت آنتیبیوتیکی باکتریها استفاده از روشهای دیسک دیفیوژن (Modified disk diffusion method یا MDDM) و E-test (Epsilometer test) است. هدف از این مطالعه، ارزیابی مقایسهای نتایج روشهای دیسک دیفیوژن و E-test برای تعیین حساسیت آنتیبیوتیکی ایزولههای هلیکوباکتر پیلوری نسبت به سه آنتیبیوتیک مترونیدازول، کلاریترومایسین و آموکسیسیلین بود. روشها: در این مطالعه 30 ایزولهی هلیکوباکتر پیلوری از نمونههای بیوپسی جدا شد و حساسیت هلیکوباکتر پیلوری نسبت به مترونیدازول، کلاریترومایسین و آموکسیسیلین بر اساس پروتکل CLSI (Clinical and laboratory standards institute)، توسط روشهای دیسک دیفیوژن و E-test مقایسه گردید. علاوه بر این، حداقل غلظت مهاری (Minimum inhibitory concentration یا MIC) برای ایزولههای مقاوم به سه آنتیبیوتیک تعیین شد. یافتهها: 30 ایزولهی هلیکوباکتر پیلوری که سنجش حساسیت آنتیبیوتیکی روی آنها صورت گرفت، در هر دو روش دیسک دیفیوژن و E-test، 3/53 درصد به مترونیدازول، 6/16 درصد به کلاریترومایسین و 10 درصد نسبت به آموکسیسیلین مقاوم بودند. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که هر دو روش تعیین حساسیت هلیکوباکتر پیلوری نسبت به آنتیبیوتیکهای مترونیدازول، کلاریترومایسین و آموکسیسیلین نتایج یکسانی داشتند. بنابراین، در شرایط آزمایشگاه (In vitro) استفاده از روش دیسک دیفیوژن میتواند جایگزین روش E-test در تعیین مقاومت آنتیبیوتیکی برای هلیکوباکتر پیلوری باشد. واژگان کلیدی: هلیکوباکتر پیلوری، مقاومت آنتیبیوتیکی، روش دیسک دیفیوژن،
https://jims.mui.ac.ir/article_13997_04bde45572724c32999d8b8ff9472b7f.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
222
2013
02
19
Physicians and Nurses’ Awareness of Transmission and Prevention Methods of Congenital Cytomegalovirus Infection
بررسی میزان آگاهی دربارهی راههای سرایت و پیشگیری از سایتومگالوویروس مادرزادی در پزشکان و پرستاران
2520
2526
13998
FA
شراره
مقیم
استادیار، گروه باکتری و ویروسشناسی، دانشکدهی پزشکی و مرکز تحقیقات عفونتهای بیمارستانی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0002-7134-3145
مهند
زنوبه
دانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
بهنود
هدایتپور
پزشک عمومی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
بهرام
نصر اصفهانی
استادیار، گروه باکتری و ویروسشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0003-3264-3361
حسین
فاضلی
استادیار، گروه باکتری و ویروسشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2013
02
16
Background: Cytomegalovirus (CMV) is the most frequent cause of congenital virus infections. Considering limited treatment options, prevention methods and awareness of CMV are of utmost importance. Methods: This cross-sectional study was conducted in Alzahra Hospital (Isfahan, Iran) during 2010-11. It evaluated physicians and nurses’ awareness of congenital CMV infection. The participants’ age, sex, job and other demographic characteristics were collected using a questionnaire and analyzed with SPSS18. Findings: Of 400 participants, 98 (30 male, 68 female) were physicians and 302 (52 male, 250 female) were nurses. The mean ± SD of age was 36.7 ± 9.1 years. Among male physicians, weak, moderate, and favorable awareness was found in one, 18, and 11 subjects, respectively. While none of the female physicians had weak awareness, 11 had moderate awareness and others had favorable awareness (P = 0.01). In addition 31, 14, and seven male nurses had weak, moderate, and favorable awareness. No female nurse had weak awareness. Moderate and favorable awareness was detected in 83 and 39 female nurses, respectively (P = 0.04). Conclusion: According to results of this study, hospital staff need educations about congenital CMV and its transmission and prevention methods. Keywords: Congenital cytomegalovirus, Transmission methods, Awareness, Prevention methods
