دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953332220150321Indexایندکس14558FAJournal Index0000-0003-0874-1906Journal Article20151003Click to download the index of this issue.لطفا برای دانلود ایندکس این شماره کلیک نمایید.https://jims.mui.ac.ir/article_14558_e7aba0678c8a8f269a836816e24917d4.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953332220150321Association of Dietary Pattern and Metabolic Syndrome in 15- to 49-Years-old Womenبررسی ارتباط الگوهای غذایی و سندرم متابولیک در زنان 49-15 ساله708114561FAحمیدرضا براهیمیفوق تخصص اورولوژی، معاونت بهداشتی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}احمد اسماعیلزادهدانشیار، مرکز تحقیقات امنیت غذایی و گروه تغذیهی جامعه، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}فرزاده رجائیکارشناس، گروه تغذیه، مرکز بهداشت شهرستان شهرضا، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}اکبر حسنزادهاستادیار، گروه آمار، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}امالبنین کافشانیدانشجوی دکتری، مرکز تحقیقات امنیت غذایی و گروه تغذیهی جامعه، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20140517Background: The term ‘metabolic syndrome” is now used specifically to define a constellation of abnormalities including visceral obesity, insulin resistance, high fasting blood sugar, dyslipidemia and hypertension that are associated with increased risk for the development of fatty liver, asthma, cystic ovary syndrome, gall stone and some cancers. The exact mechanisms of the complex pathways of metabolic syndrome are not yet completely known but genetic factor, metabolic stress and environmental factor, such as diet, are considered. Although individual foods and nutrients have been associated with the metabolic syndrome, whether dietary patterns identified by factor analysis are also associated with this syndrome is not known. We aimed to evaluate the association of major dietary patterns characterized via factor analysis with insulin resistance and the metabolic syndrome among women.Methods: Usual dietary intakes were assessed in a cross-sectional study on 280 woman aged 15-49 years. Anthropometric and blood pressure measurements were performed, and biochemical markers were taken for biomarker assessment and dietary patterns identified via factor analysis.Findings: We identified 2 major dietary patterns, the healthy dietary pattern and the Western dietary pattern. After control for potential confounders, subjects in the highest tertile of healthy dietary pattern scores had a lower odds ratio for the metabolic syndrome (odds ratio: 0.58; 95% CI: 0.26-0.99) and there was not significant difference between the woman in the lowest tertile and women in the highest quintile of Western dietary pattern.Conclusion: Significant associations exist between the healthy dietary patterns identified via factor analysis and the metabolic syndrome.مقدمه: سندرم متابولیک به صورت گسترهای از آسیبهای متابولیکی شامل چاقی شکمی، مقاومت به انسولین، قند خون بالا، دیس لیپیدمی و پرفشاری خون میباشد. عوامل به وجود آورندهی سندرم متابولیک تا حدود زیادی ناشناخته است. ثابت شده است که عوامل ژنتیکی، متابولیکی، استرس و عوامل محیطی مانند رژیم غذایی نقش مهمی در پیشرفت سندرم دارد. با توجه به این که سندرم متابولیک خطر ابتلا به بیماریهای مختلف مانند کیستهای تخمدانی، کبد چرب، اختلالات خواب، آسم، سنگهای صفراوی و تعدادی از سرطانها را افزایش میدهد و با توجه به اهمیت نقش تغذیه در بیماریهای قلبی- عروقی و سندرم متابولیک، بر آن شدیم ارتباط الگوهای غذایی را با سندرم متابولیک در ابتلا به زنان 49-15 سالهی شهر شهرضا بررسی نماییم.