دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Comparing the Effects of Topical Miltefosine and Glucantime in Treatment of Cutaneous Leishmaniasisبررسی مقایسهای تأثیر میلتفوسین و گلوکانتیم موضعی در درمان لیشمانیوز جلدی2257226314233FAعلی اصیلیاناستاد، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، گروه پوست، دانشکده ی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانشقایق عمرانیپزشک عمومی، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمد علی نیلفروشزادهدانشیار، گروه پوست، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20120718Background: Due to the limited number of studies, failure to adequately investigating the impact of miltefosine in the treatment of cutaneous leishmaniasis, and the fact that faster recovery of injuries causes less scarring for the patient, the present study aimed to investigate the effect of topical miltefosine on the treatment of cutaneous leishmaniasis.Methods: In this clinical trial study, 64 patients with cutaneous leishmaniasis were equally treated in two groups with miltefosine and Glucantime. The first group of patients was treated with localized Glucantime 2 times a week (up to 28 days) and the second group was treated with localized miltefosine (ointment 6%), once daily (for 28 days), in a way that the lesion was completely smeared with the ointment. Patients were examined every week during treatment and the lesion size was recorded. All the patients’ lesions regarding their appearance, wound size, induration, erythema, and lesion size during weekly visits, at end of the treatment, and one month after the treatment were assessed.Findings: Mean age of the patients was 23.12 ± 13.30 years. The cure rate was 34.4% in patients treated with topical Glucantime, and 53.1% in the patients treated with topical miltefosine (P = 0.010). 1 month after the treatment, the cure rate was 50% in patients treated with topical Glucantime, and 81.3% in patients treated with miltefosine (P = 0.300). Mean size of the remaining scar caused by cutaneous leishmaniasis was 1.9 cm in the group treated with Glucantime, and 0.9 cm in the group treated with miltefosine (P = 0.001).Conclusion: According to the results of this study and other studies in this area, it can be concluded that topical miltefosine can treat the lesions faster than intralesional Glucantime injection. In addition, patients treated with topical miltefosine had smaller scars.مقدمه: با توجه به محدود بودن مطالعات و عدم بررسی کافی تأثیر میلتفوسین در درمان لیشمانیوز پوستی و این حقیقت که بهبودی سریعتر ضایعات سبب ایجاد اسکار کمتر برای بیمار میشود، مطالعهی خاضر با هدف بررسی تأثیر میلتیفوسین موضعی در درمان لیشمانیوز پوستی انجام گرفت.روشها: در این مطالعهی کارآزمایی بالینی، 64 بیمار مبتلا به لیمشانیوز جلدی به طور مساوی در دو گروه تحت درمان با گلوکانتیم و و میلتفوسین قرار گرفتند. بیماران گروه اول با گلوکانتیم موضعی به صورت هفتهای 2 بار (حداکثر برای 28 روز) و گروه دوم با میلتفوسین موضعی (پماد 6%)، به گونهای که ضایعه به طور کامل با پماد آغشته شود، روزانه یک بار (برای 28 روز) درمان شدند. بیماران در طول درمان هر هفته معاینه شدند و اندازهی ضایعات آنها ثبت شد. همهی ضایعات بیماران از لحاظ پیدایش و اندازه زخم، ایندوراسیون، اریتم و اندازهی ضایعه در طول ویزیتهای هفتگی، انتهای درمان و یک ماه پس از درمان بررسی شد. یافته ها: میانگین سنی بیماران 30/13 ± 12/23 سال بود. میزان بهبودی کامل در بیماران تحت درمان با گلوکانتیم موضعی در مدت 4 هفته 4/34 درصد و در بیماران تحت درمان با میلتیفوسین 1/53 درصد بود (010 = P). میزان بهبودی کامل در بیماران تحت درمان با گلوکانتیم موضعی 1 ماه بعد از پایان درمان، 0/50 درصد و در بیماران تحت درمان با میلتفوسین 3/81 درصد بود (300/0 = P). میانگین میانگین اندازهی اسکار باقیماندهی ناشی از لیشمانیوز جلدی در گروه تحت درمان با گلوکانتیم 9/1 سانتیمتر و در گروه تحت درمان با میلتیفوسین 9/0 سانتیمتر بود (001/0 = P).نتیجهگیری: با توجه به نتایج این مطالعه و سایر مطالعات انجام گرفته در این زمینه میتوان به این نتیجه رسید که میلتفوسین موضعی سریعتر از درمان تزریقی داخل ضایعهی گلوکانتیم میتواند ضایعات را بهبود بخشد. همچنین، موارد درمان با میلتفوسین موضعی، اسکار کوچکتری برجای میگذارد.https://jims.mui.ac.ir/article_14233_b248d0607db9c36f953a63c9de49c8b0.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Evaluating the Knowledge, Attitude and Function of Isfahan High-School Students to Protect against Skin Cancer and Sun Raysبررسی دانش، نگرش و عملکرد دانش آموزان مقطع دبیرستان استان اصفهان در رابطه با سرطان پوست و حفاظت در برابر اشعه آفتاب2264227014234FAمریم طباطبائیانجراح، دفتر کنترل سرطان، مرکز بهداشت استان اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمدعلی نیلفروشزادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران و مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسید محسن حسینیدانشیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-8958-5882زهرا روانخواهپزشک عمومی، دفتر کنترل سرطان، مرکز بهداشت استان اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-3593-1158ساناز رشیدیپرستار، دفتر کنترل سرطان، مرکز بهداشت استان اصفهان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانالهه هفت برادرانپزشک عمومی، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20131020Background: Skin cancer is the most common cancer in Iran and Isfahan. Behaviors taken to prevent skin cancer, especially