دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123320130522Comparison of Metacognitive (MCT) and Cognitive-Behavioral (CBT) Interventions on Reducing the General Anxiety Symptoms and Metacognitive Beliefs of Patient with This Disorderمقایسهی اثربخشی مداخلههای فراشناختی و شناختی- رفتاری بر کاهش علایم اختلال اضطراب فراگیر و باورهای فراشناختی47548514053FAفریبا منظمی تبارمربی، گروه روانشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد همدان، همدان، ایرانرضا باقریان سرارودیدانشیار، گروه روانپزشکی، دانشکدهی پزشکی و مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-4656-4747محسن احمدی طهور سلطانیاستادیار، گروه روانشناسی بالینی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بقیهاله (عج)، تهران، ایرانمهدی ربیعیدانشجوی دکتری و عضو هیأت علمی، گروه روانشناسی بالینی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی بقیهاله (عج)، تهران، ایرانJournal Article20130202Background: Although it seem that metacognitive processing system have a remarkable impact on general anxiety disorder (GAD), but studies about the effectiveness of metacognitive interventions in reducing the GAD symptoms are not frequent. The purpose of this study was comparing the effectiveness of metacognitive (MCT) and cognitive-behavioral therapy (CBT) on reducing GAD symptoms and metacognitive beliefs.Methods: In this clinical trial study, 45 patients with GAD who met the diagnostic criteria by psychiatrist or psychologist, were selected randomly from the patients referred to psychiatric and psychological clinics and centers of Hamadan City, Iran, in 2012. They were randomly assigned into three groups of cognitive-behavioral intervention, metacognitive intervention and control. Data were gathered before and after the interventions via general anxiety disorder scale (GADS) and metacognitive beliefs questionnaire (MCQ). Data analysis was done using Multivariate ANOVA and LSD post hoc statistical tests.Findings: There was a significant difference between three group scores at post-test (P < 0.01). The mean scores of metacognitive therapy group in GAD symptoms and metacognitive beliefs were lower than other two groups and as well as cognitive-behavioral group rather than control group.Conclusion: The metacognitive and cognitive-behavioral interventions are effective in reducing GAD symptoms and metacognitive beliefs but first one is more effective.مقدمه: اگر چه به نظر میرسد سیستم پردازش فراشناختی نقش قابل توجهی در شکلگیری اختلال اضطراب فراگیر دارد، اما مطالعات چندانی در مورد اثربخشی مداخلهی فراشناختی در کاهش علایم این اختلال انجام نگرفته است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخلات فراشناختی و شناختی- رفتاری در کاهش علایم اختلال اضطراب (General anxiety disorder یا GAD) و باورهای فراشناختی بود.روشها: در یک کارآزمایی بالینی در سال 1390، 45 نفر از بیماران مبتلا به GAD از بین مراجعهکنندگان به مراکز و کلینیکهای روانپزشکی و روانشناسی شهرستان همدان انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه مداخلهای شناختی- رفتاری و فراشناختی و یک گروه شاهد تقسیم شدند. دادهها در مرحلهی قبل و بعد از مداخله از طریق مقیاس اختلال اضطراب فراگیر و پرسشنامهی باورهای فراشناختی (Metacognitive questionnaire) جمعآوری شد. تحلیل دادهها با استفاده از روش آماری Multivariate ANOVA و به کمک نرمافزار SPSS نسخهی 16 صورت گرفت.یافتهها: بین نمرات سه گروه در مرحلهی پس آزمون تفاوت معنیداری وجود داشت (01/0 > P). نتایج آزمون تعقیبی LSD حاکی از آن بود که میانگین نمرات گروه درمان فراشناختی در مورد علایم GAD و باورهای فراشناختی از دو گروه دیگر و میانگین نمرهی گروه شناختی- رفتاری نیز از گروه شاهد به طور معنیداری پایینتر بود (05/0 > P).