مقدمه: با توجه به گزینههای درمانی محدود در سایتومگالوویروس مادرزادی راههای پیشگیری از سرایت این بیماری از اهمیت خاصی برخوردار است. به همین دلیل آگاهی و دانش افراد برای پیشگیری از این بیماری در جامعه نقش اساس دارد. روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- تحلیلی و مقطعی بود و بر روی 400 نفر از پزشکان و پرستاران مشغول به کار در بیمارستان الزهرا (س) در شهر اصفهان طی دیماه 1389 تا تیرماه 1390، انجام شد. پس از انجام هماهنگیهای لازم، پرسشنامهی پژوهشگر ساختهای که روایی و پایایی آن به تأیید رسیده بود، توسط افراد مورد مطالعه تکمیل شد. نتایج حاصل از نمرات با معیارهایی مانند سن، جنس و شغل افراد مقایسه گردید. جهت تحلیل دادهها از آمار توصیفی و آزمونهای آماری 2χ و ANOVA با کمک نرمافزار آماری SPSS نسخهی 18 استفاده شد. یافتهها: در این مطالعه 400 نفر مورد ارزیابی قرار گرفتند که از این تعداد، 98 نفر پزشک و 302 نفر پرستار بودند. از بین پزشکان، 30 نفر مرد و 68 نفر زن و از میان پرستاران، 52 نفر مرد و 250 نفر زن بودند. میانگین سنی این افراد 1/9 ± 7/36 سال بود. میزان آگاهی در 1 پزشک مرد ضعیف، 18 پزشک مرد متوسط و 11 پزشک مرد خوب بود؛ این ارقام در بین پزشکان زن به ترتیب صفر، 11 و 59 نفر بود (01/0 = P). همچنین میزان آگاهی در بین پرستاران مرد در 31 نفر ضعیف، 14 نفر متوسط و 7 نفر خوب بود؛ این ارقام به ترتیب در پرستاران زن 128، 83 و 39 نفر بود (20/0 = P). رابطهی معنیداری بین مدت سابقهی کار پزشکان و میزان آگاهی آنها وجود داشت (001/0 > P). همچنین، پرستاران دارای سابقهی کاری کمتر از 5 سال، میزان آگاهی بهتری نسبت به بقیه داشتند (04/0 = P). نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه به نظر میرسد که بهتر است آموزشهای ویژهای در مورد بیماری سایتومگالوویروس مادرزادی، عوارض و راههای سرایت و پیشگیری از آن به پرسنل بهداشتی شاغل در بیمارستانها، به ویژه پرستاران، داده شود. واژگان کلیدی: سایتومگالوویروس مادرزادی، راههای سرایت، آگاهی، راههای پیشگیری
https://jims.mui.ac.ir/article_13998_0104d6d3b06ac27cc185309100f18e09.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
222
2013
02
19
The Association between Metabolic Syndrome and Severity of Esophagitis Caused by Gastroesophageal Reflux Disease
ارتباط سندرم متابولیک با شدت ازوفاژیت ناشی از ریفلاکس گاستروازوفاژیال
2527
2536
13999
FA
احمد
شواخی
دانشیار، گروه داخلی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
محمد
میناکاری
استادیار، گروه داخلی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
مهسا
خدادوستان
استادیار، گروه داخلی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
0000-0002-1499-5390
لیلا
غفوریپور
دانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
06
16
Background: The metabolic syndrome is one of the serious and unresolved public health problems in the world. It is a series of metabolic abnormalities including abdominal obesity, dyslipidemia, hypertension, and hyperglycemia. Using the Adult Treatment Panel (ATP III) definition, approximately 21.9% of Iranian adults living in central Iran have the metabolic syndrome. This syndrome increases the risk of cardiovascular diseases, stroke, type 2 diabetes, and renal complications. It is also known as a risk factor for several gastrointestinal diseases. The present study aimed to evaluate