in childhood and adolescence, have an effective role in prevention of skin cancer in the future. This study aimed to assess the knowledge, attitude andfunction of high school students in Isfahan Province.Methods: This was a cross-sectional study in 2012 over 1139 high school students in Isfahan Province. Data collected using a valid and reliable researcher-made questionnaires. Cluster random sampling method was used and data were analyzed using descriptive statistics. Findings: Overall, subjects had good knowledge (52.9%), poor attitude (28.3%) and poor function (27.5%) about skin cancer and protection against the sun rays.Conclusions: Conducting an intervention based on protection motivation theory to improve students' attitudes and behaviors is recommended to prevent skin cancer.مقدمه: سرطان پوست یکی از شایعترین سرطانها در ایران و اصفهان میباشد. اتخاذ رفتار پیشگیری کننده از سرطان پوست، به خصوص در سنین کودکی و نوجوانی، نقشی مؤثر در پیشگیری از سرطان پوست در آینده دارد. این مطالعه با هدف بررسی دانش، نگرش و عملکرد دانش آموزان مقطع دبیرستان در استان اصفهان انجام شد.روشها: این مطالعهی توصیفی- مقطعی در سال 1391 بر روی 1139 نفر از دانشآموزان مقطع دبیرستان استان اصفهان انجام شد. جهت جمعآوری دادهها از پرسشنامهی محقق ساخته، پس از تعیین روایی و پایایی استفاده گردید. نمونهگیری به روش خوشهای تصادفی انجام و دادهها با استفاده از آزمونهای آماری توصیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.یافتهها: به طور کلی، واحدهای مورد پژوهش دارای دانش مطلوب (9/52 درصد)، نگرش نامطلوب (3/28 درصد) و عملکرد نامطلوبی (5/27 درصد) در زمینهی سرطان پوست و حفاظت در برابر اشعهی آفتاب بودند.نتیجهگیری: انجام فعالیتهای مداخلهای بر اساس تئوری انگیزش محافظت جهت ارتقای نگرش و عملکرد دانشآموزان در انجام رفتارهای پیشگیری کننده از سرطان پوست توصیه میگردد.https://jims.mui.ac.ir/article_14234_2fc8486a145165841f2938c0e79666ac.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Hirsutism and Body Mass Index in a Representative Sample of Iranian Peopleهیرسوتیسم و شاخص تودهی بدنی در یک نمونهی معرف زنان ایرانی2271227614235FAفرحناز فاطمی نائینیدانشیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، گروه پوست، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانجمشید نجفیاناستادیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران و مرکز تحقیقات قلب و عروق،پژوهشکدهی قلب و عروق، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایراننوشین جاذبیپزشک عمومی، مرکز تحقیقات پرفشاری خون، پژوهشکدهی قلب و عروق، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمد علی نیلفروشزادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20140121Background: Hirsutism is the condition of excessive terminal hair growth in women with a typical male pattern distribution. Hirsutism is a common disorder that affects about 5-10% of women of reproductive age. Adipose tissue contributes up to 50% of the circulating testosterone in premenopausal women because of excessive androgen production in fat tissue. Therefore, it seems that hirsutism must be more common in people with simple obesity but controversy exists regarding this subject. The aim of this study was to evaluate the relation between body mass index (BMI) and hirsutism in a representative sample of Iranian woman.Methods: This cross-sectional case-control clinical trial study involved 800 individuals, 400 hirsute and 400 healthy women. The mean age of the participants was 28.0 ± 6.2 years. Hirsutism was determined by the Ferriman-Gallwey scoring system. Height and weight were measured by a Seca scale, body mass index was calculated as weight/height² (kg/m²), and collected data were analyzed using t and chi-square statistical tests.Findings: There were no significant differences between the two groups regarding age and height. However, body mass index and weight were significantly higher in the case group (P < 0.001).Conclusions: In the current study, hirsutism was more common in patients with a higher body mass index. The increased frequency of hirsutism in overweight women could be explained by increased insulin resistance and more androgen production by adipose tissue.مقدمه: هیرسوتیسم به شرایطی اطلاق میشود که ازدیاد رشد موهای ضخیم سیاه در زنان توزیعی شبیه الگوی مردان داشته باشد. هیرسوتیسم یک اختلال شایع است که 10 تا 15 درصد زنان در سنین بارداری را تحت تأثیر قرار میدهد. تولید بیش از حد آندروژن در بافت چربی، در افزایش 50 درصدی تستوسترون در گردش خون زنان پیش از یائسگی تأثیر دارد. بنابراین، به نظر میرسد که هیرسوتیسم بایستی بیشتر در افراد چاق شایع باشد اما بحث و نظرات گوناگون دربارهی این موضوع بسیار زیاد است. هدف از این مطالعه، بررسی ارتباط بین شاخص تودهی بدنی و هیرسوتیسم در یک جامعه از زنان ایرانی میباشد.روش ها: در کارآزمایی بالینی مقطعی، 800 زن، 400 نفر مبتلا به هیرسوتیسم و 400 نفر سالم مورد بررسی قرار گرفتند. متوسط سن افراد شرکت کننده 2/6 ± 0/28 سال بود. هیرسوتیسم با سیستم نمرهدهی Ferriman-Gallwey تعیین شد. قد و وزن به وسیلهی مقیاس سکا، و شاخص تودهی بدنی با استفاده از فرمول وزن به مجذور قد (kg/m²) تعیین گردید. دادههای جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری t و 2× انجام پذیرفت.یافتهها: تفاوت معنیداری بین دو گروه مورد مطالعه از لحاظ سن و قد وجود نداشت. با این وجود، شاخص تودهی بدنی و وزن به طور معنیداری در گروه مبتلا به هیرسوتیسم نسبت به گروه شاهد بیشتر بود (001/0 > P).