دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953124520130823Effect of Acupuncture Treatment on Level of Serum Interferon (IFN)-γ in BALB/c Model of Leishmania Major Infectionتأثیر طب سوزنی بر سطح سرمی اینترفرون گاما در موشهای BALB/c آلوده به انگل لیشمانیا ماژور1077108514113FAمهشید شکیباپوردانشجوی کارشناسی ارشد، گروه انگلشناسی و قارچشناسی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانشروین غفاری حسینیمرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحسن محمودیکارشناس ارشد، گروه انگلشناسی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانفاطمه رستمیکارشناس ارشد، گروه زیست شناسی، دانشکدهی علوم، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانسید حسین حجازیدانشیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک و گروه انگلشناسی و قارچشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20130724Background: Cutaneous leishmaniasis (CL) is an endemic parasitic disease in Iran. Current treatments for the disease are not satisfying, have many side effects and are expensive. The healing effect of T-helper 1 (Th1) immune response, especially interferon (IFN)-γ secretion in CL has been previously documented. It has been shown that acupuncture, a traditional Chinese medicine, also might activate Th1 immune response. In this study, the effect of acupuncture on serum level of IFN-γ in experimental CL of BALB/c mice was investigated.Methods: 60 BALB/c mice were experimentally infected with Leishmania major and assigned randomly in to three groups: acupuncture treatment group which were given the acupuncture (thirty minutes daily, two days a week for 10 sessions) and intra-peritoneal diazepam, as a sedative agent; control group for diazepam which only received the diazepam; and a control group without any intervention. Serum level of IFN-γ was measured by means of ELISA at the beginning of the study and at sessions 5 and 10 of acupuncture treatment in three groups.Findings: The mean serum level of IFN-γ was not significantly different between and within the groups at the beginning and at the sessions 5 and 10 of the therapy.Conclusion: This investigation showed that acupuncture may not affect the serum level of IFN-γ in BALB/c model of CL. Moreover, diazepam does not interfere with the serum level of IFN-γ in such a study. Analysis of other immune factors and early measurement of IFN-γ in the course of treatment possibly may display the activated protective immune response against leishmaniasis by acupuncture.مقدمه: لیشمانیوز جلدی یا سالک از جمله بیماریهای بومی کشور ما است. بهبود ضایعات لیشمانیوز جلدی ارتباط مستقیم با پاسخ ایمنی سلولی با غلبهی سلولهای Th1 (T helper 1) و به خصوص تولید IFN- γ (Interferon-γ) دارد. در مطالعات قبلی تأثیر طب سوزنی بر تحریک سلولهای Th1 دیده شده است. بنابراین در این مطالعه اثر طب سوزنی بر سطح سرمی IFN-γ به عنوان یکی از عوامل مؤثر در بهبود لیشمانیوز جلدی در مدل موشی بررسی شد.روشها: 60 سر موش BALB/c به سه گروه 20تایی تقسیم شدند (شاهد یک، شاهد دو و آزمون) و به انگل (MRHO/IR/75/ER) Leishmania major آلوده شدند. موشهای گروه آزمون با طب سوزنی 10 جلسهی نیم ساعته و 2 بار در هفته درمان شدند. موشها قبل از هر جلسهی درمانی، جهت آرامسازی، 1/0 میلیلیتر دیازپام داخل صفاقی دریافت کردند. گروه شاهد دو نیز دیازپام را به همان صورت ولی بدون انجام طب سوزنی دریافت نمودند. سطح سرمی IFN-γ قبل از درمان، 24 ساعت پس از پایان جلسهی پنجم و جلسهی دهم طب سوزنی اندازهگیری شد.یافتهها: میانگین سطح سرمی IFN-γ قبل از درمان، یک روز پس از جلسهی پنجم درمان و یک روز پس از پایان درمان در هیچ کدام از سه گروه و همچنین بین گروهها از نظر آماری تفاوت معنیداری نداشت.