نتیجهگیری: مداخلهی فراشناختی و شناختی- رفتاری هر دو در کاهش علایم GAD و باورهای فراشناختی مؤثر هستند. با این وجود به نظر میرسد مداخلهی فراشناختی در کاهش علایم GAD مؤثرتر از روش شناختی- رفتاری است.https://jims.mui.ac.ir/article_14053_25366cb3b904d06552aaaf3c3cd53c0a.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123320130522Changes of Serum Inflammatory Markers after Gamma-Secretase Inhibitor Administration Miceتغییرات فاکتورهای التهابی سرم پس از تجویز مهار کنندهی گاما سکرتاز در موش48649214054FAمجید خزاعیدانشیار، گروه فیزیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}هاجر سعیدیکمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایراننیلوفر شعبانیکیاکمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانالمیرا کلانتریکمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانزویا طاهر گورابیدانشجوی دکتری، گروه فیزیولوژی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20130528Background: Notch signaling is involved in physiological and pathological processes and gamma-secretase inhibitors can suppress it. The aim of this study was to evaluate the effect of DAPT, a gamma secretase inhibitor, on serum inflammatory markers in mice.Methods: 24 C57BL6 mice (age: 5 weeks old) were randomly divided into control and obese groups. Obese group received high-fat diet (60% fat, 20% protein, and 20% carbohydrate) for 20 weeks. Control group received standard diet during this time. Then, each group was divided into receiving and non-receiving DAPT (50mg/kg; Subcutaneous). After 14 days, blood samples were taken for measurements of serum high-sensitive C-reactive protein (hs-CRP) and interlukin-6 (IL-6).Findings: There was no significant difference in serum hs-CRP concentration between control and obese groups (P > 0.05). Administration of DAPT did not alter serum hs-CRP level in both groups (P > 0.05). Serum Il-6 was significantly higher in obese animals compare to controls (P < 0.05) and administration of DAPT reduced serum IL-6 in control and obese animals (P < 0.05).Conclusion: DAPT, as a gamma secretase inhibitor, could affect several physiological and pathological vascular changes by alteration of serum inflammatory markers.مقدمه: Notch signaling در بسیاری از فرایندهای رشد و نمو فیزیولوژیک و پاتولوژیک نقش دارد؛ مهارکنندههای گاما سکرتاز میتوانند سبب مهار Signaling آن گردند. هدف این مطالعه، بررسی اثر DAPT، به عنوان مهار کنندهی گاما سکرتاز، بر سطح فاکتورهای التهابی سرم در موشهای چاق شاهد بود.روشها: 24 موش نر نژاد C57BL6 با سن 5 هفته، به طور تصادفی به دو گروه چاق و شاهد تقسیم شدند. حیوانات چاق به مدت 20 هفته تحت رژیم غذایی پرچرب، که شامل 60 درصد چربی، 20 درصد پروتئین و 20 درصد کربوهیدرات بود، قرار گرفتند. حیوانات گروه شاهد در طول این مدت غذای استاندارد دریافت کردند. سپس، هر گروه به دو زیرگروه دریافت کنندهی DAPT (50 میلیگرم به ازای کیلوگرم به صورت زیرجلدی روزانه) و عدم دریافت آن تقسیم شدند. پس از 14 روز، نمونهی خونی جهت تعیین سطح سرمی hs-CRP (High-sensitivity C-reactive protein) و اینترلوکین-6 گرفته شد.یافتهها: تفاوت معنی داری بین سطح سرمی hs-CRP بین گروه چاق و شاهد وجود نداشت (05/0 < P) و تجویز DAPT نتوانست تغییر معنیداری در سطح سرمی hs-CRP ایجاد نماید (05/0 < P)؛ اما بررسی سطح سرمی اینترلوکین-6 نشان داد که حیوانات چاق سطح بالاتری نسبت به گروه شاهد داشتند (05/0 > P) و تجویز DAPT سبب کاهش معنیدار آن در هر گروه شاهد و چاق شد (05/0 > P).نتیجهگیری: داروی DAPT به عنوان یک مهار کنندهی آنزیم گاما سکرتاز میتواند با اثر بر فاکتورهای التهابی، اثرات مختلف عروقی در فرایندهای فیزیولوژیک و پاتولوژیک داشته باشد.https://jims.mui.ac.ir/article_14054_44d398d53b03ca5819de6a0ea159aee2.