نتیجهگیری: در مطالعهی حاضر، هیرسوتیسم اغلب در بیماران با شاخص تودهی بدنی بالاتر شایعتر بود. افزایش فراوانی هیرسوتیسم در افراد مبتلا به اضافه وزن به وسیلهی افزایش مقاومت به انسولین و تولید آندروژن توسط بافت چربی در این افراد قابل توضیح بود.https://jims.mui.ac.ir/article_14235_5eb7e7d02dbb1e638d12aa4ce7c22fe9.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Comparative Study of the Efficacy of CO2 and Fraxel Lasers in Treatment of Cutaneous Leishmaniasis Scarsبررسی مقایسهای تأثیر دو روش درمانی استفاده از لیزر 2CO و لیزر Fraxel در بهبودی اسکار ناشی از لیشمانیوز جلدی2277228414236FAمحمد علی نیلفروشزادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران و مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانامیر حسین سیادتاستادیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، گروه پوست، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانالهه هفت برادرانپزشک عمومی، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}محمد میناروشپزشک عمومی، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20121004Background: This study aimed to compare the efficacy of CO2 and Fraxel lasers on healing of the wound and the size of cutaneous leishmaniasis scars.Methods: In this randomized clinical trial study, 120 patients were randomly devided in two equal groups underwent CO2 and Fraxel lasers in treatment of leishmaniasis scars, respectively. In all cases, size and other aspects of scar were evaluated using a checklist before and 1, 3, and 6 months after the treatment.Findings: The patients' mean age was 27.21 ± 11.20 years. At the third and sixth months after the treatment, the healing rate of scars was statistically better in Fraxel laser group (49.2 and 76.8 percent, respectively) than CO2 laser group (36.7 and 44.7 percent, respectively) (P < 0.05 for both).Conclusions: Fraxel laser seems to be better than CO2 laser in variant aspects of treatment of leishmaniasis scars.مقدمه: بیماری لیشمانیوز جلدی (سالک) یک بیماری آندمیک و گسترده در سطح ایران میباشد. اگر چه این بیماری به طور خودبهخود بهبود مییابد ولی به دلیل طولانی بودن مدت بهبودی و بر جا گذاشتن اسکار، یافتن درمانی مناسب و ساده را میطلبد. مطالعات متعدد انجام گرفته در زمینهی استفاده از لیزر 2CO در درمان اسکارهای اتروفیک، اثر بخشی مناسب آن را ثابت کرده است. مطالعهی حاضر به منظور مقایسهی اثر بخشی لیزر 2CO با لیزر Fraxel در درمان اسکار سالک اجرا شد.روشها: در این مطالعهی کارآزمایی بالینی تصادفی شده، جمعیت مورد مطالعه شامل بیماران مراجعه کننده به مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک اصفهان بود. 120 بیمار پس از اخذ رضایتنامهی کتبی به دو گروه 60 نفره تقسیم و یک گروه با لیزر 2CO و گروه دوم با لیزر Fraxel درمان شدند. بیماران در ابتدای درمان و 1، 4 و 6 ماه بعد از شروع درمان ویزیت شدند. ارزیابی نهایی 6 ماه پس از شروع درمان انجام گرفت.یافتهها: میانگین سنی بیماران 20/11 ± 21/27 سال بود. در ماه اول، در گروه تحت درمان با لیزر 2CO به میزان 7/6 درصد در گروه تحت درمان با لیزر Fraxel به میزان 10 درصد بهبودی ایجاد شد (200/0 = P). در ماه سوم، میزان بهبودی در گروههای تحت درمان با لیزر 2CO و Fraxel به ترتیب 7/36 و 2/49 درصد بود (050/0 > P). در ماه ششم نیز میزان بهبودی در گروههای تحت درمان با لیزر 2CO و Fraxel به ترتیب برابر 7/44 و 8/76 درصد گزارش شد (050/0 > P). میانگین اندازهی اولیهی ضایعات ناشی از لیشمانیوز جلدی قبل درمان در بین افراد دو گروه تفاوت معنیداری نداشت ولی پس از درمان، در گروه تحت درمان با لیزر 2CO (cm 7/0 ± 7/1) به نحو معنیداری بیشتر از گروه تحت درمان با لیزر Fraxel (cm 2/0 ± 2/1) بود (001/0 = P).بحث: بر اساس نتایج این مطالعه و دیگر مطالعات صورت گرفته در این زمینه به نظر میرسد، لیزر Fraxel برای درمان اسکار ناشی از لیشمانیوز جلدی روش مناسبتری نسبت به لیزر 2CO باشد. https://jims.mui.ac.ir/article_14236_b9d02f6fbe61423b393359beae8a4499.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Fractional CO2 Laser as an Effective Modality in Treatment of Striae Alba in Skin Types III and IVلیزر CO2 فراکشنال یک روش مؤثر درمانی برای درمان استریا آلبا (Striae Alba) بر پوستهای نوع 3 و 42285229414237FAفرحناز فاطمی نائینیدانشیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، گروه پوست، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمهرناز سقراطیمرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمد علی نیلفروش زادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20140121Background: Rapid stretching of the skin over the weak connective tissue leads to development of striae distensae. Recently, researchers have shown special interest towards use of fractional photothermolysis in treatment of striae and several studies have shown its usefulness. We aimed to assess the efficacy of Fractional CO2 laser in treatment of striae alba.Methods: A randomized clinical trial was carried out in 6 women with striae alba. Ninety two striae were randomly divided into two groups. Five sessions of laser resurfacing were performed in group 1, every 2-4 weeks. Group 2 was treated with 10% glycolic acid and 0.05% tretinoin cream nightly. Photographs were taken from the striae before and two weeks after the end of the treatment. Mean surface area of striae compared between two groups. Patients’ views regarding the degree of improvement were assessed via visual analogue scale (VAS).Findings: Mean difference of striae surface area was significantly more after treatment in group 1 (-37.1 ± 15.6 cm2) in comparison with group 2 (-7.9 ± 9.0 cm2) (P < 0.001). Mean VAS was significantly higher in group 1 (3.05 ± 0.74) compared to group 2 (0.63 ± 0.66) (P < 0.001).Conclusion: Fractional photothermolysis via Fractional CO2 laser seems to be an effective method for treatment of striae alba.