دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123620130622In-Vitro Effect of Hydro-Alcoholic Extract of Tanacetum Parthenium Extract on Trichomonas Vaginalisبررسی اثر عصارهی هیدروالکلی گیاه مخلصه (Tanacetum Parthenium) بر تریکوموناس واژینالیس در شرایط آزمایشگاهی62362914068FAنصیر عارف خواهدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه انگل شناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایرانسیمین تقی پورکارشناس ارشد، گروه قارچ و انگلشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایرانمرتضی یوسفیدانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایرانمحمود رفیعیاناستاد، گروه فارماکولوژی و مرکز تحقیقات گیاهان دارویی، دانشگاه علوم پزشکی شهرکرد، شهرکرد، ایرانشیما دانش پوردانشجوی کارشناسی ارشد، گروه قارچ و انگلشناسی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانحسین یوسفی دارانیاستاد، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری و گروه گروه قارچ و انگلشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-9099-7160Journal Article20121127Background: Trichomonas vaginalisis a flagellate parasite causing vaginosis as a common sexual transmitted disease. Metronidazole is the drug of choice for this disease; but due to its side effects it is necessary to search for an alternative drug. In this study, the effect of Tanacetum parthenium on Trichomonas vaginalis was investigated.Methods: Using percolation method, hydro-alcoholic extracts of Tanacetum parthenium was prepared. The extract was dried using vacuum rotary evaporator. Different doses of the extract were added to 8 tubes containing culture medium of Trichomonas vaginalis; metronidazole was added to 1 tube. Finally, 104 Trichomonas vaginalis was added to each tube. Every 24 hours for 3 days, the tubes were seen for count and motion of the parasite under the microscope.Findings: In concentrations of 4, 5, 8 and 10 mg/ml of Tanacetum parthenium, the parasite did not grow. The effect of the extract on Trichomonas vaginalis was similar to the effect of metronidazole.Conclusion: Tanacetum parthenium has efficient effect against Trichomonas vaginalis growth in culture medium; so, this herb can be considered as alternative drug for methronidazole.مقدمه: تریکوموناس واژینالیس انگل فلاژلهداری است که باعث ایجاد واژینیت تریکومونایی، یکی از شایعترین بیماریهای مقاربتی، میشود. درمان اصلی، استفاده از داروی مترونیدازول میباشد که علاوه بر افزایش مقاومت دارویی، عوارض و اثرات جانبی بسیاری داشته است. با توجه به آثار ضدمیکروبی گیاه مخلصه، در پژوهش حاضر، اثر این گیاه بر روی تریکوموناس واژینالیس مورد بررسی قرار گرفت.روشها: عصارهی مخلصه به روش پرکولاسیون تهیه شد. در لولههای آزمایش حاوی محیط کشت انگل، غلظتهای متفاوت عصارهی مخلصه اضافه شد. در لولههای آزمایش دیگر نیز مترونیدازول و یا حلال عصاره به عنوان شاهد اضافه گردید. سپس، به تمام محیطها 104 عدد انگل زنده اضافه و در دمای 37 درجهی سانتیگراد نگهداری شد. تمام لولهها هر 24 ساعت از نظر رشد انگل بررسی گردید. برای این منظور، از هر لولهی آزمایش ده میکرولیتر برداشته و زیر میکروسکوپ، تعداد انگل و میزان فعالیت آن بررسی شد.یافتهها: انگل در غلظتهای 5، 8، 10 و 4 میلیگرم بر میلیلیتر گیاه مخلصه رشد نکرد؛ این یافته همانند اثر مترونیدازول بود. این اثر، در غلظتهای 2 و 5/2 میلیگرم بر میلیلیتر نیز بسیار زیاد و قابل مشاهده بود.نتیجهگیری: گیاه مخلصه اثر بسیار قوی بازدارندگی بر رشد تریکوموناس دارد و میتواند به عنوان دارویی جایگزین در نظر گرفته شود؛ تحقیقات بیشتری در مورد این یافته پیشنهاد میشود.https://jims.mui.ac.ir/article_14068_3d7aa614ea59562eab41d99888b11a5b.