روشها: مطالعهی حاضر یک مطالعهی مقطعی بود که بر روی 280 زن 49-15 سالهی شهرستان شهرضا انجام گرفت. در تمام افراد مورد مطالعه شاخصهای تنسنجی، فشار خون و بیوشیمیایی ارزیابی گردید. دریافتهای غذایی افراد در طی سال گذشته با استفاده از روش تحلیل عاملی الگوهای غذایی غالب در این افراد تعیین شد و ارتباط آن با سندرم متابولیک بررسی گردید.یافتهها: دو الگوی غذایی غالب به دست آمد. الگوی غذایی سالم، این الگوی غذایی غنی از میوه، سبزیها، سبزیهای برگ سبز و زرد، سیر، کره، طیور، ماکیان، تخم مرغ، حبوبات، گوشت احشاء، نوشابه و فست فود بود. الگوی غذایی غربی که غنی از گوشتهای فراوری شده، تخم مرغ، سیب زمینی سرخ شده، غلات تصفیه شده، لبنیات پرچرب، گوجه فرنگی، سس مایونز، قند، شکر، نوشابه، آبگوشت و فست فود بود، ولی مصرف سبزیها و محصولات لبنی کم چرب، میوهها، سیر و روغن مایع خیلی کم بود. الگوی غذایی سالم پس از تعدیل اثر انرژی دریافتی، میزان تحصیلات، شغل، سابقهی فامیلی دیابت با نسبت شانس 52/0 (95 درصد فاصلهی اطمینان: 99/0-26/0) ارتباط معکوس با ابتلا به سندرم متابولیک داشت. الگوی غذایی غربی با سندرم متابولیک ارتباطی نداشت.نتیجهگیری: الگوی غذایی سالم ارتباط معکوس با ابتلا به سندرم متابولیک داشت، ولی الگوی غذایی غربی با سندرم متابولیک ارتباطی نداشت.https://jims.mui.ac.ir/article_14561_0fcb8e0c3ff5f2e2d8a81422c4e32b91.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953332220150321Modeling High-Risk Areas for Gastric Cancer in Men and Women, 2005-2009مدلبندی نقاط پرخطر بروز سرطان معده در مردان و زنان طی سالهای 88-1384829214562FAامیر کاوسیدانشیار، گروه علوم پایه، دانشکدهی سلامت، ایمنی و محیط زیست، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}یوسف بشیریکارشناس ارشد، گروه آمار زیستی، دانشکدهی پیراپزشکی، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}یداله محرابیاستاد، گروه اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}کوروش اعتماداستادیار، گروه اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20140824Background: Gastric cancer is the first most common cancer in men and third common cancer in women. In this study, we used space-time scan statistics to present geographical distribution model of gastric cancer and to detect high-risk cluster based on the gender.Methods: In this applied study, data reported by Iran cancer registry system broken by province level for the period of 2005-2009 were used. Space-time scan statistics was used to analyze the data and probable clusters were detected using sat scan software. In addition, ArcGIS10 was used to map the distribution of gastric cancer and to found clusters across the country.Findings: The most likely cluster that was significant for men included Ardabil, Guilan, Zanjan, East Azerbaijan, Qazvin, West Azerbaijan, Kurdistan, Hamadan, Tehran, and Mazandaran provinces during 2008-2009. For women, most likely cluster included Ardabil, Guilan, Zanjan, Qazvin, West Azerbaijan, Kurdistan, Hamadan, Tehran, Mazandaran, Qom, Semnan, and Markazi provinces.Conclusion: This study revealed similar distribution for gastric cancer in men and total population. For female population, the pattern is slightly different. Screening for early detection of gastric cancer in high-risk areas is recommended.مقدمه: سرطان معده در مردان اولین و در زنان سومین سرطان شایع میباشد. در این مطالعه به ارایهی مدل توزیع جغرافیایی سرطان معده و شناسایی خوشههای پرخطر این سرطان بر حسب جنس به طور جداگانه و با استفاده از آمارهی کاوشی فضا- زمان پرداخته شد.روشها: این مطالعه از نوع کاربردی بود و دادههای گزارش شدهی سیستم ثبت سرطان در ایران به تفکیک استانها برای سالهای 1384 تا 1388 مورد استفاده قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از آمارهی کاوشی فضا- زمان، شناسایی خوشهها از نرمافزار SaTScan و برای پهنهبندی توزیع سرطان معده و نمایش خوشهها در کشور از نرمافزار ArcGIS10 استفاده شد.