مقدمه: کشیده شدن سریع پوست در طول بافت همبند ضعیف منجر به پیشرفت بیماری استریا یا ترک پوستی (Striae distensae) میگردد. به تازگی محققان توجه ویژهای را جهت استفاده از پرتو لیزر فتوترمولیز فراکنشال در درمان استریا آلبا (Striae alba) معطوف داشتهاند و مطالعات متعددی مؤثر بودن آن را نشان داده است. هدف از این مطالعه، بررسی تأثیر لیزر 2CO فراکشنال در درمان استریا آلبا بود.روشها: در یک کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی بیماران زن مبتلا به استریا آلبا، 92 استریا متعلق به 6 زن، به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شد. در گروه 1 پنج جلسه لیزر درمانی، هر 2 تا 4هفته انجام شد. گروه دوم با 10 درصد گلیکولیک اسید و 05/0 درصد کرم ترتینوئین با استعمال شبانه تحت درمان قرار گرفتند. عکسهایی از استریا آلبا قبل و دو هفته بعد از اتمام درمان گرفته و میانگین سطح استریا آلبا بین دو گروه مقایسه شد. دیدگاه بیماران در مورد درجه بهبودی از طریق مقیاس VAS (Visual analogue scale) مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: 46 استریا که تحت لیزر درمانی قرار گرفتند با 46 استریا که در گروه دوم با کرم موضعی درمان شدند، همسانسازی شدند. میانگین اختلاف سطح استریا آلبا پس از درمان، در گروه لیزر (2cm 6/15 ± 1/37-) در مقایسه با گروه دیگر (2cm 9 ± 9/7-) کاهش معنیدار بیشتری یافت (001/0 > P). میانگین نمرهی VAS در گروه لیزر (74/0 ± 05/3) به نحو معنیداری بیشتر از گروه دیگر (66/0 ± 63/0) بود (001/0 > P).نتیجه گیری: به نظر میرسد فتوترمولیز فراکشنال از طریق لیزر فراکشنال 2CO روش مؤثری برای درمان استریا آلبا باشد.https://jims.mui.ac.ir/article_14237_8b967cc51e5db71f8d93655e9a05206d.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Comparing Kojic Acid Cream 2% with Glycolic Acid 10% and Hydroquinone Cream 2% in Treatment of Melasmaبررسی مقایسهای اثر کرم اسید کوجیک 2% با کرم گلیکولیک اسید 10% و هیدروکینون 2% در درمان ملاسما2295233014238FAفریبا ایرجیدانشیار، مرکزتحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانعلی اصیلیاناستاد، گروه پوست، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}فاطمه فداییدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمد علی نیلفروشزادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران و مرکز تحقیقات بیماریهای پوست و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20130109Background: Melasma is a common acquired hypermelanosis in areas exposed to sunlight, which exacerbates with sunlight, pregnancy, and endocrine diseases. Melasma is problematic regarding cosmetic especially in women. Many drugs have been used for its treatment, but regarding side effects, they have limited relative usage. Therefore, testing a new drug with higher effectiveness and fewer side effects is necessary. This study attempted to evaluate the effectiveness of kojic acid on melasma.Methods: In this study double-blind clinical trial study, 40 patients with melasma were enroled. One group of 20 people received kojic acid cream 2%, and the other used glycolic acid 10% and hydroquinone cream 2%. In the first group, 43 pigmented macules and in the second group, 21 pigmented macules existed. The changes of pigments in terms of recovery time, color tone and size of the pigments over a three-month treatment period was evaluated with clinical assessment, completing monthly questionnaire, and in a few cases with the aid of Wood's lamp. After the three-month treatment period, the collected data using the Friedman test, t-test were analyzed.Findings: In total, 79% of the patients were cured after 3 months. According to Friedman test, regarding healing time of the pigment, there was a significant difference between the groups (P = 0.008). Regarding the color tone changes of the pigment at the end of the second and third months, there was a significant difference between the two groups.Conclousion: Kojic acid 2% cream has a good efficacy in the treatment of melasma with no serious complications.مقدمه: ملاسما یک هیپرملانوز اکتسابی شایع در نواحی در معرض آفتاب است که با نور خورشید، حاملگی و بیماریهای اندوکربن تشدید میشود. ملاسما از لحاظ ظاهری، به ویژه در خانمها مشکلساز است و تا کنون داروهای زیادی جهت درمان آن مورد استفاده قرار گرفته است که از لحاظ عوارض، محدودیت مصرف نسبی دارند. بنابراین، بررسی یک داروی جدید با اثرگذاری بیشتر و عوارض کمتر ضرورت دارد. این تحقیق سعی دارد تا اثربخشی کوجیکاسید را بر روی ملاسما بررسی نماید.روشها: این تحقیق در قالب یک کارآزمایی بالینی دو سوکور صورت گرفت. بیماران مورد مطالعه 40 نفر بودند که یک گروه 20 نفری از آنان، کرم کوجیک اسید 2% و یک گروه 20 نفری دیگر، کرم گلیکولیک اسید 10% و هیدروکینون 2% دریافت کردند. در گروه اول، 43 ماکول پیگمانته و در گروه دوم، 21 ماکول پیگمانته وجود داشت. روند تغییرات پیگمانها از لحاظ مدت زمان بهبودی، درجهی رنگ و وسعت پیگمان در طی یک دورهی درمانی سه ماهه با کمک ارزیابی بالینی و پرکردن پرسشنامهی ماهانه و در تعداد معدودی از موارد، با کمک لامپ Wood ارزیابی شد. پس از اتمام دورهی درمانی سه ماهه، اطلاعات جمعآوری شده با استفاده از آزمونهای آماری Friedman و t آنالیز شد.