نتیجهگیری: در این مطالعه استفاده از طب سوزنی تأثیری در سطح سرمی IFN-γ نداشت. همچنین مشخص شد که استفاده از دیازپام به عنوان عامل مداخلهگر در این مطالعه بدون تأثیر بود. اندازهگیری سایر عوامل ایمنی (مانند NK cell، لنفوسیتهای T و ماکروفاژها) و همچنین اندازهگیری سطح سرمی IFN-γ در هفتهی اول پس از درمان میتواند مؤید افزایش عملکرد ایمنی در فاز ابتدایی در این روش درمانی باشد. https://jims.mui.ac.ir/article_14113_d88f198166ca079754cc6f6993e31a2a.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953124520130823Comparative Investigation of TSLC1 Tumor Suppressor Protein Expression in Cancerous and Normal Ovarian Specimensمقایسهی بروز پروتئین مهارکنندهی تومور TSLC1 در نمونههای سرطانی و سالم تخمدان توسط روش ایمونوهیستوشیمی1086109514114FAمهدی نیکبخت دستجردیدانشیار، گروه علوم تشریحی و بیولوژی مولکولی، دانشکدهی پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}صدیقه شهید پورفلاحدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20130723Background: TSLC1 is a tumor suppressor protein its inactivation destroy the intracellular adhesion and connection between the membrane and cytoskeleton tend to malignant phenotype and metastasis. In this study, the expression of TSLC1 was examined in normal and cancerous ovarian cancer specimens.Methods: 60 samples of ovarian cancer and 60 adjacent normal tissues from the same tumor samples were studied. TSLC1 protein expression was evaluated by immunohistochemistry method. Percentage of cells stained from each tissue sections was checked with light microscope and Motic Advanced Plus 2 software.Findings: The presence of brown cytoplasmic membrane, with or without brown membrane, was considered positive for TSLC1 expression. Protein expression in tumor tissue was significantly reduced compared to adjacent normal tissues (P < 0.001). The reduction of protein expression was associated with lymph node metastasis (P = 0.028) and more advanced tumor stages (P = 0.032).Conclusion: According to the reduced expression of TSLC1 protein in tumor compared to normal samples in this study, expression of TSLC1 protein may be related to ovarian cancer pathogenesis. On the other hand, reduced expression of TSLC1 protein can cause ovarian carcinoma to become aggressive. So, this protein can be used as a diagnostic molecular marker for patients with ovarian carcinoma.مقدمه: TSLC1 (Tumor suppressor in lung cancer 1) یک پروتئین مهارکنندهی توموراست که غیر فعال شدن آن میتواند چسبندگی بین سلولی و نیز اتصال بین غشا و اسکلت سلولی را از بین ببرد و باعث بروز فنوتیپ بدخیم و متاستاز گردد. در این مطالعه بروز ژن TSLC1، در نمونههای بافت سرطانی و بافت سالم مجاور سرطان تخمدان توسط روش ایمونوهیستوشیمی بررسی شد.روشها: در این مطالعه از 60 نمونهی سرطانی تخمدان و 60 نمونه از بافت سالم مجاور همان نمونههای توموری استفاده شد. بروز پروتئین TSLC1 با روش ایمونوهیستوشیمی بررسی شد. درصد سلولهای رنگآمیزیشده از مقاطع بافتی با استفاده از میکروسکوپ نوری و نرمافزار Motic Advanced Plus نسخهی 2 بررسی شد.یافتهها: حضور رنگ قهوهای سیتوپلاسم همراه با رنگ قهوهای غشا و یا بدون آن، هر دو برای بیان TSLC1 مثبت در نظر گرفته شد. بیان این پروتئین در بافتهای سرطانی در مقایسه با بافتهای سالم مجاور به طور معنیداری کاهش یافته بود (001/0 > P). همچنین کاهش بیان این پروتئین از لحاظ آماری به طور معنیداری با متاستاز به غدد لنفاوی (028/0 = P) و مراحل (Stage) پیشرفتهتر تومور (032/0 = P) مرتبط بود.نتیجهگیری: با توجه به کاهش بروز پروتئین TSLC1 در نمونههای سرطانی نسبت به نمونههای سالم در این مطالعه، بیان پروتئین TSLC1 ممکن است با پاتوژنز سرطان تخمدان ارتباط داشته باشد. از طرف دیگر کاهش بروز پروتئین TSLC1 میتواند در تهاجمیتر کردن رفتار کارسینومای تخمدان مؤثر باشد. بنابراین، این پروتئین به عنوان یک مارکر مولکولی تشخیصی برای بیماران با کارسینومای تخمدان میتواند مورد استفاده قرار گیرد.https://jims.mui.ac.ir/article_14114_e52d8b04973064ad8f2dc2ec352ac288.