یافتهها: محتملترین خوشه برای مردان استانهای اردبیل، گیلان، زنجان، آذربایجان شرقی، قزوین، آذربایجان غربی، کردستان، همدان، تهران و مازندران در دورهی زمانی 1387 تا 1388 شامل گردید که از لحاظ آماری معنیدار بود. محتملترین خوشه برای زنان استانهای اردبیل، گیلان، زنجان، قزوین، آذربایجان غربی، کردستان، همدان، تهران، مازندران، قم، سمنان و مرکزی شامل شد. نتیجهگیری: این مطالعه نشان داد که توزیع سرطان معده در جمعیت مردان و کل جمعیت مشابه است. برای جمعیت زنان الگوی توزیع سرطان معده کمی متفاوت میباشد. غربالگری برای تشخیص زود هنگام سرطان معده در مناطق پرخطر توصیه میشود.https://jims.mui.ac.ir/article_14562_aa597260f3f29165cb1cdfaf50277ce5.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953332220150321Heterogeneity of Aminoglycoside Resistance Patterns among Fecal Escherichia Coli Strains Isolated from Animal and Human Sources in Alborz Province, Iranناهمگونی الگوی مقاومت آمینوگلیکوزیدی در بین ایزولههای اشرشیا کلی مدفوعی جدا شده از منابع حیوانی و انسانی استان البرز939914563FAحامد مرادیکارشناس ارشد، گروه آموزشی میکروبیولوژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، کرج، ایرانرضا رنجبراستاد، مرکز تحقیقات بیولوژی مولکولی، دانشگاه علوم پزشکی بقیهاله، تهران، ایرانناصر هرزندیاستادیار، گروه آموزشی میکروبیولوژی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، کرج، ایرانJournal Article20141008Background: Escherichia coli is recognized as a major food-borne pathogen in humans worldwide. Antibiotic resistance of Escherichia coli isolates is a concern that has created widespread problem for treatment of infections caused by this bacterium. The aim of this study was to determine the pattern of aminoglycoside resistance among the strains of Escherichia coli isolated from animal and human sources in the Alborz province, Iran.Methods: The strains of Escherichia coli were recovered from keeping animals (dairies, beekeeping and sheep care center) and 2 laboratory facilities in Alborz province. These isolates were identified using standard biochemical and bacteriological tests. Susceptibility and antibiotic resistance of isolates were determined via disk diffusion method.Findings: Eighty isolates of Escherichia coli were isolated and included in the study. The total rates of antibiotic resistance of the isolates were as 72.5% to streptomycin, 13.75% to neomycin, and 6.25% to tobramycin and gentamicin; none of the isolates showed resistance to amikacin. Based on the source of the isolation, resistance rates to streptomycin was 95%, 85%, 65% and 45% in the isolates recovered from human, cow, chicken and sheep, respectively. The resistance rates to neomycin among the strains isolated from cow, sheep and chicken were 5%, 15% and 25%, respectively. Only 25% of the isolates recovered from chicken were resistant to gentamicin and tobramycin.Conclusion: This study showed a diversity of aminoglycoside resistance among isolates of Escherichia coli recovered from different sources. While aminoglycoside resistance of Escherichia coli is varied among different sources of isolation, continuous monitoring of resistance patterns and the use of antibiotic agents according to the sources of isolation is recommended.مقدمه: اشرشیا کلی یکی از مهمترین عوامل بیماریزای قابل انتقال از غذا در سراسر جهان محسوب میشود. مقاومت آنتیبیوتیکی، یک مسألهی رو به افزایش در ایزولههای اشرشیا کلی بوده و مشکلات گســــتردهای را جهت درمـان آنتیبیوتیکی بیماریهای ناشی از این گروه باکتریها ایجاد کرده است. هدف از انجام این مطالعه، تعیین الـــــگوی مقاومت آمینوگلیکوزیدی در میان ایزولههای اشرشیا کلی جدا شده از منابع حیوانی و انسانی استان البرز بود.