یافتهها: در مجموع، 79 درصد بیماران پس از 3 ماه بهبودی یافتند. طبق آزمون Friedman، از لحاظ مدت زمان بهبودی پیگمان اختلاف معنیداری بین دو گروه اول و دوم وجود داشت (008/0 = P). از لحاظ تغییر درجهی رنگ پیگمان در پایان ماههای دوم و سوم نیزاختلاف معنیداری بین دو گروه وجود داشت.بحث: کرم کوجیک اسید 2% در درمان ملاسما دارای اثربخشی خوب و فاقد عارضهی جدی میباشد.https://jims.mui.ac.ir/article_14238_557f9f573a73a81f705737754fa5879f.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Mycosis Fungoides: Epidemiology in Isfahan, Iranمایکوزیس فونگوئیدس: اپیدمیولوژی در اصفهان، ایران2301230814239FAفرحناز فاطمی نائینیدانشیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، گروه پوست، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانجمشید نجفیاناستادیار، مرکز تحقیقات قلب و عروق، پژوهشکدهی قلب و عروق، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمنصور صالحیگروه زیست مولکولی و ژنتیک، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانزهرا عظیمیمرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران و مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران.محمد علی نیلفروش زادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانپروین رجبیدانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20140122Background: Mycosis fungoides (MF) is the most common and indolent form of cutaneous T-cell lymphomas (CTCL), that usually occurs in old adults. We aimed to determine epidemiologic features and patients' characteristics of Mycosis fungoides in Isfahan, Iran.Methods: We performed a retrospective study in Mycosis fungoides clinic of Alzahra hospital, that is the main center for treatment of patients with Mycosis fungoides in Isfahan, and evaluated clinicopathologic features of the disease.Findings: In 3 years, from 25 referred patients, 18 were diagnosed as Mycosis fungoides. Seven (38.9%) patients were men and 11 (61.1%) were women with male to female ratio of 1:1.57. The mean age of patients was 41.06 years. 88.9% of patients were in stages ΙA and ΙB.Conclusion: Most of our patients presented in early stages that were similar to other studies; while male to female ratio was different from other studies.مقدمه: مایکوزیس فونگوئیدس از رایجترین و بیدردترین انواع بیماری لنفوم پوستی از نوع T-cell است که اغلب در بیماران مسن گزارش میشود. این مقاله با هدف تعیین مشخصات اپیدمیولوژیک و مشخصات بیماران مبتلا به مایکوزیس فونگوئیدس در اصفهان انجام شد.روشها: این مطالعهی گذشتهنگر در کلینیک مایکوزیس فونگوئیدس بیمارستان الزهرای (س)، که مرکز اصلی معالجه و سنجش کلینیکوپاتولوژیک بیماران مبتلا به مایکوزیس فونگوئیدس در اصفهان میباشد، انجام شد.یافتهها: در طول مدت 3 سال، از 25 بیمار ارجاع داده شده، 18 بیمار مبتلا به بیماری مایکوزیس فونگوئیدس شناخته شدند که از این تعداد، 7 مورد (9/38 درصد) مرد و 11مورد (1/61 درصد) زن بودند (نسبت مرد به زن 1 به 57/1). میانگین سنی بیماران 06/41 سال بود. 9/88 درصد از بیماران در مرحلهی IA و IB بیماری بودند.بحث: در این مطالعه، اکثر بیماران در مراحل اولیهی بیماری مشاهده شدند که به دیگر مطالعات شباهت داشت؛ در حالی که نسبت مرد به زن در این مطالعه نسبت به مطالعات دیگر متفاوت بود.https://jims.mui.ac.ir/article_14239_c3c9a8d052cb3f398724f57e040e1e6e.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220The Effect of Pseudocatalase/Superoxide Dismutase in Treatment of Vitiligo: A Pilot Studyتأثیر سودوکاتالاز/سوپراکسید دیسموتاز در درمان ویتیلیگو: یک مطالعهی مقدماتی2309231414240FAفرحناز فاطمی نائینیدانشیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانعلیرضا واعظ شوشتریمرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانبهاره ابراهیمیمرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمد علی نیلفروش زادهدانشیار، مرکزتحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران و مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانراضیه مولاییمرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20140122Background: Pseudocatalase/superoxide dismutase (PSD) is a topical gel considered having therapeutic effects in vitiligo. This study was designed to evaluate the efficacy of this combination in vitiligo.Methods: This was a pilot randomized, double‑blind, placebo‑controlled trial on 46 symmetrical vitiligo lesions of limbs in 23 patients referring to dermatology clinics in Isfahan, Iran, in 2010. Patients were received this formula or placebo gels for the right and left lesions. Lesion area and degree of pigmentation were assessed at baseline and 2, 4, and 6 months later.Findings: There were no significant changes in lesion area and perifollicular pigmentation in each group (P =0.05).Conclusion: The results indicated no significant therapeutic effect for pseudocatalase/superoxide dismutase in vitiligo.مقدمه: سودوکاتالاز/سوپراکسید دیسموتاز (PSD یا Pseudocatalase/superoxide dismutase) یک ژل موضعی است که به خاطر داشتن اثرات درمانی، در درمان ویتیلیگو مورد استفاده قرار میگیرد. این مطالعه به منظور بررسی اثر این ترکیب در ویتیلیگو طراحی شد.روشها: این مطالعه، یک کارآزمایی بالینی مقدماتی (پایلوت) تصادفی دوسوکور کنترل شده با دارونما بود. 46 ضایعهی متقارن ویتیلیگو در اندام 23 بیمار که به کلینیکهای پوست اصفهان در سال 1389 مراجعه کرده بودند، به این مطالعه وارد شد. به بیماران، فرمول سودوکاتالاز/سوپراکسید دیسموتاز یا ژل دارونما برای ضایعات سمت چپ یا راست داده شد. مساحت ضایعهی پوستی و درجهی رنگدانهی پیگمنتاسیون در ابتدا و 2، 4 و 6 ماه بعد مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: هیچ تغییر معنیداری در مساحت ضایعهی پوستی و دور فولیکولی (اطراف یا مجاور فولیکولی) در گروههای مورد مطالعه یافت نشد (05/0 = P).