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123620130622Evaluation of Psychological Profile of Patients with Skin Lesionsبررسی نیمرخ روانشناختی مبتلایان به ضایعات پوستی63063914069FAندا ادیبیمتخصص پوست، پژوهشگر، مرکز تحقیقات روانتنی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانکتایون شفیعیدانشیار، گروه روانپزشکی، مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانبهروز ایزدیدانشجوی پزشکی، مرکز تحقیقات روانتنی و مرکز تحقیقات علوم رفتاری و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانحمید افشاردانشیار، گروه روانپزشکی، مرکز تحقیقات روانتنی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}رضا باقریان سرارودیدانشیار، گروه روانپزشکی، مرکز تحقیقات علوم رفتاری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-4656-4747Journal Article20130106Background: High psychiatric disorders frequency, especially mood disorders, among patients with skin diseases has been proved. Skin diseases can reduce the self-esteem and more suicidal thought and commitment have been reported among these patients. The aim of this study was to evaluate the psychological profile of patients with skin diseases.Methods: In this cross-sectional study, 250 patients with skin lesions aged from 16 to 60 years were submitted to survey by random convenience sampling. General health questionnaire-28 (GHQ-28) and Hospital anxiety depression scale (HADS) were used for measuring psychological profile. Data were analyzed using Mann-Whitney, chi-square, independent-t, Kruskal-Wallis and Spearman correlation tests.Findings: Psychiatric disorders prevalence, based on GHQ-28, was 60%. Social function disorder, anxiety and insomnia, somatic symptoms and depression had the higher average rank and frequency, respectively. HADS screening showed 27.6% of prevalence for psychological profile problems and 27.87% for anxiety and depression subscales. Sex and age had no significant correlation to the psychological profile of patients. On the other hand, the marriage status and body location of skin lesions were statistically correlated to psychological profile.Conclusion: This study confirms the correlation between impaired psychological profile and skin lesions. With regards to high amount of outpatient refer to dermatology clinics, psychological consideration of dermatologic outpatients for preventive and probable therapeutic measurements is recommended.مقدمه: مشکلات روانشناختی در بین بیماران پوستی شایع است؛ در بین این بیماریها، اختلالات خلقی از سایرین بارزتر است. بیماریهای پوستی میتوانند باعث کاهش اعتماد به نفس فرد شوند؛ به گونهای که حتی افزایش خودکشی موفق، اقدام به خودکشی و فکر کردن به آن در بین این بیماران گزارش شده است. هدف از این مطالعه، بررسی نیمرخ روانشناختی بیماران مبتلا به ضایعات پوستی مراجعه کننده به درمانگاههای پوست بود.روشها: در این مطالعهی مقطعی- توصیفی، 250 بیمار 16 تا 60 ساله دارای ضایعهی پوستی با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی در دسترس وارد مطالعه شدند. از پرسشنامهی سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامهی مقیاس افسردگی و اضطراب بیمارستانی (HADS) جهت تعیین وضعیت نیمرخ روانشناختی استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمونهای t مستقل، 2χ، Kruskal-Wallis، ضریب همبستگی Spearman، Mann-Whitney مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: مشکلات روانشناختی بر اساس GHQ-28 شیوع 60 درصدی نشان داد؛ اختلال عملکرد اجتماعی، اضطراب و بیخوابی، علایم جسمانی و در نهایت افسردگی، به ترتیب بیشترین میانگین و شیوع را به خود اختصاص دادند. پرسشنامهی HADS میزان شیوع اختلال روانشناختی را در زیرمجموعههای اضطراب و افسردگی به ترتیب 6/27 و 8/27 درصد نشان داد. سن و جنس با وضعیت نیمرخ روانشناختی رابطهای نداشتند؛ ولی تأهل و محل ضایعات پوستی با وضعیت نیمرخ روانشناختی به طور معنیداری مرتبط بود.