دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953334920151023Indexایندکس14720FAJournal Index0000-0003-0874-1906Journal Article20151221Click to download the index of this issue.لطفا برای دانلود ایندکس این شماره کلیک نمایید.https://jims.mui.ac.ir/article_14720_2357422c3d89f90831107570c6e4c993.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953334920151023Evaluating the Structural Properties and Cellular Behavior of Electrospun Poly(hydroxybutyrate)/Chitosan Blend Scaffolds for Cartilage Tissue Engineeringارزیابی خواص ساختاری و رفتار سلولی داربست الکتروریسیشده آلیاژی پلی(هیدروکسیبوتیرات)/کیتوسان به منظور کاربرد در مهندسی بافت غضروف1441145814721FAداود صادقیکارشناس ارشد، گروه بیومواد، نانوتکنولوژی و مهندسی بافت، دانشکدهی فناوری های نوین پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسعید کرباسیدانشیار، گروه بیومواد، نانوتکنولوژی و مهندسی بافت، دانشکدهی فناوری های نوین پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانشاهین بنکداراستادیار، بانک سلولی ایران، انستیتو پاستور ایران، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}شهناز رضویاستاد، گروه علوم تشریحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0009-0002-7684-1853Journal Article20140926Background: Achieving to a scaffold with suitable properties is a current challenge in tissue engineering. Polyhydroxybutyrate (PHB) is a polymer which has attracted attentions due to have favorable properties such as good biocompatibility and relative high mechanical properties; but, its hydrophobicity and brittleness are not suitable for cartilage tissue engineering scaffold fabrication. Blending with other polymers is a strategy to solve this problem. This study aimed to prepare electrospun PHB/chitosan (CTS) blend scaffold and to investigate its structural properties and cellular behavior.Methods: First, polymeric solutions of PHB in trifluroacetic acid (TFA) were electrospun and after optimization of parameters, various percentages of chitosan with aim to improve its hydrophilicity and mechanical properties were added to polymeric solution and electrospun. To characterize prepared scaffolds, scanning electron microscopy (SEM), tensile strength test, Fourier transform infrared spectroscopy (FT-IR), contact angle measurement, and porosimetry were performed. According to the obtained results, the scaffold containing 15 and 20 percent of chitosan were selected as the optimized scaffolds and were examined for rabbit chondrocyte cell adhesion test.Findings: Scanning electron microscopy images showed that electrospinning of the solution with PHB of 9% weight in 21 kilovolt at 15 cm produced the most uniform fibers; the scaffolds containing 10, 15 and 20 percent of CTS have more uniform fibers than the scaffold containing 5 percent. Finally, based on the results of other experiments, the scaffolds containing 15 and 20 percent of chitosan were identified as optimized scaffolds. SEM images showed good chondrocyte cell adhesion on these scaffolds.Conclusion: Addition of chitosan to PHB, can improve its mechanical and biological properties and hydrophilicity.