whether the metabolic syndrome and its components are risk factors for erosive esophagitis. Methods: This cross-sectional study included 151 people with heartburn or regurgitation. The patients underwent upper gastrointestinal tract endoscopy. Their blood pressure, blood markers (fasting glucose level and lipid profile), height, weight, and waist circumference were also measured. The relative frequency of metabolic syndrome in patients with and without endoscopic esophageal erosion caused by gastroesophageal reflux disease was then determined based on the obtained information and using SPSS. Findings: Of 151 patients, 36 (23.8%) had the metabolic syndrome [15 (18.3%) without esophageal erosions and 21 (30.4%) with esophageal erosions]. The prevalence of metabolic syndrome in the two groups had no significant difference (P = 0.08). According to Los Angeles (LA) classification, the metabolic syndrome was seen in 18.3% of patients without erosions and in 17.9%, 75%, and 100% of LAA, LAB, and LAC patients (P < 0.001). Conclusion: The metabolic syndrome and its components were associated with increased risk of severe reflux esophagitis. Therefore, patients with digestive discomfort should be evaluated in terms of the metabolic syndrome. Keywords: Metabolic syndrome, Endoscopic esophagitis, Esophageal erosion
مقدمه: سندرم متابولیک یکی از عمدهترین مسایل سلامت عمومی در جهان فعلی است و به عنوان مجموعهای از ناهنجاریهای متابولیک شامل چاقی شکمی، دیسلیپیدمی، فشار خون و هایپرگلایسمی شناخته میشود. نقش این سندرم به عنوان عامل خطر برای بیماریهای مختلف گوارشی، شناخته شده است. با توجه به شیوع بالای سندرم متابولیک و نقش آن در بروز عوارض گوارشی، این مطالعه با هدف تعیین توزیع فراوانی نسبی سندرم متابولیک در بیماران با و بدون Erosion مروی اندوسکوپیک ناشی از ریفلاکس گاستروازوفاژیال به انجام رسید. روشها: این مطالعه یک مطالعهی مقطعی بود که بر روی 151 نفر از افرادی که طی سالهای 89-1388 با علایم سوزش سر دل و یا Regurgitation به درمانگاه گوارش مرکز آموزشی- درمانی الزهرا (س) و کلینیک ویژهی دانشکدهی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان مراجعه کرده، کاندید آندوسکوپی فوقانی گوارشی بودند، انجام شد. در این مطالعه علاوه بر انجام اندوسکوپی بیماران، سطح پروفایل لیپید و قند خون آنها به همراه فشار خون، قد، وزن و دور کمر اندازهگیری شد. سپس توزیع فراوانی نسبی سندرم متابولیک در بیماران با و بدون Erosion مروی اندوسکوپیک ناشی از GERD (Gastroesophageal reflux disease) تعیین شد. شدت ازوفاژیت بر اساس تقسیمبندی لوسآنجلس (LA) در Gradeهای A تا D تقسیم بندی شد. یافتهها: شیوع سندرم متابولیک در بیماران فاقد Erosion 3/18 درصد، در بیماران LAA 9/17 درصد، در بیماران LAB 75 درصد و در بیماران LAC 100 درصد بود. شیوع سندرم متابولیک بر حسب شدت Erosion اختلاف معنیدار داشت (001/0 > P). نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه سندرم متابولیک و اجزای آن با افزایش شدت ریفلاکس گاستروازوفاژیال و عوارض ناشی از آن ارتباط دارد، بنابراین باید ارتباط این دو در بررسیهای بیماران مد نظر قرار گرفته شود و به ویژه بیماران مبتلا به ناراحتیهای گوارشی از نظر نشانگان سندرم متابولیک مورد بررسی قرار گیرند. واژگان کلیدی: سندرم متابولیک، ازوفاژیت اندوسکوپیک، Erosion مروی
https://jims.mui.ac.ir/article_13999_4ddd7d88c43c741a2e20579f508c58d0.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
222
2013
02
19
New Diagnostic Criteria for Inguinal Hernia Based on Ultrasound Examination
آیا میتوان معیارهای سونوگرافیک جدیدی برای تشخیص فتق اینگوینال تعریف کرد؟