نتیجهگیری: این مطالعه همراهی قابل توجه ضایعات پوستی را با ناخوشیهای روانشناختی و وضعیت سلامت روان نشان میدهد. با توجه به شیوع بیماریهای پوستی، توجه به مسایل روانشناختی در بیماران مراجعه کننده جهت پیشگیری و درمان اختلالات احتمالی حایز اهمیت است.https://jims.mui.ac.ir/article_14069_c2d69a2d4887725904c39eb92d11c1d3.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123620130622Transcriptomic Evaluation of Cbfa1 Gene during Osteogenic Differentiation of Adipose Derived Mesenchymal Stem Cellsبررسی میزان بیان ژن Cbfa1 طی تمایز استئوژنیک سلولهای بنیادی مشتق از بافت چربی64064814070FAعبدالرضا دارائیدانشجوی دکتری، گروه ژنتیک پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانعلی اصغر غفاریزادهعضو هیأت علمی، جهاد دانشگاهی استان مرکزی، اراک، ایرانبتول هاشمیبنیاستادیار، گروه آناتومی و بیولوژی ملکولی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانرسول صالحیدانشیار، گروه آناتومی و بیولوژی ملکولی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمد صالحیدانشجوی دکتری، گروه آمار زیستی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شیراز، شیراز، ایرانوحید بهرام بیگیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه آناتومی و بیولوژی ملکولی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20130522Background: Bone is a tissue with high repair capacity; but, this ability dramatically is limited during irrecoverable bone and skeletal defects. Stem cell therapy is a promising approach for construction of bone tissue. Mesenchymal stem cells (MSCs) have been introduced as basic tools for bone tissue generation in tissue engineering. Core binding factor alpha 1 (Cbfa1) is one of the main genes involved in osteogenesis. Since relative expression of Cbfa1 in differentiated osteoblasts from adipose derived stem cells is unknown, this study aimed to evaluate the gene expression pattern of Cbfa1 in adipose derived differentiated osteoblasts in 4 different time intervals.Methods: Real-time PCR was used for studying the gene expression of Cbfa1 in human normal osteoblasts and adipose derived osteogenic osteoblasts at the days 7, 14, 21 and 28.Findings: There was a progressive increase in Cbfa1 expression over the differentiation period of adipose derived mesenchymal stem cells (ADSCs) from day 7 to day 28. Differentiated osteoblasts expressed Cbfa1 lower than native osteoblasts (P < 0.05).Conclusion: ADSCs are an attractive source for engineering a new bone tissue. According to our results, adipose derived differentiated osteoblasts express candidate gene at least on day 7 of culture. Our study indicates that longer treatment of ADSCs in osteogenic medium confer better osteoblastic properties to these cells.مقدمه: بافت استخوان توانایی رشد و ترمیم را دارا میباشد، اما این توانایی با افزایش وسعت صدمات استخوان محدود میشود. تاکنون، روشهای جایگزینی موجود هر یک دارای معایبی بوده است. به تازگی، سلولهای بنیادی مزانشیمی به خاطر کاربرد در مهندسی بافت استخوان از اهمیت بالایی برخوردار شدهاند. این سلولها توانایی تمایز به استئوبلاست سلولهای اصلی استخوان را دارا میباشند. ژن Cbfa1 (Core binding factor alpha 1) یکی از اصلیترین ژنهای دخیل در استخوانزایی است. در این مطالعه، به بررسی روند بیان ژن Cbfa1 طی دورهی تمایزی استئوژنیک پرداختیم تا اثر تغییرات آن را روی تمایز این سلولها تعیین کنیم.روشها: پس از نمونه گیری و جداسازی سلولهای بنیادی مزانشیمی از بافت چربی، کشت این سلولها انجام شد. پس از پاساژ سوم، تمایز استئوژنیک این سلولها به انجام رسید و سلولها به مدت 7، 14، 21 و 28 روز در محیط تمایزی کشت داده شدند. تصدیق تمایز با استفاده از رنگ آمیزی von Kossa صورت پذیرفت. پس از به دست آوردن سلولها، تخلیص RNA تام سلولی و ساخت cDNA، با استفاده از روش Real-time PCR، میزان بیان ژن Cbfa1 در استئوبلاستهای حاصل از تمایز استئوژنیک مشخص گردید.