مقدمه: دستیابی به داربستی با خواص مطلوب، یکی از چالشهای پیش روی مهندسی بافت میباشد. پلیهیدروکسی بوتیرات (PHB یا Polyhydroxybutyrate) پلیمری است که به دلیل داشتن خواصی مناسب نظیر زیستسازگاری خوب و استحکام مکانیکی بالا در مقایسه با سایر پلیمرها، به تازگی مورد توجه محققین قرار گرفته است. البته، خواصی نظیر آبدوستی کم و تردی آن باعث میشود تا به صورت خالص برای ساخت داربست مهندسی بافت غضروف مناسب نباشد. از جمله راهکارهای حل این مشکل، آلیاژسازی آن با سایر پلیمرهاست. هدف از انجام این پژوهش، تهیهی داربستهای الکتروریسی شده آلیاژی پلیهیدروکسی بوتیرات/کیتوسان و بررسی خواص ساختاری و رفتار سلولی آنها بود.روشها: ابتدا محلولهای پلیمری PHB با استفاده از حلال تریفلورواستیک اسید (TFA یا Trifluroacetic acid) تهیه و الکتروریسی شد. پس از بهینهسازی پارامترها، جهت بهبود خاصیت آبدوستی و استحکام مکانیکی، کیتوسان با درصدهای مختلف به محلول پلیمری اضافه و الکتروریسی شد. به منظور ارزیابی داربستها، از تصویربرداری میکروسکوپ الکترونی (SEM یا Scanning electron microscope)، آزمون استحکام کششی، آنالیز طیفسنجی با پرتو مادون قرمز به روش تبدیل فوریه (FT-IR یا Fourier transform infrared)، تعیین زاویهی تماس، و تخلخلسنجی استفاده شد. سپس با توجه به نتایج، داربستهای حاوی 15 و 20 درصد کیتوسان به عنوان داربستهای بهینه انتخاب شد و تحت آزمونهای سلولی با استفاده از سلولهای کندروسیت خرگوش قرار گرفت.یافتهها: تصاویر میکروسکوپ الکترونی نشان داد که بهترین داربست، از نظر یکنواختی قطر الیاف، با استفاده از محلول PHB با غلظت 9 درصد وزنی و با ولتاژ 21 کیلوولت و در فاصلهی 15 سانتیمتری به دست میآید؛ داربستهای حاوی 10، 15 و 20 درصد کیتوسان الیاف یکنواختتری نسبت به داربست 5 درصد داشتند. با توجه به نتایج سایر آزمونها مشخص شد که نمونههای حاوی 15 و 20 درصد کیتوسان، از خواصی بهینه برخوردارند. تصاویر میکروسکوپ الکترونی نشاندهندهی چسبندگی مناسب سلولهای کندروسیت بر روی این داربستها بود.نتیجهگیری: با افزودن کیتوسان به PHB میتوان خواص مکانیکی و بیولوژیک و آبدوستی داربستهای PHB را بهبود بخشید.https://jims.mui.ac.ir/article_14721_8c822c2548a402f6910c34242268d282.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953334920151023The Effect of Iron and Cholesterol on Neuronal Apoptosis in Dentate Gyrus of Hippocampus in Rabbits Fed with High-Cholesterol Dietبررسی تأثیر آهن و رژیم غذایی پر کلسترول بر آپوپتوز در شکنج دندانهدار از تشکیلات هایپوکامپ1459146714722FAغلامرضا دشتیدانشیار، گروه علوم تشریحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}بهمن رشیدیدانشیار، گروه علوم تشریحی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-1133-9571پرهام رئیسیدانشیار، گروه فیزیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانلیلا رهافروزدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20150513Background: Some of the studies showed that abnormal high level of iron and cholesterol in the brain had neurodegenerative effects such as in Alzheimer's disease. But, the previous studies in this field were not enough and had controversy in results. As the prevalence of Alzheimer's disease is increasing, this study aimed to evaluate the effect of iron and cholesterol on the level of neuronal apoptosis in dentate gyrus of hippocampal formation.Methods: Male New Zealand white rabbits were divided into the control, the iron (50 mg/kg; gavage), the high-cholesterol diet (containing 2% cholesterol), and the high-cholesterol diet plus iron groups. Serum levels of total cholesterol, high-density lipoprotein (LDL), and low-density