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123320130522Prevalence and Antibiotic Resistance Pattern of Acinetobacter Species Isolated from Al-Zahra Hospital in Isfahan, Iranبررسی میزان فراوانی و الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی ایزولههای اسینتوباکتر جدا شده از بیمارستان الزهرای (س) اصفهان49350114055FAحسین فاضلیاستادیار، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری و گروه میکروبشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-1188-8012طاهره مطلبیراددانشجوی کارشناس ارشد، گروه میکروبشناسی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانبهرام نصر اصفهانیدانشیار، گروه میکروبشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-3264-3361حمید سلگیدانشجوی کارشناس ارشد، گروه میکروبشناسی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانفرزانه نظریدانشجوی کارشناس ارشد، گروه میکروبشناسی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد بروجرد، بروجرد، ایرانJournal Article20130527Background: Acinetobacter species (spp.) have unique ability to survive in the hospital environments for long periods. This feature increases the rate of acquisition of infection of hospitalized patients by this high-resistant bacterium. The purpose of this study was determination of prevalence and antibiotic resistance pattern of Acinetobacter spp. isolated from Alzahra hospital, Isfahan, Iran.Methods: During a three-month period, using the swab method, 40 samples were taken from different parts of the intensive care unit (ICU) and surgery wards of the hospital. All samples were examined for the presence of Acinetobacter spp. After isolation, Acinetobacter spp. were identified using several phenotypic and biochemical tests. Antibiotic susceptibility test was done by disk diffusion method according to CLSI-2011 (Clinical and Laboratory Standards Institute) guidelines.Findings: From 40 swab samples, 202 isolates were obtained that 109 (53.96%) were belonging to gram positive bacilli and coccoci and 93 (46.03%) were gram negative. In the culture of 21 samples (52.5%) Acinetobacter spp. was grown. Most of the isolates were obtained from sink and bed of patients’ room, respectively. All of isolates were multidrug resistant (MDR) and 18 isolates (85.71%) were extensively drug resistant (XDR) because of their resistance to carbapenems.Conclusion: Regard increasing rate of health-care associated infections (HAI) caused by Acinetobacter spp. and spreading of distribution of the high-resistance strains in the hospital environments, infection control procedures seems to be necessary to eliminate potential sources of infection.مقدمه: اسینتوباکترها پاتوژنهای فرصتطلبی میباشند که به فراوانی در محیط یافت میشوند. توانایی منحصر بفرد آنها در بقای طولانی مدت در محیط بیمارستان، شانس ابتلای بیماران به عفونتهای ناشی از این باکتری را افزایش میدهد. بنابراین، شناسایی منابع احتمالی و مخازن آنها در شناسایی منابع بالقوهی عفونت در شیوعهای ناگهانی کمککننده میباشد. هدف از این مطالعه، بررسی میزان شیوع و الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی ایزولههای محیطی اسینتوباکتر جدا شده از بیمارستان الزهرای (س) اصفهان بود.روشها: در یک دورهی سه ماهه، با استفاده از روش سواب، 40 نمونه از قسمتهای مختلف بخشهای ICU (Intensive care unit) و جراحی بیمارستان الزهرای (س) شهر اصفهان گرفته شد و از نظر وجود اسینتوباکتر مورد بررسی قرار گرفت. پس از جداسازی اعضای جنس اسینتوباکتر از طریق تستهای بیوشیمیایی متنوع، الگوی مقاومت آنتیبیوتیکی ایزولههای محیطی بر اساس استانداردهای سال 2011 CLSI (Clinical and Laboratory Standards Institute) مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: از مجموع 202 ایزولهی به دست آمده، 109 ایزولهی (96/53 درصد) کوکسی و باسیل Gram مثبت و 93 ایزولهی (03/46 درصد) Gram منفی جداسازی گردید که 21 ایزوله (39/10 درصد) مربوط به جنس اسینتوباکتر بود. تست حساسیت آنتیبیوتیکی مشخص نمود که تمامی 21 ایزوله MDR (Multidrug resistant) بود؛ 18 ایزوله نیز (71/85 درصد) XDR (Extensively drug resistant) تشخیص داده شد.