یافتهها: افزایش قابل توجهی در بیان ژن Cbfa1 در طی دورهی تمایزی از روز 7 تا روز 28 در استئوبلاستهای تمایز یافته از سلولهای بنیادی مزانشیمی دیده شد.نتیجهگیری: به نظر میرسد، با بیشتر قرار گرفتن سلولهای بنیادی مزانشیمی در محیط استئوژنیک، این سلولها شباهت بیشتری به سلولهای استئوبلاست طبیعی از نظر بیان ژن Cbfa1 پیدا خواهند کرد؛ هر چند، این میزان بیان کمتر از بیان ژن Cbfa1 در استئوبلاستهای طبیعی میباشد.https://jims.mui.ac.ir/article_14070_3038e746748e0d2b5949dcdda99ea449.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123620130622Isolation and Purification of an Ultraviolet-Stable Bacteriocin Produced by Enterococcus Faecium Strain DSH20 against Listeria monocytogenesجدا سازی و خالص سازی یک باکتریوسین مقاوم به اشعهی ماورای بنفش از سویهیDSH20 انتروکوک فاسیوم دارای اثر ضد باکتری لیستریا منوسیتوژنز64966014071FAداریوش شکریدانشجوی دکتری، مرکز تحقیقات عفونتهای بیمارستانی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و گروه زیستشناسی، دانشکدهی علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}سعیده زاغیانکارشناس ارشد، گروه زیستشناسی، دانشکدهی علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانحسین فاضلیاستادیار، مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری و گروه میکروبشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-1188-8012سینا مباشریزادهدانشجوی دکتری، مرکز تحقیقات عفونتهای بیمارستانی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانبهروز عطاییدانشیار، مرکز تحقیقات بیماریهای گرمسیری و عفونی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20130328Background: Furthermore application of bacteriocins as alternates for antibiotics, they are fermented as food preservation currently. The aim of this study was isolation and purification of ultraviolet-resistant bacteriocins from enterococci strains active against Listeria monocytogenes.Methods: Different strains of enterococci bacteria were isolated and identified from various clinical specimens and bacteriocin production were evaluated against strains of Listeria monocytogenes. An isolate of enterococcus bacteria that produce significant bacteriocin against all studied strains of Listeria monocytogenes was identified based on its phenotypical and biochemical properties as well as its 16SrRNA gene sequencing. In the next stage, this bacteriocin was purified and the effects of proteolytic enzymes, pH, temperature and ultraviolet radiation (UV) on its activity were tested and its molecular weight was determined by SDS-PAGE (Sodium dodecyl sulfate polyacrylamide gel electrophoresis) method.Findings: 17 strains of enterococci were isolated and five isolates exhibited an inhibitory effect against Listeria monocytogenes strains and among them, one enterococcus had inhibitory effect against all four strains of Listeria monocytogenes. This enterococcus was identified as Enterococcus faecium strain DSH20 (access number: JX567733.1). Using proteolytic enzymes led to the loss of antimicrobial activity; so, protein nature of it was confirmed. Bacteriocin production was resistant to UV, high temperature and pH changes. The molecular weight of the bacteriocin was at approximately 35 kilodaltons.Conclusion: Biochemical properties of this bacteriocin, such as thermal stability, resistance to UV radiation and pH, were significant. These properties present it as an alternative of antimicrobial agents against Listeria monocytogenes and preserving of fermented foods.مقدمه: علاوه بر مطرح بودن باکتریوسینها به عنوان جایگزین آنتیبیوتیکهای مرسوم، کاربرد رایج آنها به عنوان مادهی نگهدارنده و محافظ در صنایع غذایی است. هدف از این مطالعه، جدا سازی و خالص سازی باکتریوسینهای مقاوم به اشعهی ماورای بنفش (Ultraviolet یا UV) از سویههای انتروکوک بود که بر ضد باکتری لیستریا منوسیتوژنز فعال باشند.