lipoprotein (HDL), before and after the regimen for 6 weeks, were measured. Then, the rabbits for immunohistochemical staining via TUNEL test (Terminal deoxynucleotidyl transferase biotin–dUTP nick end labeling) and evaluation of neuronal apoptosis in dentate gyrus of hippocampal formation were anesthetized and brains were dissected.Findings: After the regimens, serum levels of total cholesterol, LDL, and HDL in the cholesterol-receiving groups increased significantly compared to the control group (P < 0.05 for all). Histological results demonstrated that neuronal apoptosis in the dentate gyrus of the high-cholesterol diet group increased significantly (P < 0.05) comparing to the control group. Iron had not significant effect when used alone or with cholesterol on neuronal apoptosis in the dentate gyrus in rabbits.Conclusion: Our recent results showed that high-level cholesterol diet had significant effect on the neuronal apoptosis in the dentate gyrus in rabbits; but use of iron alone or with high-level cholesterol diet had not significant effect on it.مقدمه: برخی مطالعات بیانگر تأثیر افزایش غیر طبیعی آهن و کلسترول در مغز در پاتوژنز بیماریهای نورودژنراتیو همچون آلزایمر میباشد، اما مطالعات انجام گرفته در این زمینه اندک و نتایج آنها با یکدیگر متناقض است. از آن جایی که شیوع این بیماریها، به ویژه آلزایمر در حال افزایش میباشد، مطالعهی حاضر با هدف تعیین تأثیر آهن و رژیم غذایی پر کلسترول بر آپوپتوز در شکنج دندانهدار از تشکیلات هایپوکامپ به انجام رسید.روشها: رتهای نر نیوزلندی به گروههای شاهد، آهن (رژیم mg/kg 50)، گروه کلسترول (رژیم حاوی کلسترول 2 درصد) و گروه کلسترول و آهن تقسیم شدند. سطح سرمی کلسترول، LDL (Low-density lipoprotein) و HDL (High-density lipoprotein) قبل و بعد از رژیم 6 هفتهای بررسی و اندازهگیری شد و سپس میزان آپوپتوز سلولهای عصبی در تشکیلات هایپوکامپ آنها با استفاده از رنگآمیزی ایمونوهیستوشیمیایی TUNEL test (Terminal deoxynucleotidyl transferase biotin–dUTP nick end labeling) مورد بررسی قرار گرفت.یافتهها: پس از استفاده از رژیم غذایی پرکلسترول، سطح سرمی کلسترول، LDL و HDL در گروههای دریافت کنندهی کلسترول به طور معنیداری افزایش یافت (05/0 > P). همچنین، آپوپتوز سلولهای عصبی در شکاف دندانهدار هیپوکامپ در گروه دریافت کنندهی رژیم پرکلسترول در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنیداری داشت (05/0 > P). استفاده از آهن به تنهایی یا همراه با کلسترول، تأثیری بر میزان آپوپتوز سلولهای عصبی نداشت.نتیجهگیری: نتایج مطالعه نشان داد که تجویز رژیم غذایی پر کلسترول بر سطح آپوپتوز سلولی تأثیر معنیدار دارد؛ به طوری که تجویز رژیم حاوی کلسترول تنها و رژیم آهن و کلسترول، سطح آپوپتوز سلولی را افزایش میدهد. اما تجویز آهن، تأثیر قابل ملاحظه و معنیداری در افزایش یا کاهش آپوپتوز ندارد.https://jims.mui.ac.ir/article_14722_7f78de35b22cdc55b5d83f4834d6d356.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953334920151023Cotimparave Evaluation of Oral Alprazolam, as Premedication, on Controlling Blood Pressure in Hypertensive Patients during Surgeryبررسی تأثیر پیش داروی خوراکی آلپرازولام بر کنترل فشار خون بیماران مبتلا به پرفشاری خون حین عمل جراحی1468147414723FAپروین ساجدیاستاد، گروه بیهوشی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-2586-1822مرتضی رضاییدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20150524Background: One of