نتیجهگیری: با توجه به افزایش روزافزون عفونتهای بیمارستانی ناشی از سویههای مقاوم اعضای جنس اسینتوباکتر و انتشار آن در محیط بیمارستان، به کار گیری اقدامات کنترل عفونت، جهت رفع منابع بالقوهی عفونت و پیشگیری از ایجاد آن، بسیار ضروری به نظر میرسد.https://jims.mui.ac.ir/article_14055_48b1dfee0a18d78197faf8418bc30bb2.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123320130522The Effect of Intralesional Triamcinolone versus Combination of Intralesional Triamcinolone with CO2 Fraxel Laser in Treatment of Patients with Hypertrophic Scarsمقایسهی میزان بهبودی و رضایتمندی بیماران دارای جوشگاههای هایپرتروفیک در دو گروه تزریق موضعی تریامسینولون بهتنهایی و به همراه لیزر CO2 Fraxel50250914056FAمحمد علی نیلفروش زادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران و مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانامیر حسین سیادتاستادیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک و گروه پوست، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانالهه هفت برادرانپزشک عمومی، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}فرهاد شهبازیدانشجوی پزشکی، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20121121Background: Hypertrophic scars are benign growths of dermal collagen that can couse physical and psychological (cosmetic) problems for patients.Methods: A total of 36 patients were studied and randomly divided into 2 groups; 18 patients were treared with intralesional injection of triamcinolone and 18 other patients were treated with combination of fractional laser and intralesional injection of triamcinolone. The cure rate of the lesions in pain, induration, pruritus, erythema and burning were assessed and compared between the groups.Findings: In group with intralesional injection of triamcinolone, cure rate was 39% in erythema, 45% in pain, 100% in burning, 67% in induration and 45% in pruritus. In group with combination of fractional laser and intralesional injection of triamcinolone, cur was 89% in erythema, 67% in pain, 23% in burning, 83% in induration and 72% in pruritus. The differences between the groups were significant in all issues (P < 0.001 for all).Conclusion: This study showed that combination of fractional laser and intralesional injection of triamcinolone has significantly higher cure rate of hypertrophic scars than intralesional injection of triamcinolone alone.مقدمه: جوشگاههای (Scar) هایپرتروفیک از جملهی بدشکلکنندهترین جوشگاههایی است که در کلینیک دیده میشود و بیماران از عوارض و استرسهای روانی ناشی ازآن رنج میبرند. در کنار درمانهای قدیمی، روشهایی نظیر کاربرد لیزر و از جمله، لیزر Fractional، روشهای مفید در درمان مشکلات مختلف پوستی میباشند.روشها: طی یک مطالعهی کارآزمایی بالینی، که در سالهای 91-1390 در مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک اصفهان به انجام رسید، 36 بیمار دارای جوشگاه هایپرتروفیک به صورت تصادفی به دو گروه 18 نفری تقسیم شدند. هر گروه از بیماران تحت درمان با یکی از دو روش تزریق موضعی تریامسینولون بهتنهایی و به همراه لیزر CO2 fraxel قرار گرفتند. بیماران تا 4 ماه تحت درمان داشتند و در انتها میزان بهبودی، عوارض جانبی و رضایتمندی آنان جمعآوری و با استفاده آزمونهای آماری Wilcoxon و 2χ آنالیز شد.یافتهها: در گروه تزریق تریامسینولون بهتنهایی، در مورد اریتم 39، درد 45، سوزش 100، ایندوراسیون 67 و خارش 45 درصد از بیماران بهبودی داشتند. در گروه تزریق تریامسینولون به همراه لیزر CO2 fraxel، در مورد اریتم 89، درد 67، سوزش 23، ایندوراسیون 83 و خارش 72 درصد از بیماران بهبود یافتند. اختلاف میان دو گروه از نظر بهبود علایم معنیدار بود (001/0 > P). در مورد رضایتمندی، در گروه تزریق تریامسینولون بهتنهایی، 55 درصد از بیماران راضی و 45 درصد خیلی راضی بودند؛ در گروه تزریق تریامسینولون به همراه لیزر CO2 fraxel نیز 17 درصد بیماران بهنسبت راضی،33 درصد راضی و 50 درصد خیلی راضی بودند. اختلاف بین دو گروه از نظر میزان رضایتمندی معنیدار نبود (13/0 = P).