روشها: ایزولههای اشرشیا کلی از گاوداریها، مرغداریها، مراکز نگهداری گوسفندان و 2 مرکز آزمایشــــــگاهی سطح شهر کرج در سال 1392، جداسازی شد و مورد مطالعه قرار گرفت. این ایزولـــــــهها با استفاده از تستهای باکتریولوژی و بیوشیمیایی تعیین هویت گردید. حساسیت و مقاومت ایزولههای جدا شده نسبت به آنتیبیوتیکهای آمینوگلیکوزیدی بـر اساس روش دیسک دیفیوژن آگار تعیین شد.یافتهها: در مجموع 80 ایزولهی اشرشیا کلی جداسازی شد و مورد مطالعه قرار گرفت. مقاومت کلی ایزولهها به صورت 5/72 درصد به استرپتومایسین، 75/13 درصد به نئومایسین و 25/6 درصد به توبرامایسین و جنتامیسین بود و هیچکدام از ایزولهها به آمیکاسین مقاومتی نشان ندادند. همچنین وجود الگوی متفاومتی از مقاومت آمینوگلیکوزیدی به تفکیک ایزولههای مخـتلف اشرشیا کلی در این مطالعه مشهود بود؛ به طوری که میزان مقاومت به استرپتومایسین در 95 درصد ایزولههای جدا شده از انسان، 85 درصد در ایزولههای جدا شده از گاو، 65 درصد در ایزولههای جدا شده از مرغ و 45 درصد در ایزولههای جدا شده از گوسفند وجود داشت. این مسأله در مورد نئومایسین هم صادق بود؛ چرا که میزان مقاومت ناهمگون در ایزولههای جدا شده از گاو، گوسفند و مرغ به ترتیب 5، 15 و 25 درصد بود، اما فقط 25 درصد از ایزولههای جدا شده از مرغ به توبرامایسین و جنتامیسین مقاوم بودند.نتیجهگیری: این مطالعه، تنوعی از مقاومت آمینوگلیکوزیدی را در میان ایزولههای جمعآوری شدهی اشرشیا کلی از منابع مختلف نشان داد، در حالی که مقاومت آمینوگلیکوزیدی اشرشیا کلی در بین منابع مختلف جداسازی متغیر است. بررسی پیوسته الگوهای مقاومت و استفاده از عوامل آنتیبیوتیکی طبق منابع جداسازی توصیه میشود.https://jims.mui.ac.ir/article_14563_88939004f2ee74529f786abdbbf4f9c4.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953332220150321The Effects of 12 Weeks of Caloric Restriction with and without Aerobic Exercise Training on Peroxidant and Antioxidants Indicators in Postmenopausal Women with Type 2 Diabetesاثر 12 ﻫﻔﺘﻪ محدودیت کالری با و بدون ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ورزﺷﻲ ﻫـﻮازی ﺑـﺮ شاخصهای پروکسیدانتی و آﻧﺘﻲاﻛﺴﻴﺪاﻧﺘﻲ زﻧﺎن ﻳﺎﺋﺴـﻪی مبتلا به دیابت نوع دوم10011314559FAرخشان عمادیکارشناس ارشد، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجفآباد، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}سعید کشاورزاستادیار، گروه تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجف آباد، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}رضا روزبهانیاستادیار، گروه پزشکی اجتماعی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}ایمان مردانیکارشناس ارشد، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدهی تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20141116Background: Obese and sedentary lifestyles are associated with increased oxidative stress. The purpose of the present study was to assess the effects of 12 weeks of caloric-restricted diet with and without aerobic exercise training on peroxidant and antioxidants indicators in overweight or obese postmenopausal women with type 2 diabetes.Methods: In a randomized, controlled trial study, 72 overweight or obese, postmenopausal, sedentary women with type 2 diabetes (age: 53.7 ± 1.2 years and body mass index: 33.9 ± 1.7 kg/m2) were randomized to a diet only group (n = 37) with moderate energy-restricted high-protein diet (include ~5500 kJ/day), or to a diet plus exercise group (n = 35). In addition to the moderate energy-restricted diet program for the planned weight loss of 8-14 kg), subjects in diet only group performed an exercise training program included 30-55 minutes of aerobic exercise, 5 times in week with 50-75% of observed maximal heart rate for 12 weeks. Body weight, body mass index (BMI), waist to hip ratio (WHR), body fat (%), cardiorespiratory fitness, peroxidant and antioxidants indicators including malondialdehyde (MDA), superoxide dismutase (SOD), and catalase (CAT) were measured before and after intervention. Repeated measures ANOVA were used for data analysis.Findings: After 12 weeks, significant reductions in body weight, BMI, WHR, body fat (%), MDA levels and significant increases in VO2 peak, SOD and CAT levels were observed in both groups (P < 0.050 for all). However, these changes were different in body weight, BMI and VO2 peak between the two groups (P < 0.050 for all).Conclusion: The results of the present study showed that moderate energy-restricted diet program combined with regular aerobic exercise can improve peroxidant and antioxidant balance in overweight or obese postmenopausal women with type 2 diabetes and can prevent exercise-induced oxidative stress.مقدمه: چاقی و شیوهی زندگی کم تحرک با افزایش استرس اکسیداتیو همراه است. هدف از مطالعهی حاضر، ارزیابی اثرات 12 هفته محدودیت کالری با و بدون فعالیت ورزشی هوازی بر روی شاخصهای پروکسیدانتی و آنتیاکسیدانها در زنان یائسهی چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دوم بود.روشها: 72 زن یائسهی کم تحرک چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت نوع دوم (سن: 2/1 ± 7/53 سال، شاخص تودهی بدنی 7/1 ± 9/33 کیلوگرم/مترمربع) به صورت تصادفی و کنترل شده در دو گروه فقط رژیم غذایی با محدودیت کالری متوسط (شامل پروتئین بالا، 5500 کیلوژول در روز برای از دست دادن وزن 14-8 کیلوگرم) (37 نفر) و گروه رژیم غذایی با محدودیت کالری متوسط همراه با فعالیت ورزشی (35 نفر) قرار گرفتند. گروه رژیم غذایی به اضافهی فعالیت ورزشی، علاوه بر داشتن 12 هفته برنامهی طراحی شدهی رژیم غذایی با محدودیت کالری متوسط، یک برنامهی فعالیت ورزشی هوازی شامل 55-30 دقیقه فعالیت ورزشی هوازی، 5 بار در هفته با شدت 50 تا 70 درصد ضربان قلب ذخیرهی بیشینه به مدت 12 هفته نیز اجرا کردند. وزن بدن، شاخص تودهی بدنی، درصد چربی بدن، آمادگی قلبی- عروقی، شاخصهای پروکسیدانتی و آنتیاکسیدانی شامل Malondialdehyde (MDA)، Superoxide dismutase (SOD) و Catalase (CAT) قبل و بعد از مداخله اندازهگیری شد. از روش تجزیه و تحلیل واریانس با اندازهگیریهای تکراری برای تجزیه و تحلیل دادهها استفاده شد.یافتهها: پس از 12 هفته، کاهش قابل توجهی در وزن بدن، شاخص تودهی بدنی، درصد چربی بدن، سطح MDA و افزایش قابل توجهی در سطح اکسیژن مصرفی اوج، SOD و CAT در هر دو گروه مشاهده شد (050/0 P <). با این حال، این تغییرات فقط در مقادیر وزن، شاخص تودهی بدنی و اکسیژن مصرفی اوج بین دو گروه متفاوت بود (050/0 P <).نتیجهگیری: نتایج مطالعهی حاضر نشان داد که رژیم غذایی با محدودیت کالری متوسط همراه با فعالیت ورزشی هوازی منظم میتواند تعادل پروکسیدان و آنتیاکسیدان را در زنان یائسهی چاق و دارای اضافه وزن مبتلا به دیابت دوم را بهبود بخشد و از استرس اکسیداتیو ناشی از فعالیت ورزشی جلوگیری کند.https://jims.mui.ac.ir/article_14559_66088a96d46f4488376e3cb495f97bfe.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953332220150321The Mortality Rate of Aluminum Phosphide Poisoning; A Comparison with Other Poisonings Recorded in Mazandaran Department of Forensic Medicine, Iran, 2009-2011بررسی مرگهای ناشی از مسمومیت با فسفید آلومینیوم و مقایسهی آن با سایر موارد مرگ ناشی از مسمومیتهای ارجاع شده به پزشکی قانونی استان مازندران در سه سال (90-1388)11412414560FAمحمد شکرزادهدانشیار، مرکز تحقیقات علوم دارویی و گروه سم شناسی-فارماکولوژی، دانشکدهی داروسازی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}احد علیزادهدانشجوی دکتری، گروه آمار زیستی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}فرزانه ویسیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه بهداشت محیط، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}نفیسه نصری نصرآبادیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه سم شناسی،کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی مازندران، ساری، ایرانJournal Article20140521Background: Aluminum