2537
2544
14000
FA
مهدی
کرمی
استادیار، گروه رادیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
a:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}
محسن
محمودیه
استادیار، گروه جراحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
مسعود
عصارزادگان
دستیار، گروه رادیولوژی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
فاطمه
کرمی
دستیار، گروه رادیولوژی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
نزیهه
عصارزادگان
پزشک عمومی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایران
مرضیه
منصوری
دستیار، گروه رادیولوژی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
الهام
ربیعی
دستیار، گروه رادیولوژی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2011
03
18
Background: According to increasing use of ultrasound in the diagnosis of inguinal herniation, this study was designed to evaluate the cross-sectional area of the inguinal canal in patients with inguinal herniation and its increase with Valsalva maneuver. We also compared the obtained values with those of normal population. Methods: a cross-sectional study, 52 normal persons and 35 cases with inguinal hernia were assessed. The cross-sectional area of the inguinal canal was measured in all subjects and data was analyzed using Student’s t-test and Pearson's correlation tests in SPSS. Receiver operator characteristic (ROC) curves were traced to define cut-off points. Findings: Valsalva maneuver caused significantly greater increase in the cross-sectional area of the inguinal canal among patients than in the normal group. The cut-off point of the cross-sectional area of inguinal canal was 63.5 mm2 in neutral state and 72.5 mm2 with Valsalva maneuver (increase rate: 34 mm2). In the absence of Valsalva maneuver, a cross-sectional area of the inguinal canal of greater than 63.5 mm2 is predictive of inguinal hernia (with 91% sensitivity and 98% specificity). Otherwise, values greater than 72.5 mm2 will be predictive of inguinal hernia (with 100% sensitivity and 98% specificity). Inguinal hernia will also be suspected if Valsalva maneuver increases the cross-sectional area of the inguinal canal by more than 34 mm2 (with 91% sensitivity and 100% specificity). Conclusion: The following diagnostic criteria are suggested for diagnosis of inguinal hernia through ultrasound examination: the presence of bowel loop within the inguinal canal, a cross-sectional area of the inguinal canal > 63.5 mm2 without Valsalva maneuver and > 72.5 mm2 with Valsalva maneuver, an increase of > 34 mm2 in the cross-sectional area of the inguinal canal with Valsalva maneuver, and a > 0.5 cm movement of the spermatic cord with Valsalva maneuver. Keywords: Ultrasound, Inguinal hernia, Inguinal canal
مقدمه: با توجه به این که استفاده از سونوگرافی در تشخیص هرنی اینگوینال رو به افزایش میباشد، این تحقیق در راستای بررسی سطح مقطع کانال اینگوینال در افراد مبتلا به هرنی اینگوینال و نیز میزان تغییر آن با انجام مانور والسالوا و مقایسهی آن با افراد سالم طراحی گردید. روشها: ۵۲ نفر در گروه افراد سالم و ۳۵ نفر در گروه افراد مبتلا به فتق اینگوینال مورد بررسی قرار گرفتند. جهت مقایسهی میانگین سطح مقطع در دو گروه از آزمون Student-t و جهت تعیین نقطهی برش از منحنی ROC (Receiver operating characteristic) استفاده شد. یافتهها: میزان تغییر سطح مقطع کانال اینگوینال با انجام مانور والسالوا نسبت به حالت خنثی در افراد