نتیجهگیری: نتایج نشاندهندهی عدم وجود تأثیرات درمانی معنیدار برای سودوکاتالاز/سوپراکسید دیسموتاز در درمان ویتیلیگو بود.https://jims.mui.ac.ir/article_14240_c34e3c0a9a4ead820ccce1540809301d.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Comparing the Efficiency of Combination of Minoxidil Solution and Tacrolimus Cream with Minoxidil Solution Alone in the Treatment of Alopecia Areataمقایسهی اثربخشی استفادهی توأم از تاکرولیموس و مینوکسیدیل با مینوکسیدیل به تنهایی در درمان بیماران مبتلا به Alopecia areata2315232514241FAفریبا ایرجیاستاد، مرکزتحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، گروه پوست، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسید محسن حسینیدانشیار، مرکزتحقیقات بیماریهای پوست و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-8958-5882امیرحسین سیادتاستادیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوست و سالک، گروه پوست، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان،اصفهان،ایرانمحمد علی نیلفروش زادهدانشیار، مرکزتحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی، تهران، ایرانزهرا مشهدیدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20140130Background: Alopecia areata is an idiopathic disease in which there is patchy hair loss. Many treatments for hair loss coin (less than 50% hair loss) has been proposed Including corticosteroid injections, topical 5% minoxidil, and anthralin cream or ointment on the skin without hair. Since recent studies on the role of autoantibodies and autoimmune disease in alopecia areata have raised and the drugs used in its treatment are immunomodulators, this study aimed to compare the efficiency of tacrolimus and minoxidil with minoxidil alone in the treatment of alopecia areata.Methods: This randomized, double-blind clinical trial study was done in Alzahra Hospital and Sedigheh Tahira Center of Dermatology and Leishmaniasis, affiliated to Isfahan University of Medical Sciences, from September 2012 to September 2013. In this study, 96 lesions in 54 patients with alopecia areata with various size and number of lesions were studied in two treatment groups. One group recived minoxidil 5% solution and tacrolimus 0.1% cream, and the other received minoxidil 5% solution and placebo cream. The mean lesion area at the onset of treatment, one and two months after starting the treatment, and one and three months after ending the therapy were measured compared between the groups in both sexes and various ages.Findings: After the treatment, the lesions in group minoxidil and tacrolimus increased and in the group treated with placebo cream and minoxidil solution decreased.Conclusion: In our study, minoxidil 5% solution alone was more effective in treatment of alopecia areata compared to combination of minoxidil 5% solution and tacrolimus 0.1% cream.مقدمه : Alopecia areata یک بیماری ایدیوپاتیک است که در آن ریزش موی ناحیهای وجود دارد. روشهای درمانی زیادی برای ریزش موی سکهای (ریزش موی کمتر از 50 درصد) پیشنهاد شده است که تزریق کورتیکواسترویید، مینوکسیدیل موضعی 5% و پماد یا کرم آنترالین در قسمتهای بدون موی پوست از آن جمله است. از آن جایی که در مطالعات اخیر نقش خودایمنی و اتوآنتیبادیها را در بیماری Alopecia areata مطرح شده و از داروهای تنظیم کنندهی سیستم ایمنی در درمان آن بهره گرفته شده است، این مطالعه به منظور مقایسهی اثربخشی استفادهی توأم از تاکرولیموس و مینوکسیدیل با مینوکسیدیل به تنهایی در درمان Alopecia areata به انجام رسید.روشها: این مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی تصادفی و دوسو کور بود که در بیمارستان الزهرا (س) و مرکز پوست و سالک صدیقهی طاهره (س) وابسته به دانشگاه علوم پزشکی اصفهان از مهر ماه 1391 لغایت 1392 به انجام رسید. در این مطالعه، 96 ضایعه در 54 بیمار مبتلا به Alopecia areata با مساحت و تعداد ضایعات متفاوت در دو گروه درمانی مورد مطالعه و بررسی قرار گرفتند. یک گروه با محلول مینوکسیدیل 5 درصد و کرم تاکرولیموس 1/0 درصد و گروه دیگر با محلول مینوکسیدیل 5 درصد و کرم دارونما درمان شدند. میانگین مساحت ضایعات در شروع درمان، یک و دو ماه پس از شروع و یک و سه ماه پس از اتمام درمان اندازهگیری شد و در دو گروه درمانی و در جنس و سنین مختلف با هم مقایسه گردید.یافتهها: سطح ضایعات در گروه تحت درمان با محلول مینوکسیدیل و کرم تاکرولیموس بعد از شروع و قطع درمان بیشتر و در گروه تحت درمان با محلول مینوکسیدیل وکرم دارونما کمتر شد.نتیجهگیری: در مطالعهی ما، محلول مینوکسیدیل به تنهایی نسبت به مصرف توأم محلول مینوکسیدیل 5 درصد و کرم تاکرولیموس 1/0 درصد، اثر بهتری در درمان Alopecia areata داشت.https://jims.mui.ac.ir/article_14241_3c13493ad63081b663c75b23a8a1eee4.