phosphide (ALP) with molecular formula is dark gray and/or in shape of yellow crystals. Aluminum phosphide is used to prevent pests in rice storage and remove the pests from other stored crops as well as prevent pests in cattle’s food and tobacco. Toxicity by rice tablet (aluminum phosphide) is one of the most common toxicities, especially in northern provinces of Iran. Since, there was no information on the prevalence of aluminum phosphide poisoning in Mazandaran, this study aimed to investigate this prevalence and compare it with other poisonings recorded in Mazandaran Department of Forensic Medicine, from 2009 to 2011.Methods: In this descriptive cross-sectional study, the required data were collected from Forensic Medicine Organization of Mazandaran province. Moreover, studying the reports of anatomy and documents of dead during 3 years, the data including age, sex, job, and the reason of toxicities were collected. The chi-square statistical test was used for data analysis and investigation of the relations among the variables.Findings: 239 people of 2446 died during 3 years; 42 cases (17.8%) died because of the toxicity of rice tablet (aluminum phosphide). In men, the toxication was 1.6 times more than that of women. The death was frequently occurred for the ages of 21 to 30 years and in groups of free jobs and housework women. The mortality was frequently observed in married people. The most of the toxicities people were observed in cities of the center of province.Conclusion: The toxicity by aluminum phosphide is very common. The organs are damaged by this poison and then die occur, because of the high mortality due to toxicity of rice tablet and lack of especial antitoxin. The best method of treatment is prevention.مقدمه: فسفید آلومینیوم با فرمول مولکولی AlP به رنگ خاکستری تیره و یا به شکل کریستالهای زرد میباشد و جهت جلوگیری از آفت زدگی برنج در انبارها و نیز دفع آفات سایر غلات انبار شده و همچنین جلوگیری از کپکزدگی خوراک دام و تنباکو ... استفاده میشود. مسمومیت با قرص برنج (فسفید آلومینیوم) از جمله مسمومیتهای شایع بخصوص در استانهای شمالی کشور میباشد. از آن جایی که در این دورهی زمانی، اطلاعاتی در مورد میزان شیوع مسمومیت با فسفید آلومینیم در استان مازندران وجود ندارد، این تحقیق با هدف بررسی مرگهای ناشی از مسمومیت با فسفید آلومینیوم و مقایسهی آن با سایر موارد مرگ ناشی از مسمومیتهای ارجاع شده به پزشکی قانونی استان مازندران در سه سال (90-1388) انجام شد.روشها: این مطالعه از نوع توصیفی- مقطعی بود که در آن با مراجعه به سازمان پزشکی قانونی استان مازندران، اطلاعات لازم دریافت شد. همچنین با مطالعهی گزارش کالبد شکافی و پروندهی متوفیان طی 3 سال، اطلاعات مربوط به سن، جنس، شغل، علت مسمومیت و دیگر اطلاعات مورد نیاز جمعآوری گردید. برای تحلیل نتایج و بررسی روابط بین متغیرها از نرمافزار آماری SPSS و آزمون آماری 2χ استفاده شد.یافتهها: از 2446 مرگ ارجاعی به سازمان پزشکی قانونی در طی سه سال، 237 نفر در اثر مسمومیت فوت کردند که 42 مورد (8/17 درصد) مسمومیت با قرص برنج (فسفید آلومینیوم) بود که در مقایسه با سایر مسمومیتها در رتبهی دوم قرار میگیرد. بروز مسمومیت در جنس مذکر بیشتر از جنس مؤنث (6/1 برابر) بود. بیشترین موارد مرگ در ردهی سنی 21 تا 30 سال، در گروه شغلی آزاد و در زنان خانهدار بود. همچنین میزان مرگ و میر در گروه متأهلین به طور چشمگیری بیشتر بود. بیشتر افراد دچار مسمومیت، ساکن مراکز شهرهای استان بودند.نتیجهگیری: مسمومیت با فسفید آلومینیوم بسیار شایع و مرگبار است. قربانیان در نتیجهی عوارض وسیع این سم دچار نارسایی ارگانهای متعدد گردیده، فوت میکنند. با توجه به مرگ و میر بالای ناشی از مسمومیت با قرص برنج (فسفیدهای فلزی) و عدم وجود پادزهر اختصاصی، بهترین درمان پیشگیری است.https://jims.mui.ac.ir/article_14560_1134cea6e54042928e5aa0c4ee4bb804.pdf