the major challenges in adult surgery is hypertension. Hypertensive patient are in danger of myocardial ischemia, increasing blood pressure in recovery room, kidney injury and cerebral artery damage. Regarding the previously reported positive effect of alprazolam in decreasing this complication, we decided to evaluate its efficacy in hypertensive patients undergoing surgery under general anesthesia.Methods: The present randomized controlled trial was conducted in 2014 in Alzahra Hospital, Isfahan, Iran. Study subjects (age range between 54 and 76 years) were candidates for elective surgery under general anesthesia. Patients were randomly divided into 2 groups, intervention and control. Control group received no drug and intervention group received alprazolam tablet (0.5 mg) before the surgery. Systolic and diastolic blood pressure, heart rate, respiratory rate, pulse oximetere, and O2 saturation during the surgery and pain severity, extubation time, recovery time and the dose of analgesic drugs after the surgery were evaluated and compared between the groups.Findings: Increasing blood pressure in the first 40 minutes of surgery (P = 0.001), pain severity (P = 0.012) and the dose of analgesic drugs (P = 0.001) were significantly less in intervention group compared to the control group.Conclusion: According to our results, alprazolam has an optimal efficacy in controlling blood pressure in hypertensive patients undergoing surgery and reducing pain severity in recovery room. In the absence of contraindications, it could be used as a prophylactic treatment in this group of patients.مقدمه: یکی از مشکلات بزرگ در جراحی بزرگسالان، فشار خون میباشد. بیماران با پرفشاری خون، در خطر عوارضی همچون ایسکمی میوکارد، آسیبهای کلیوی، افزایش فشار خون در ریکاوری و آسیب عروق مغزی میباشند. باتوجه به نتایج مثبت بنزودیازپینها در کاهش این عارضه، بر آن شدیم تا اثر آلپرازولام بر کنترل فشار خون بیماران مبتلا به پرفشاری خون، حین عمل جراحی تحت بیهوشی عمومی را بررسی کنیم.روشها: این پژوهش کارآزمایی بالینی، در سال 1393 در مرکز آموزشی- درمانی الزهرای (س) اصفهان به انجام رسید. افراد مورد مطالعه، بیماران مبتلا به پرفشاری خون کاندید عمل جراحی الکتیو با دامنهی سنی 54 تا 76 سال بودند. بیماران به طور تصادفی به دو گروه شاهد و مداخله تقسیم شدند. به گروه مداخله، یک قرص آلپرازولام 5/0 میلیگرمی به صورت خوراکی داده شد و در گروه شاهد، دارویی تجویز نشد. فشار خون سیستولی و دیاستولی، قبل و حین عمل، میزان مصرف مخدر و شدت درد در ریکاوری و مدت زمان اکستوباسیون و خروج از ریکاوری بررسی و مقایسه شد.یافتهها: افزایش فشار خون در گروه مداخله، به طور معنیداری در 40 دقیقهی اول جراحی کمتر بود (001/0 = P). شدت درد 012/0 = P) و میزان مصرف مخدر (001/0 = P)، در گروه مداخله به طور معنیداری کمتر بود.نتیجهگیری: طبق نتایج این مطالعه، آلپرازولام تأثیر مطلوبی بر کنترل فشار خون حین عمل جراحی و کاهش شدت درد در ریکاوری داشته است و در صورتی که منع مصرفی نداشته باشد، میتوان آن را به عنوان پروفیلاکسی تجویز نمود.https://jims.mui.ac.ir/article_14723_8ec60c7bb3362ac7cf24462ed155127c.