روشها: سویههای باکتری انتروکوک از نمونههای مختلف بالینی جدا سازی و شناسایی شدند و تولید باکتریوسین در آنها علیه سویههای باکتری لیستریا منوسیتوژنز مورد بررسی قرار گرفت. یک ایزولهی باکتری انتروکوک، که دارای تولید قابل ملاحظهی باکتریوسین بر علیه همگی سویههای لیستریا منوسیتوژنز مورد مطالعه بود، به روش فنوتیپی و بیوشیمیایی و نیز روش ملکولی 16SrRNA مورد شناسایی قرار گرفت و در سایت NCBI (National Center for Biotechnology Information) ثبت گردید. در مرحلهی بعد، این باکتریوسین خالص سازی شد و اثرات آنزیمهای مختلف پروتئولیتیک و نیز تیمارهای pH، حرارت و اشعهی ماورای بنفش بر روی آن مورد بررسی قرار گرفت؛ وزن ملکولی آن نیز به روش SDS-PAGE مشخص گردید.یافتهها: از 70 سویهی مختلف انتروکوک جدا سازی شده، 5 ایزولهی انتروکوک دارای اثر مهاری بر علیه سویههای لیستریا منوسیتوژنز بود که از این میان، یک ایزوله بر ضد هر چهار سویهی لیستریا منوسیتوژنز مورد مطالعه، دارای اثر مهاری بود. بر اساس نتایج تعیین توالی 16SrRNA این ایزوله، مشخص شد که این باکتری، یک سویه از انتروکوک فاسیوم بود که به نام DSH20 و با شمارهی دسترسی JX567733.1در سایت NCBI به ثبت رسید. آنزیمهای پروتئولیتیک استفاده شده باعث از بین رفتن فعالیت ضدمیکروبی باکتریوسین گردید که تأییدی بر پروتئینی بودن این ترکیب بود. باکتریوسین تولیدی به اثر درجهی حرارت بالا، تغییرات pH و اشعهی ماورای بنفش مقاوم بود. وزن ملکولی باکتریوسین جدا سازی شده به روش SDS-PAGE در حدود 35 کیلودالتون تخمین زده شد.نتیجهگیری: خصوصیات بیوشیمیایی باکتریوسین مورد مطالعه از قبیل پایداری حرارتی، مقاومت به اشعهی ماورای بنفش و pH بسیار قابل توجه بود. توانایی بالقوهی این باکتریوسین، آن را به عنوان ترکیب ضد میکروبی جایگزین علیه لیستریا منوسیتوژنز و نیز نگهدارندهی غذاهای تخمیری مطرح میسازد.https://jims.mui.ac.ir/article_14071_20f000224d7a9652dfd89c1d4f6fb8df.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953123620130622Effects of Silibin Nanocapsules on Acetic Acid Induced Ulcerative Colitis in Ratsتأثیر نانوکپسولهای سیلیبین بر کولیت اولسراتیو ناشی از اسید استیک در رت66167414072FAمحسن مینائیاناستاد، گروه فارماکولوژی، دانشکدهی داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-2129-6299ژاله ورشوسازاستاد، گروه فارماکولوژی، دانشکدهی داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-9333-5798نفیسه خالقی اصفهانیدانشجوی داروسازی، گروه فارماسیوتکس، دانشکدهی داروسازی و مرکز تحقیقات سیستمهای نوین دارورسانی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20130329Background: Silibin is the major (70–80%) and the most active biological flavonolignan of silymarin with antioxidant and anti-inflammatory effects. Studies have shown that nanoparticles can effectively be swallowed by macrophages which are associated with inflammation procedure of ulcerative colitis. In addition, further reducing the particle size increases particle uptake into the intestinal cells and the particles could be deposited more effectively on affected areas. In the present study, nanoparticles of silibin were designed to evaluate their effectiveness on ulcerative colitis in rats.Methods: Test nanoparticles consisted of 15 mg of silibin loaded in 15 mg of poly(ethyl acrylate-co-methyl methacrylate-co-trimethyl ammonium ethyl methacrylate) polymer with average particle size of 109 nm which had been coated by 20% w/w of poly(methyl acrylate-co-methyl methacrylate-co-methacrylic acid) polymer in order to deliver nanoparticles to colon specifically. Five separate groups of rats were fasted for 36 hours and then, colitis was induced with 2 ml of acetic acid 4%. Treatments were made for 5 days, once a day, started 2 hours before colitis induction. The designed groups were: nanocapsules containing 75 mg/kg silibin, nanocapsules without silibin, dexamethasone (1 mg/kg), normal saline (2 ml/kg) and normal group. 