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953124520130823Antihypertensive Effect of Lactoferrin on Dexamethasone-Induced Hypertension in Ratاثر لاکتوفرین بر فشار خون ناشی از گلوکوکورتیکویید در رت1096110414115FAلیلی صفائیاناستادیار، گروه فارماکولوژی و سمشناسی، دانشکدهی داروسازی و علوم دارویی و مرکز تحقیقات علوم دارویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ایرانهادی زابلیاندانشجوی دکترای داروسازی، دانشکدهی داروسازی و علوم دارویی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20130720Background: Dexamethasone-induced hypertension is one of the animal models of hypertension. Lactoferrin is a natural iron-binding protein with proposed antihypertensive effects. In this study, the effect of chronic use of lactoferrin was investigated on dexamethasone-induced hypertension in rat and compared with captopril.Methods: In this experimental study, hypertension was induced by subcutaneously injection of dexamethasone (30 µg/kg/day) for 15 days in Wistar rat. Lactoferrin (300 mg/kg) and captopril (40 mg/kg) were orally given from the day 8 to 15. Systolic blood pressure was measured by tail cuff. Body weight was measured during experiment and thymus weight was detected as a marker of glucocorticoid activity at the end of study.Findings: Administration of dexamethasone increased systolic blood pressure (115.6 + 3.3 to 150.1 + 7.4 mmHg) and decreased body and thymus weight (P < 0.05). Chronic administration of lactoferrin and captopril for one week decreased systolic blood pressure (P < 0.01 for both). Lactoferrin also prevented body weight loss.Conclusion: The results indicated antihypertensive effect of lactoferrin on dexamethasone-induced hypertension. Further studies are suggested for finding the mechanism of lactoferrin in this model of hypertension. مقدمه: مدل فشار خون ناشی از دگزامتازون یکی از مدلهای حیوانی در القای فشار خون است. لاکتوفرین یک پروتئین طبیعی باندشونده به آهن است که به نظر میرسد اثرات ضد فشار خونی دارد. در این پژوهش اثرات مصرف مزمن لاکتوفرین بر روی فشار خون ناشی از دگزامتازون در رت مورد بررسی قرار گرفت و با داروی مرجع کاپتوپریل مقایسه شد.روشها: در این مطالعهی تجربی ازدیاد فشار خون در رتهای ویستار با تزریق زیرجلدی دگزامتازون (روزانه 30 میکروگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) به مدت 15 روز ایجاد گردید. تجویز خوراکی لاکتوفرین (300 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) و کاپتوپریل (40 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن) 8 روز بعد از تجویز دگزامتازون آغاز گردید و به مدت یک هفته ادامه یافت. ثبت فشار خون سیستولیک به روش غیر تهاجمی انجام گردید. در طول آزمایش وزن حیوانات و در پایان، وزن غدهی تیموس به عنوان شاخص فعالیت گلوکوکورتیکویید اندازهگیری شد.یافتهها: تجویز دگزامتازون موجب افزایش میزان فشار خون سیستولی از 3/3 + 6/115 میلیمتر جیوه به 4/7 + 1/150 میلیمتر جیوه، کاهش وزن بدن و کاهش وزن تیموس گردید (05/0 > P). تجویز لاکتوفرین و کاپتوپریل به صورت مزمن به مدت یک هفته موجب کاهش فشار خون در گروههای لاکتوفرین (01/0 > P) و کاپتوپریل (001/0 > P) گردید. لاکتوفرین همچنین توانست از کاهش وزن رتها پیشگیری کند.نتیجهگیری: نتایج این مطالعه بیانگر اثرات ضد فشار خون مصرف مزمن لاکتوفرین در مدل فشار خون ناشی از دگزامتازون بود. مطالعات بیشتر برای یافتن مکانیسم اثر لاکتوفرین در این مدل فشار خون پیشنهاد میگردد. https://jims.mui.ac.ir/article_14115_452a6bb92bf29450ac5bb018bacd7963.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953124520130823Is there any Genetic Correlation between CACNA1A Gene and Common Migraine in Iran?آیا همبستگی ژنتیکی بین ژن CACNA1A و فرم معمول میگرن در شهر اصفهان وجود دارد؟