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953334920151023Immunogenicity Enhancement of Influenza Virus Stalk Domain Using Leishmania Major Heat Shock Protein, One Step Closer to Universal Vaccineافزایش ایمنی زایی ساقهی پروتئین هماگلوتینین ویروس انفلوانزا در همراهی با پروتئین شوک حرارتی Leishmania major، گامی در جهت ساخت واکسن واحد1475148614724FAسعیده صادقی نشاطکارشناس ارشد، گروه زیستشناسی، دانشکدهی علوم پایه، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات، تهران، ایرانبهرخ فرهمنداستادیار، آزمایشگاه تحقیقات انفلوانزا، انستیتو پاستور ایران، تهران، ایرانزهرا کیانمهرآزمایشگاه تحقیقات انفلوانزا، انستیتو پاستور ایران، تهران، ایرانسمیه زمانیکارشناس ارشد، آزمایشگاه تحقیقات انفلوانزا، انستیتو پاستور ایران، تهران، ایرانمریم صالحکارشناس ارشد، آزمایشگاه تحقیقات انفلوانزا، انستیتو پاستور ایران، تهران، ایرانفاطمه فتوحیاستادیار، آزمایشگاه تحقیقات انفلوانزا، انستیتو پاستور ایران، تهران، ایرانJournal Article20150616Background: Influenza viruses cause acute respiratory infections in humans, which can often be accompanied by pandemics with varying rates of illness and even a fetal end. Current vaccines target the variable globular part of hemagglutinin (HA); so, their effectiveness is limited and they need perpetual updating. To prepare universal vaccine, scientists' effort is focused on conserved antigenic parts of influenza virus such as hemagglutinin stalk domain which is more conserved compare to its globular head. The aim of this study was evaluating the immunogenicity of influenza A (H1N1) HA2 peptide in mouse model.Methods: To prepare HA2 protein, the expression vector encoding the gene of interest (PET-28a/HA2), was transformed into Escherichia coli BL21-DE3 competent cells. Recombinant HA2 protein was extracted and purified using Ni-TED columns under denaturing conditions, refolded and desalted via step-wise dialysis. The HA2 concentration was determined via using Bradford protein assay. Six-week-old BALB/c mice in different groups were immunized intradermally with HA2 alone or supplemented with Freund or Lm.HSP70221-604 as adjuvants. Two groups were injected with HSP70 and phosphate buffered saline (PBS) as negative controls. Humeral immunity in vaccinated mice was measured using the enzyme-linked immunosorbent assay (ELISA); and finally, mice were challenged with one lethal dose (LD90) of PR8 virus.Findings: The protein expression, extraction and purification stages were confirmed using sodium dodecyl sulfate polyacrylamide gel (SDS-PAGE) electrophoresis. The highest antibody response was measured in mice vaccinated with HA2-Freund, as expected. Specific antibody response in group received HA2-HSP70 was of higher titer than HA2 alone. More over HA2-HSP70 group surprisingly showed higher level of protection against lethal H1N1 (PR8) challenge compared to other groups.Conclusions: It has been proved that HSP70 can induce specific response and innate immunity via stimulating CD8+ T-Cells, CD40, TLR2, TLR4 and cytokine secretion. Our results showed that HA2 alone or supplemented with HSP70 protected mice against lethal influenza challenge and could be considered as a universal vaccine.