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Regulatory T-cell Profile in Early and Late Lesions of Cutaneous Leishmaniasis Due to Leishmania Majorسلولهای T تنظیمی در ضایعات حاد و مزمن لیشمانیوز جلدی ناشی از انگل لیشمانیا ماژور2326233514242FAشروین غفاری حسینیمرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانشقایق حق جوی جوانمرددانشیار، گروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسید حمید زرکشگروه ایمنی شناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانعلی خامسی پورمرکز تحقیقات پوست و جذام، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانلاله رفیعیگروه فیزیولوژی، مرکز تحقیقات فیزیولوژی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانخدیجه کربلاییمرکز تحقیقات علوم سلولی، پژوهشکده ی رویان، زیست فناوری حیوانی، جهاد دانشگاهی، اصفهان، ایرانمحمد علی نیلفروش زادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانمهدی بقاییگروه زیست شناسی، دانشکدهی علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد شهرکرد، شهرکرد، ایرانسید حسین حجازیدانشیار، گروه انگلشناسی و قارچشناسی، مرکز تحقیقات پوست و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20140121Background: Cutaneous leishmaniasis (CL) is a public health problem in several endemic countries. Recent studies on mouse model and a few clinical experiments showed that the type of immune response generated at the site of infection and especially balance between regulatory and effector T-cells determines the outcome of the disease toward self-limiting or long-lasting lesions. The aim of this study was to evaluate the role of natural regulatory T-cells (nTregs) in early and late cutaneous lesions of human Leishmania major (L. major) infection.Methods: Skin biopsies were collected from parasitologically proven lesions of 28 patients with cutaneous leishmaniasis, divided into two groups of early and late lesions. The causative agents were identified to be L. major. Quantitative real-time reverse transcription polymerase chain reaction (PCR) and immunofluorescent staining of biopsies were used to assess the Foxp3 mRNA expression and frequency of nTregs in two groups. Mann-Whitney U test was used to determine the significance of deferences between the two groups.Findings: Mean relative expressions of Foxp3 mRNA were 0.53 ± 0.23 and 1.26 ± 0.99 in early and late lesions, respectively, which was significantly upper in chronic lesions (P = 0.007). Parallel results were obtained in tissue staining method.Conclusion: Increased in gene expression and protein staining of nTreg markers in chronic biopsy samples indicates a role for these cells in chronic L. major induced leishmaniasis and supports the effectiveness of regulatory T cell-based immunotherapy for treatment of chronic cutaneous leishmaniasis.مقدمه: لیشمانیوز جلدی در بسیاری از کشورهای جهان یک مشکل بهداشتی مهم محسوب میشود. مطالعاتی که در مدلهای حیوانی و همچنین، در انسان انجام شده است، نشان میدهد که نوع پاسخ ایمنی در محل ضایعه، به خصوص تعادل بین سلولهای T تنظیمی و سلولهای T عملگر بر سیر بیماری موثر است و میتواند مشخص کند که بیماری خودبهخود بهبود مییابد یا این که به فرمهای مزمن تبدیل میشود. هدف از این مطالعه، بررسی نقش سلولهای T تنظیمی طبیعی (nTreg) در ضایعات حاد و مزمن لیشمانیوز جلدی ناشی از لیشمانیا ماژور بود.روشها: از ضایعات جلدی 28 بیمار مبتلا به لیشمانیوز جلدی که از نظر آزمایشگاهی ابتلای آنها به لیشمانیا ماژور ثابت شده بود، بیوپسی گرفته شد. این بیماران در دوگروه افراد مبتلا به ضایعات حاد و افراد مبتلا به ضایعات مزمن تقسیم شدند. میزان بیان ژن forkhead box P3 (foxp3) با روش Real-time PCR (Real-time reverse transcription polymerase chain reaction) و تعداد سلولهای nTreg با روش رنگ آمیزی ایمونوفلورسنت در ضایعات بیماران دوگروه بررسی شد. از آزمون آماری Mann-Whitney U برای تعیین معنیداری تفاوتها بین دو گروه استفاده شد.یافتهها: میانگین بیان نسبی ژن foxp3 در ضایعات حاد و مزمن به ترتیب 23/0 ± 53/0 و 99/0 ± 26/1 بود که به صورت معنیداری در ضایعات مزمن بیشتر بود (007/0 = P). در روش رنگآمیزی بافتی ایمونوفلورسنت نیز تعداد سلولهای nTreg ضایعات مزمن به صورت معنیداری بیشتر از ضایعات حاد بود.نتیجهگیری: افزایش بیان ژن و همچنین بیان نشانگرهای پروتئینی سلول nTreg در ضایعات مزمن لیشمانیوز جلدی نشان میدهد که احتمال دارد این سلولها در مزمن شدن ضایعات نقش داشته باشند و در نتیجه ممکن است بتوان از روشهای ایمونوتراپی که هدف آنها nTreg است، برای درمان این ضایعات مزمن استفاده کرد.https://jims.mui.ac.ir/article_14242_38292c27afea9f331011bb2c2f092ee5.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Comparing the Efficacy and Patient Satisfaction in Treatment of Facial Static Wrinkles Using CO2 Fraxel Laser Alone or with Radiofrequencyمقایسهی میزان اثر بخشی و رضایتمندی بیماران از درمان چروکهای استاتیک صورت با استفاده از لیزر CO2 Fraxel به تنهایی یا به همراه رادیوفرکوئنسی2336234514243FAمحمد علی نیلفروش زادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران و مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانامیر حسین سیادتاستادیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان و گروه پوست، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانفرناز نصر اصفهانیپزشک عمومی، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانالهه هفت برادرانپزشک عمومی، مرکز تحقیقات بیماریهای پوستی و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20121225Background: Lasers and light-based treatments are currently the standard and useful methods for treating various stages of aging. Several studies have shown that the most successful results in treating wrinkles are achieved via combination of different treatment protocols. In this study, we compared the efficacy and patient satisfaction in treatment of facial static wrinkles using CO2 fraxel laser alone or with radiofrequency.Methods: In this clinical trial study, 50 patients with the inclusion criteria were randomly selected from Novin Laser Clinic, Isfahan, Iran, and divided into two groups. Group I were treated with CO2 fraxel laser and group II were treated with CO2 fraxel laser and radiofrequency. 