بیمار به طور معنیداری از افراد سالم بیشتر بود. نقطهی برش سطح مقطع کانال اینگوینال در حالت خنثی 5/63 میلیمتر مربع، سطح مقطع کانال اینگوینال با انجام مانور والسالوا بیشتر از 5/72 میلیمتر مربع و میزان تغییر سطح مقطع کانال اینگوینال با انجام مانور والسالوا نسبت به حالت خنثی ۳۴ میلیمتر مربع به دست آمد. نتیجهگیری: وجود لوپ روده با مشخصات قابل شناسایی در سونوگرافی، به خصوص پریستالتیسم در کانال اینگوینال، سطح مقطع کانال اینگوینال در حالت خنثای بیشتر از 5/63 میلیمتر مربع، مقادیر سطح مقطع کانال اینگوینال با انجام مانور والسالوای بیشتر از 5/72 میلیمتر مربع، تغییر سطح مقطع کانال اینگوینال با انجام مانور والسالوا نسبت به حالت خنثی به مقدار بیش از ۳۴ میلیمتر مربع و حرکت کانال اینگوینال بیشتر از ۵ میلیمتر مربع یافتههای سونوگرافیک فتق اینگوینال هستند. واژگان کلیدی: سونوگرافی، هرنی اینگوینال، کانال اینگوینال
https://jims.mui.ac.ir/article_14000_9a961e169b781c5119728c0fb7508fbb.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
222
2013
02
19
Evaluating the Relationships between Body Mass Index, Weight, and Bone Mineral Density in Men Using Dual-Energy X-Ray Absorptiometry
بررسی رابطهی شاخص تودهی بدنی و وزن با دانسیتهی مادهی معدنی استخوان مردان با استفاده از روش دگزا
2545
2553
14001
FA
محمد رضا
سلامت
استادیار، گروه فیزیک و مهندسی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان،ایران
0000-0002-8994-2541
ایرج
عابدی
دانشجوی دکتری، گروه فیزیک و مهندسی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان،ایران
0000-0001-8094-0438
امیرحسین
سلامت
کارشناس ارشد مهندسی پزشکی، دانشگاه بیرمنگهام، بیرمنگهام، انگلیس
a:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}
غزال
بابانوری
کارشناس، گروه رادیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2013
01
28
Background: Body mass index (BMI) is used for the prediction and assessment of bone mineral density (BMD). BMD measurements are useful in the evaluation of the risk of osteoporotic fractures, diagnosis of osteoporosis, and efficient treatment. Methods: In this study, 230 men (age: 50-70 years old) who referred to Isfahan Osteoporosis Center and had BMD scans of hip and lumbar spine were evaluated using a dual-energy X-ray absorptiometry (DXA) system. Findings: Using Pearson's Correlation, we found significant direct relations between BMD of lumbar spine and weight (r = 0.301) and BMI (r = 0.314) and also between BMD of the hip and weight (r = 0.325) and BMI (r = 0.279). Conclusion: BMI and weight had significant direct correlations with BMD of the hip and the spine. Keywords: Body mass Index, Weight, Bone mineral density, Dual-energy X-ray absorptiometry
مقدمه: از شاخص تودهی بدنی (Body mass index یا BMI) برای پیشبینی و ارزیابی سنجش تراکم مادهی معدنی استخوان (BMD یا Bone mineral density) افراد استفاده میشود. BMD در ارزیابی خطر شکستگی، تشخیص استئوپروز و پیگیری درمان مؤثر است. روشها: این مطالعه بر روی 230 مرد که به مرکز تشخیص پوکی استخوان اصفهان مراجعه نمودند و سن آنها بین 70-50 سال بود، انجام شد. دانسیتومتری استخوان با استفاده از سیستم دگزا (Dual energy x-ray absorptiometry یا DXA) صورت گرفت. یافتهها: با استفاده از ضریب همبستگی Pearson، بین وزن و BMD (301/0 = r با 05/0 > P) و نیز BMI و BMD (314/0 = r با 05/0 > P) در ناحیهی مهرههای کمری، رابطهی مستقیم و معنیدار وجود داشت. همچنین بین وزن و BMD (325/0 = r با 05/0 > P) و BMI و BMD (279/0 = r با 05/0 > P) در ناحیهی هیپ نیز یک رابطهی مستقیم و معنیدار دیده شد. نتیجهگیری: ما دریافتیم که هر چه BMI و وزن افراد بیشتر باشد، BMD افراد نیز بیشتر میباشد. بنابراین، BMI و وزن میتوانند شاخصی برای ارزیابی BMD افراد باشند. واژگان کلیدی: شاخص تودهی بدنی، وزن، دانسیتهی مادهی معدنی استخوان، روش دگزا