24 hours after the last administration, colon tissue was removed; macroscopic and histopathologic assessment, also determination of myeloperoxidase (MPO) activity, tumor necrosis factor alpha (TNF-α) and interleukin 6 (IL-6) levels were conducted.Findings: Silibin nanocapsules were effective to diminish inflammation and ulcer severity while it was not able to reduce ulcer area statistically. Weight/length ratio in dexamethason and silibin nanocapsule group was close to that in normal group. Microscopic assessment of silibin nanocapsule group showed a mild to moderate inflammation of mucosa and minimal crypt damage as the values were significantly different from those of control group. Treatment with silibin nanocapsules resulted in decreasing of myeloperoxidase activity and also both levels of IL-6 and TNF-α compared to control group.Conclusion: Poly (ethyl acrylate-co-methyl methacrylate-co-trimethyl ammonium ethyl methacrylate) nanocapsules of silibin could be considered as a suitable alternative for present drugs with anti-colitis property. However, more studies are needed to support this hypothesis for clinical use.مقدمه: سیلیبین جزء اعظم (80-70 درصد) سیلیمارین و فعالترین فلاونولیگنان بیولوژیک آن است. این ترکیب دارای اثرات آنتیاکسیدانی و ضدالتهابی میباشد. مطالعات قبلی نشان داده است که نانوذرات به طور مؤثری میتوانند توسط ماکروفاژها، که در فرایند التهاب کولیت اولسراتیو نقش دارند، بلعیده شوند. به علاوه، با کاهش اندازهی ذرهای، برداشت ذره به درون سلولهای رودهای افزایش مییابد و ذرات میتوانند روی نواحی متأثر از التهاب مستقر شوند. در این مطالعه، اثربخشی نانوذرات حاوی سیلیبین روی کولیت اولسراتیو تجربی در رت ارزیابی شد.روشها: نانوذرات مورد مطالعه، شامل 15 میلیگرم سیلیبین بارگیری شده روی 15 میلیگرم پلیمر پلی(اتیل آکریلات-کو-متیل متاکریلات-کو-تریمتیل آمونیوم اتیل متاکریلات) با میانگین اندازهی ذرهای 109 نانومتر بود؛ این ذرات، جهت دارورسانی اختصاصی به کولون، توسط 20 درصد وزن به وزن (w/w) پلیمر پلی(متیل آکریلات-کو-متیل متاکریلات-کو-متاکریلیک اسید) روکش داده شد. پنج گروه جداگانهی رت، برای 36 ساعت در حالت روزهداری نگهداری شدند و سپس، با اسید استیک 4 درصد به آنها کولیت القا شد. درمان 2 ساعت قبل از القای کولیت شروع و به مدت 5 روز، روزانه یکبار ادامه یافت. گروههای مورد مطالعه شامل نانوکپسولهای حاوی mg/kg 75 سیلیبین، نانوکپسولهای فاقد سیلیبین، دگزامتازون mg/kg 1، نرمال سالین ml/kg 2 و گروه رتهای سالم بود. 24 ساعت بعد از آخرین دوز، بافت کولون جدا گردید و بررسیهای ماکروسکوپیک، هیستوپاتولوژیک و تعیین فعالیت میلوپراکسیداز، سطح TNF-α (Tumor necrosis factor alpha) و IL-6 (Interleukin 6) در بافت کولون انجام شد.یافتهها: نانوکپسولهای سیلیبین در کاهش التهاب و شدت زخم مؤثر بود؛ در حالی که نتوانست از لحاظ آماری مساحت زخم را کاهش دهد. نسبت وزن به طول کولون مرطوب (W/L) در گروه دگزامتازون و نیز گروه نانوکپسولهای سیلیبین به دادههای حاصل از گروه سالم نزدیک بود. بررسی میکروسکوپیک گروه نانوکپسولهای سیلیبین التهاب خفیف تا متوسط لایهی موکوسی و حداقل آسیب کریپتی را نشان داد؛ به طوری که، نتایج حاصل از آن به طور معنیداری با گروه شاهد تفاوت داشت. درمان با نانوکپسولهای سیلیبین موجب کاهش فعالیت میلوپراکسیداز و همچنین، سطح TNF-α و IL-6 در مقایسه با گروه شاهد گردید.نتیجهگیری: نانوکپسولهای پلی(اتیل آکریلات-کو-متیل متاکریلات-کو-تریمتیل آمونیوم اتیل متاکریلات) حاوی سیلیبین میتواند به عنوان جایگزین مناسب با خاصیت آنتیکولیت برای داروهای فعلی (مثل مزالازین) در نظر گرفته شود. در هر حال، به مطالعات بیشتری برای تأیید این فرضیه، به منظور استفاده در کلینیک، نیاز است.https://jims.mui.ac.ir/article_14072_abc5f063d094e3890e39903597c9c918.pdf