مقدمه: ویروس انفلوانزا میتواند در انسان عفونت حاد تنفسی با شدتهای متفاوت ایجاد کند که حتی در پارهای از موارد، منجر به مرگ میشود. واکسنهای موجود، شناساگر سر متغیر پروتئین هماگلوتینین است و بنا بر این، نیازمند بهروزرسانی سالانه میباشد. به تازگی، تلاشهای زیادی در جهت ساخت واکسنهای وسیعالطیف بر مبنای آنتیژنهای حفاظت شدهی ویروس انفلوانزا انجام گرفته است. هدف از این مطالعه، ارزیابی ایمنیزایی زیرواحد HA2 ویروس انفلوانزای نوع A در مدل موشی بود. روشها: پروتئین نوترکیب HA2 در باکتری Escherichia coli بیان و استخراج شد و با استفاده از ستون کروماتوگرافی نیکل، تخلیص گردید. جهت حذف نمکهای اضافی و اوره و بازگرداندن پروتئین به شکل اولیه، از روش دیالیز با شیب اوره کمک گرفته شد. موشهای BALB/c شش تا هشت هفتهای، با پروتئین HA2 تنها و یا همراه با ادجوانتهای HSP70221-604 از Leishmania major و یا Freund، به صورت تحت جلدی واکسینه شدند. در ادامه، ایمنی همورال با آزمایش ELISA (Enzyme-linked immunosorbent assay) بررسی گردید و در نهایت، موشهای هر گروه با ویروس PR8 چالش شدند.یافتهها: در موشهای دریافت کنندهی پروتئین HA2، همراه یا بدون ادجوانت، آنتیبادی اختصاصی تولید شده بود. موشهایی که پروتئین HA2 را همراه با Freund دریافت کرده بودند، آنتیبادی اختصاصی با تیتر بالاتری تولید کردند. در حالی که، موشهای دریافت کنندهی HA2 همراه با HSP70، در چالش با ویروس وحشی بهتر محافظت شده بودند.نتیجهگیری: پروتئینهای شوک حرارتی باعث القای پاسخ آنتیبادی شده، ایمنی ذاتی را نیز تحریک میکنند. نتایج این پژوهش نشان داد که پروتئین HA2 به تنهایی و یا همراه با HSP70 قادر است، موشها را در برابر چالش با دوز کشندهی ویروس محافظت نماید و میتواند، به عنوان یک واکسن واحد در نظر گرفته شود.https://jims.mui.ac.ir/article_14724_8c879d50c4b82401028f55396afe9308.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953334920151023The Status of Iran Measles Surveillance System in 2014وضعیت نظام مراقبت بیماری سرخک در کشور ایران در سال 13931487149014725FAسلمان خزاییکارشناس ارشد، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی همدان، همدان، ایرانحمید صالحینیاپژوهشگر، مرکز تحقیقات جراحیهای کم تهاجمی، دانشگاه علوم پزشکی ایران ، تهران و دانشجوی دکتری، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}رضا پاکزاددانشجوی دکتری، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانعبداله محمدیان هفشجانیاپیدمیولوژیست، گروه پزشکی اجتماعی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی رفسنجان، رفسنجان و دانشجوی دکتری، گروه اپیدمیولوژی و آمار زیستی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20150412The results showed success of the health system to detect suspected cases of the measles and appropriate sampling from suspected cases that were more than expected. In addition, per every one million population of Iran in 2014, 1.27 of cases of measles were reported; that a numbers of confirmed cases observed in Afghan refugees. Low levels of immunization coverage in eastern neighboring countries and high immigration to Iran, are the main challenge of measles elimination in Iran. The gradual accumulation of susceptible individuals, due to lack of proper vaccination or failure to respond to immunization, may underlie the development of outbreaks of measles in Iran.سرخک یکی از بیماریهای حاد و بسیار مسری است که در سطح جهان یکی از عوامل عمدهی مرگ و میر در کودکان به ویژه کودکان دچار سوء تغذیه است. هر چند این بیماری قابل پیشگیری با واکسن است، اما به دلیل عوارض ناشی از عفونت به عنوان پنجمین علت مرگ در کودکان زیر 5 سال مطرح میباشد (1).