https://jims.mui.ac.ir/article_14001_cde9859f8ce58a2f1a9f6134cbed8a43.pdf
دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهان
مجله دانشکده پزشکی اصفهان
1027-7595
30
222
2013
02
19
The Role of Telomere in Cell; Telomere Dysfunction and Tumorigenesis
نقش تلومر در سلول و اختلال در عملکرد آن و تومورزایی
2554
2583
14002
FA
مجید
خیراللهی
استادیار، مرکز تحقیقات بیماریهای ارثی کودکان و گروه بیولوژی مولکولی و علوم تشریح، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
مهسا
کلاهدوز
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه بیولوژی مولکولی و علوم تشریح، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
فاطمه
آهنگری
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه بیولوژی مولکولی و علوم تشریح، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
لیلا
کولیوند
دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه بیولوژی مولکولی و علوم تشریح، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
فریبرز
خوروش
دانشیار، مرکز تحقیقات علوم اعصاب و گروه داخلی مغز و اعصاب، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران
Journal Article
2012
09
30
Telomeres consist of repetitive DNA sequences and a variety of non-nucleosomal proteins which are essential to survive chromosome. Telomeres protect the ends of chromosomes, but can also inhibit the expression of nearby genes, called telomere position effect. The telomeric cap is a dynamic structure between a fully capped closed and a partially uncapped or open conformation. The protection of chromosome termini from being sensed by the cell as broken DNA is an important function of the telomeres as the capping function. Functional telomeres have a special role in response to DNA damage. The presence of telomere and the length of telomere are two important determinants for binding of chromosomes to the nuclear envelope in meiosis. Future studies about the characteristics of epigenetic factors in telomere length will lead to a better understanding of telomere regulation and its role in human cancers. It seems that telomere dysfunction, rather than telomere length alone, may create insights not only into the pathogenesis, but could also have significant impact on the diagnosis of cancer. Keywords: Role, Telomere, Tumorigenesis, Telomere dysfunction
تلومر شامل توالی ویژهای از DNA و پروتئینهای غیر نوکلئوزومی متنوعی میباشد که برای بقای کروموزوم ضروری است. تلومر انتهای کروموزومها را محافطت مینماید، اما همچنین میتواند مانع از بیان ژنهای مجاور شود که اثر موقعیتی نامیده میشود. تلومر یک ساختمان دینامیک بین دو حالت باز و بسته دارد. محافظت از انتهای کروموزوم جهت جلوگیری از شناسایی به عنوان نقطهی شکستهشدهی DNA از وظایف اساسی تلومر است. وجود تلومر و طول آن دو عامل مهم تعیینکننده در اتصال کروموزومها به غشای هسته در میوز میباشد. مطالعات بیشتر در زمینهی خصوصیات عوامل اپیژنتیک در مورد طول تلومر، منجر به فهم بهتر از تنظیم و نقش آن در سرطانهای انسانی خواهد گردید. در مجموع، به نظر میرسد که اختلال در عملکرد تلومر بیش از طول تلومر به تنهایی، ممکن است در مورد پاتوژنز و تشخیص سرطانها آگاهی ایجاد نماید. واژگان کلیدی: نقش تلومر، تومورزایی، اختلال عملکرد تلومر
https://jims.mui.ac.ir/article_14002_ee9d7ce7a996336633c2994e23fe25aa.pdf