1105111314116FAمریم استاد شریفاستادیار، گروه علوم پایهی پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد خوراسگان، اصفهان، ایران0000-0002-4536-5113عباس قربانیدانشیار، گروه داخلی مغز و اعصاب، دانشکدهی پزشکی و مرکز تحقیقات علوم اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمنصور صالحیدانشیار، گروه علوم تشریحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}رخساره معماراستادیار، گروه فارماکولوژی، دانشکدهی علوم پزشکی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد، اصفهان، ایران0000-0002-4536-5113Journal Article20130409Background: Familial hemiplegic migraine (FHM), a rare type of migraine with aura, is genetically heterogeneous. Involvement of CACNA1A gene is demonstrated in FHM. In the present study, we searched for 6 common mutations in CACNA1A gene in patients with common migraine.Methods: The study population consisted of 74 patients who divided on two groups: positive and negative familial history. We collected data about frequency and duration of their attacks, severity according to Headache impact test (HIT6) and quality of life according to version 2.1 of Migraine-specific quality of life questionnaire (MSQ2). After collection of genomic DNA samples, mutation analysis was performed by direct sequencing of 5, 16, 32 and 36 exons in CACNA1A gene.Findings: Out of 50 cases with positive familial history, the mean ± SD of frequency (in month), duration (hours in month), and severity of attacks, and also, quality of life were 9.66 ± 8.11, 18.08 ± 11.49, 62.84 ± 7.03, and 44.8 ± 13.5, respectively. The corresponded results were 9.95 ± 9.39, 18.83 ± 12.11, 61.04 ± 6.55, and 38.38 ± 10.9, respectively in 24 cases with negative familial history. Only a significant difference in quality of life was observed between the groups (P = 0.047). Mutation analysis of the CACNA1A gene in 30 probands of migraine with positive familial history revealed polymorphism (nt 2369 G A) in exon 16 in 9 patients, but no mutations were identified in gene. There was no significant relationship between polymorphism and frequency, duration, and severity of attacks and also, quality of life and type of migraine.Conclusion: Our data suggest that in Iranian patients with migraine, no mutations in CACNA1A gene were identified and we have no evidence for involvement of this gene in these patients.مقدمه: میگرن همیپلژیک خانوادگی (familial hemiplegic migraine یا FHM)، یک نوع نادر از میگرن است که نقش ژن CACNA1A در آن به اثبات رسیده است. در مطالعهی حاضر، 6 جهش شایع ژن CACNA1A بر روی بیماران مبتلا به فرم معمول میگرن در جمعیت اصفهان بررسی شد.روشها: جمعیت مورد مطالعه شامل 74 بیمار بود که به دو گروه با سابقهی فامیلی و بدون سابقهی فامیلی ابتلا به میگرن تقسیم گردیدند. اطلاعاتی نظیر فرکانس و مدت زمان حملات میگرنی، شدت بیماری و کیفیت زندگی بر اساس پرسشنامهی HIT6 (Headache impact test) و MSQ2 (Migraine-specific quality of life questionnaire) گردآوری شد. نمونههای DNA بیماران برای تعیین توالی اگزونهای 5، 16، 32 و 36 ژن CACNA1A آماده شد.یافتهها: 50 بیمار مبتلا به میگرن با سابقهی فامیلی و 24 بیمار بدون سابقهی فامیلی بودند. میانگین ± انحراف معیار تعداد حملات میگرن در ماه (فرکانس) و مدت زمان حملات میگرنی (میزان سردرد بر حسب ساعت در ماه)، شدت بیماری و کیفیت زندگی در مبتلایات به میگرن با سابقهی فامیلی به ترتیب 11/8 ± 66/9، 49/11 ± 08/18 ساعت، 03/7 ± 84/62 و 5/13 ± 8/44 و در بیماران بدون سابقهی فامیلی به ترتیب 39/9 ± 95/9، 11/12 ± 83/18 ساعت، 55/6 ± 04/61 و 9/10 ± 38/38 بود. تنها تفاوت معنیدار در کیفیت زندگی در دو گروه بیماران مشاهده شد (047/0 = P). آنالیز تعیین توالی در ژن CACNA1A در 30 بیمار مبتلا به میگرن با سابقهی فامیلی مثبت نشان داد که در 9 نفر از بیماران پلیمورفیسم (nt 2369 G A) در اگزون 16 وجود داشت. همچنین در تعیین توالی هیچ جهشی مشاهده نگردید. در این تحقیق ارتباط معنیداری بین میانگین فرکانس، مدت زمان حملات میگرنی، شدت بیماری و کیفیت زندگی با پلیمورفیسم دیده نشد.