نتیجهگیری: نتایج این مطالعه نشاندهندهی تسریع در بهبودی و کاهش عوارضی چون درد، خارش، اریتم و ایندروسیون با لیزردرمانی بود؛ ولی در زمینهی سوزش، نتایج به نفع گروه تزریق تریامسینولون بهتنهایی بود.https://jims.mui.ac.ir/article_14056_54986f38bb31c1621af6f218fd327aa5.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123320130522Policy Brief for Promoting Physical Activity among Iranian Adolescentsسند سیاستی ارتقای فعالیت فیزیکی نوجوانان ایرانی51052014057FAلیلی مونسانکارشناس ارشد، گروه اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت و مرکز پژوهش ترجمان دانش، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمهدی سپیدارکیشکارشناس ارشد، گروه اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت و مرکز پژوهش ترجمان دانش، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانحامد حسینیدانشجوی دکتری، گروه اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت و مرکز پژوهش ترجمان دانش، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانآیت احمدیدانشجوی دکتری، گروه اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت و مرکز پژوهش ترجمان دانش، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانگلایل اردلانادارهی بهداشت مدارس، جوانان و نوجوانان، وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی، تهران، ایرانرویا کلیشادیاستاد، مرکز تحقیقات قلب و عروق اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسیدرضا مجدزادهاستاد، گروه اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت و مرکز پژوهش ترجمان دانش، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20121111Background: Regular physical activity (PA) is an underlying factor since childhood and adolescence for having a healthy and active future in life. The aim of this study was to review the evidence on increasing the youth PA to develop the national program at country level.Methods: At first, the databases were searched using the sensitive keywords, and systematic reviews of the relevant databases were extracted. The studies were evaluated in terms of relevance and methodological quality for effective interventions that were detected. These cases were also identified in the effective interventions as disadvantages, benefits, costs, methods, and limitations of early studies, based on systematic review of the studies.Findings: Three interventions were identified as physical education curriculum reform, the creation of extra-curricular activities, as well as approaches to environmental and social support. Evidence showed that the relative impact of these interventions were not high.Conclusion: Thus, a combination of all three options of integrated approach is recommended for reducing the sedentary lifestyle of youths.مقدمه: انجام فعالیت منظم فیزیکی از دوران کودکی و نوجوانی، فاکتوری زمینهساز برای داشتن یک زندگی سالم و پویا در آینده است. هدف از این مطالعه، مرور شواهد موجود بر افزایش فعالیت فیزیکی نوجوانان برای تدوین برنامهی ملی در سطح کشور بود.روشها: ابتدا با استفاده از کلید واژههای حساس، پایگاههای اطلاعاتی جستجو و مرورهای نظاممند مرتبط استخراج شد. مطالعات موجود از لحاظ مرتبط بودن و کیفیت روش شناختی مورد بررسی قرار گرفتند. برای مداخلههایی که مؤثر تشخیص داده شدند، معایب، محاسن، هزینه، روش اجرا و محدودیتها از مطالعههای اولیهای که مبنای مطالعات مروری منظم بودند، مشخص شد.یافتهها: سه مداخلهی اصلاحات برنامهی درسی تربیت بدنی، ایجاد فعالیتهای فوق برنامه و رویکردهای محیطی و حمایتهای اجتماعی شناسایی شدند.نتیجهگیری: شواهد موجود حاکی از آن است که تأثیر این مداخلهها زیاد نبوده، به طور نسبی مؤثرند. استفاده از رویکرد تلفیقی از هر سه گزینه توصیه میشود.https://jims.mui.ac.ir/article_14057_82b02836713e82f59df14d697ca7557a.pdf