3 and 6 months after the treatment, clinical improvement and patient satisfaction were evaluated and compared between the groups.Findings: 3 and 6 months after the treatment, patient satisfaction and clinical improvement were not significantly different between the two studied groups treated with CO2 fraxel laser alone or with radiofrequency.Conclusions: According to our findings, adding radiofrequency to the treatment of facial static wrinkles with CO2 fraxel laser does not any effect on patient satisfaction and clinical improvement. More studies on patients with different skin types could be useful.مقدمه: لیزرها و درمانهای بر پایهی نور در حال حاضر روشهایی مفید و استاندارد برای درمان مراحل مختلف پیری پوست میباشند. مطالعات مختلف نشان داده است که رسیدن به موفقترین نتایج در درمان چروک مستلزم استفاده از یک سیستم ترکیبی از پروتکلهای مختلف درمانی میباشد. در این مطالعه، میزان اثربخشی و رضایتمندی بیماران از درمان چروکهای استاتیک صورت با استفاده از لیزر CO2 Fraxel به تنهایی یا به همراه رادیوفرکوئنسی مقایسه شد و مزایا و معایب آنها مورد بحث و بررسی قرار گرفت.روشها: طی یک مطالعهی کارآزمایی بالینی، از بین بیماران دارای شرایط ورود به مطالعهی مراجعه کننده به کلینیک نوین لیزر اصفهان، 50 بیمار به طور تصادفی در دو گروه تقسیم شدند. گروه اول تحت درمان با لیزر CO2 Fraxel به تنهایی و گروه دوم تحت درمان با CO2 Fraxel به همراه رادیوفرکوئنسی قرار گرفتند و میزان بهبودی و رضایتمندی بیماران 3 و 6 ماه بعد از درمان مقایسه شد.یافتهها: میزان رضایتمندی و بهبودی کلینیکی بیماران در دو گروه تحت درمان با لیزر CO2 Fraxel به تنهایی یا به همراه رادیوفرکوئنسی در 3 و شش ماه پس از درمان تفاوت معنیداری نداشت. نتیجهگیری: بر اساس یافتههای این مطالعه، افزودن رادیوفرکوئنسی به درمان چروکهای استاتیک صورت با استفاده از لیزر CO2 Fraxel تأثیری در میزان بهبودی یا رضایتمندی بیماران ندارد. انجام مطالعات بیشتر در بیماران با تیپهای پوستی مختلف مفید به نظر میرسد.https://jims.mui.ac.ir/article_14243_d77eb94b45957f670e0ff3d76fd91314.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-759531شماره 269 بیماری های پوستی و سالک20140220Diphencyprone Induced Vitiligo: A Case Reportالقای ویتیلیگو با داروی دیفنسیپرون2346235114244FAمحمد علی نیلفروش زادهدانشیار، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران و مرکز تحقیقات بیماریهای پوست و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانگلاویژ کشتمندمرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی و مرکز تحقیقات سرطان، انستیتو سرطان ایران، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانفریبا جعفریدانشیار، مرکز تحقیقات بیماریهای پوست و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان و مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}عباس خیرخواهمرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20121225Background: Diphencyprone (DCP) is a contact sensitizer used to treat dermatological disorders with an immunological origin, such as extensive alopecia areata. Vitiligo is a rare but known side effect of diphencyprone therapy formed in the treatment site or remote areas.Case Report: In this paper, we report a 37-year-old man developed alopecia totalis with loss of eyebrows and eyelashes presented some vitiligo patches on his scalp and arm distant from the location of diphencyprone application. In addition, 42-year-old woman with 25 years history of hair loss and 3 months diphencyprone application revealed some vitiligo patches on the scalp with distant to the site of application at the 6th week is reported. Considering the absence of personal and family history of vitiligo in our two cases, the hypothesis of latent vitiligo was not proved. The positive patch test in left arm of one of the patients also suggested the direct role of diphencyprone as the cause of vitiligo occurrence.Conclusion: As the development of vitiligo by diphencyprone is unpredictable and the depigmentation may persist indefinitely, it is important to inform all patients about this potential adverse effect before starting the treatment.مقدمه: دیفنسیپرون (DCP) یک آلرژن تماسی است که در درمان اختلالهای پوستی مانند Alopecia areata کاربرد دارد. ویتیلیگو عارضهی نادر شناخته شدهای است که در اثر درمان با دیفنسیپرون در موضع درمان و همچنین مناطق دور از درمان تشکیل میشود.گزارش مورد: در این مطالعه، مردی 37 ساله مبتلا به بیماری پیشرفتهی Alopecia، و نیز ریزش ابرو و مژه گزارش میشود. وی دارای لکههای ویتیلیگو (لکههای سفیدرنگ) روی پوست سر و بازو بود که این لکهها فاصلهی زیادی از محل مصرف داروی دیفنسیپرون داشت. بیمار دوم خانمی 42 ساله بود که با سابقهی 25 سالهی ریزش مو و همچنین مصرف 3 ماههی داروی دیفنسیپرون همراه با تعدادی لکهی سفید روی پوست سر با فاصله از محل استفاده از دارو در هفتهی ششم گزارش شده است. با توجه به نبود سابقهی خانوادگی ویتیلیگو در هر 2 مورد گزارش شده، فرضیهی ویتیلیگوی نهفته مورد تأیید قرار نگرفت. تست مثبت Patch در بازوی چپ یکی از بیماران نقش مستقیم دیفنسیپرون را به عنوان عامل وقوع ویتیلیگو پیشنهاد داد.نتیجهگیری: اگرچه پروسهی پیشرفت ویتیلیگو توسط دیفنسیپرون غیر قابل پیشبینی است و کاهش رنگدانه در پوست ممکن است به طور نامحدود باقی بماند، اما با توجه به موارد مشاهده شده بیشنهاد میشود که راجع به اثر نامطلوب این دارو قبل از شروع درمان به بیماران آگاهی کافی داده شود.https://jims.mui.ac.ir/article_14244_e29e802b3084d19194fe0ee7f7bc49c1.pdf