نتیجهگیری: دادههای این مقاله حاکی از آن است که در بین 30 بیمار مبتلا به میگرن در جمعیت اصفهان، هیچ جهشی مشاهده نشد. به عبارت دیگر ارتباطی بین ژن درگیر در FHM و مبتلایان به میگرن در اصفهان وجود ندارد. https://jims.mui.ac.ir/article_14116_923a9e696aab1a010b54036fc444c440.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953124520130823Establishing a Tumor Bank and Challengesایجاد بانک تومور و چالشهای آن1114112314117FAمجید خیراللهیاستادیار، مرکز تحقیقات بیماریهای ارثی کودکان و گروه ژنتیک و بیولوژی مولکولی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانزهرا خلجدانشجوی دکتری، گروه ژنتیک و بیولوژی مولکولی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانفاطمه ناظمالرعایاکارشناس ارشد، مرکز تحقیقات بیماریهای ارثی کودکان و گروه ژنتیک و بیولوژی مولکولی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسپیده دشتیدانشجوی کارشناسی ارشد، مرکز تحقیقات بیماریهای ارثی کودکان و گروه ژنتیک و بیولوژی مولکولی ، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانفریبرز خوروشدانشیار، مرکز تحقیقات علوم اعصاب و گروه داخلی مغز و اعصاب، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمد کاظمیدانشجوی دکتری، گروه ژنتیک و بیولوژی مولکولی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20130604Cancer is a multifactorial disorder and its assessment requires a comprehensive study on cells, DNA, RNA and proteins of tumor samples. This type of research is called “Omics” which includes “genomics” and “proteomics”. Tumor bank is a term commonly used to describe a service collects, stores, and distributes fresh human tumor tissue for the purposes of biomedical and primarily cancer research. Most tumor banks collect their tumor samples from discarded tissues not needed for pathologic diagnosis, after patients undergo surgery to remove the tumor. The tissue is often snap frozen in liquid nitrogen or may also be preserved in special fixatives. Many cancer centers have a tumor bank to supply patient samples of cancer and associated adjacent normal tissue. The change in the methods of diagnosis and the discovery of biomarkers needs to access to sufficient number of samples and providing a tumor bank is an essential step in this case. Annually, tens and perhaps hundreds of surgeries are performed on the tumors in our country that is a vast treasure of cancer cells and it is possible to collect them, establishing tumor banks. سرطان یک اختلال چند عاملی میباشد که بررسی آنها نیازمند انجام مطالعات همه جانبه بر روی سلولها، DNA، RNA و پروتئینهای تومور میباشد. این نوع از مطالعات به نام Omics میباشند که شامل ژنومیکس و پروتئومیکس هستند. بانک تومور یک واژه است که به طور معمول برای جمعآوری، ذخیرهسازی و استفاده از بافت تازه در مقاصد تحقیقات زیست پزشکی سرطان استفاده میشود. اکثر بانکهای تومور به جمعآوری نمونههایی از بافت تومور میپردازند که نیازی به آن برای تشخیصهای پاتولوژیک بعد از جراحی و برداشتن تومور نیست. این بافت اغلب به منظور یخ بستن به سرعت در نیتروژن مایع قرار داده میشود یا این که ممکن است در محلولهای ثابتکننده نگهداری شود. اکثر مراکز سرطان دارای بانک توموری هستند که ذخیرهسازی نمونههای توموری از بیمار و بافت سالم مجاور آن را انجام میدهند. تغییر در روشهای تشخیص و شناسایی بیومارکرها نیازمند دسترسی به تعداد کافی از نمونهها دارد و فراهم نمودن یک بانک از تومورها یک قدم ضروری در این مورد است. سالیانه، دهها و شاید صدها عمل جراحی در کشور ما انجام میشود که گنج بزرگی از سلولهای سرطانی است و میتوان با جمعآوری آنها یک بانک تومور ایجاد نمود. https://jims.mui.ac.ir/article_14117_f97dcb08eeacf8ebd54033bc9474a91a.pdf