در ایران قبل از اجرای برنامهی ایمنسازی همگانی، موارد سالانهی سرخک تا 150000 نفر در سالهای غیر اپیدمی و 500000 نفر در سالهای اپیدمی گزارش شده است. اطلاعات سیستم مراقبت بیمارى سرخک در کشور، بیانگرکاهش شدید موارد بروز بیمارى در کشور بوده است؛ به نحوى که میزان بروز بیمارى از 12 در 100000 نفر جمعیت در سالهاى قبل از انجام واکسیناسیون سراسرى سرخک و سرخجه، به میزان 4/1 در 100000 نفر در سال 1386 رسیده است (2).یکی از مهمترین اهداف نظام مراقبت بیماریها، شناسایی اپیدمیها، پایش روند بیماریها و شناسایی گروههای در معرض خطر میباشد. از این رو، حساسیت بالای نظام مراقبت به منظور شناسایی تمام موارد بیماری، حایز اهمیت است و موارد مظنون به بیماری نیز میبایست گزارش گردند (3). بر اساس تعریف سازمان جهانی بهداشت، هر فرد بیمار با تب و راش پوستی و یکی از سه علامت سرفه، آبریزش بینی و کونژکتیویت به عنوان مورد مشکوک به سرخک تلقی میشود که به منظور انجام آزمایشهای تکمیلی میبایست پیگیری شود (4). از جمله شاخصهای نظام مراقبت بیماری سرخک در مرحلهی حذف بیماری، کشف و گزارشدهی حداقل 2 مورد مشکوک به ازای هر 100000 نفر جمعیت میباشد.همچنین، جهت تأیید آزمایشگاهی بیماری، باید حداقل از 80 درصد موارد مشکوک شناسایی شده، نمونه (خون، گلو و ادرار) تهیه و بررسی گردد. در مرحلهی حذف بیماری سرخک، باید موارد تأیید شدهی بیماری، به کمتر از 1 مورد در 1000000 نفر (به استثناى موارد تأیید شدهی وارده) برسد (2). عملکرد نظام مراقبت کشور در خصوص بیماری سرخک در سال 1393، شامل جمعیت کشور 77841511 نفر، تعداد موارد تب و بثورات مورد انتظار سالانه 1557 مورد، تعداد موارد تب و بثورات گزارش شده 3793 مورد، تعداد موارد تب و بثورات با نمونهی سرم تهیه شده 3649 مورد، تعداد کل سرخک تایید شده 99 مورد، شاخص موارد سرخک تایید شده 27/1 و درصد نمونهگیری 2/96 بوده است.با در نظر گرفتن موارد انتظار، گزارش 2 مورد مشکوک به ازای هر 100000 نفر جمعیت در کشور، نشان میدهد بیش از دو برابر مورد انتظار، موارد مشکوک گزارش شده است. در 2/96 درصد موارد نیز نمونهی سرم تهیه شده است که بالاتر از استاندارد کشوری (تهیهی نمونه از حداقل 80 درصد موارد) میباشد. به ازای هر 1000000 نفر جمعیت کشور طی سال ،1393 تعداد 27/1 مورد بیمار تأیید شدهی مبتلا به سرخک گزارش شده است، که تعدادی از این موارد ابتلا در جمعیت افغانی مهاجر، به ویژه در کارگران افغانی که به صورت غیر قانونی به کشور وارد شدهاند مشاهده میشود.تحلیل یافتههای نظام مراقبت بیماریها نشان دهندهی موفقیت چشمگیر نظام سلامت کشور در دستیابی به هدف حذف بیماری سرخک است، اما باید توجه شود که سطح پایین پوشش برنامههای ایمنسازی در کشورهای همسایهی شرقی و تردد بالای اتباع این کشورها به کشور ایران، از چالشهای اصلی برنامهی حذف سرخک در کشور محسوب میشود.تجمع تدریجی افراد حساس به بیماری در اثر عدم واکسیناسیون مناسب و یا شکست پاسخ به ایمنسازی، میتواند زمینهساز ایجاد طغیانهای بیماری سرخک شود (5). در کشور ایران، در بهمن و اسفند ماه سال 1393 در تعدادی از استانهای کشور، طغیان بیماری سرخک در بین کارگران افغانی که وضعیت پوشش واکسیناسیون در آنها پایین بود، مشاهده گردید. البته طغیان بیماری سرخک در سالهای اخیر، پدیدهی دور از انتظاری نمیباشد و در کشورهای دیگر جهان نیز مشاهده شده است؛ به گونهای که در سالهای 08-2007 میلادی، در کشورهای قطر، عربستان، کویت و عمان (7-6) و در دسامبر 2014 تا فوریهی 2015 در ایالت کالیفورنیا در کشور آمریکا مشاهده شده است (8).بنابراین، باید به بیماریابی و واکسیناسیون و همچنین، کنترل ورود و خروج اتباع خارجی به ویژه اتباع کشورهای با وضعیت نامناسب پوشش ایمنسازی، توجه بیشتری معطوف گردد و این برنامهها در رأس برنامههای سیاستگذاران بهداشتی در زمینهی بیماری سرخک و بیماریهای مشابهه قرار گیرد.https://jims.mui.ac.ir/article_14725_e23d3f4d6863ebdd5aa45579574aa022.pdf