دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953439620160922Indexایندکس15026FAایندکس مجله0000-0003-0874-1906Journal Article20170430Click to download the index of this issue.لطفا برای دانلود ایندکس این شماره کلیک نمایید.https://jims.mui.ac.ir/article_15026_3fb3da0578ae030c97600d0f01393866.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953439620160922Evaluation of the Functionality of 4T1 Cell Line in Development of Metastatic Cancer in Balb/c Mice as an Animal Modelبررسی عملکرد ردهی سلولی سرطانی 4T1 در راستای ایجاد مدل متاستاتیک حیوانی در موشهای BALB/c98599015029FAبنفشه فاضلی دلشاددانشجوی کارشناسی ارشد، گروه ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمزدک گنجعلی خانی حاکمیاستادیار، گروه ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانفائزه سلطانپور غریبدوستیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایراننسرین شایانفراستادیار، گروه پاتولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایرانرضا فلکاستادیار، مرکز تحقیقات ایمنیشناسی و گروه ایمنیشناسی، دانشگاه علوم پزشکی ایران، تهران، ایرانغلامعلی کاردراستادیار، مرکز تحقیقات ایمونولوژی آسم آلرژی و گروه زیستفنآوری پزشکی، دانشکدهی فنآوریهای نوین پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانJournal Article20160112Background: Metastasis is an advanced stage of cancer in which tumor cells are removed from the primary tumor and migrate to other areas of the body and develop a new mass by high replication. Animal models could be applied to evaluate metastasis along with a metastatic and appropriate cell line. Carcinoma 4T1 cell line is a metastatic cell line with excessive cell proliferation and invasion up to the liver, lungs, brain and lymph nodes.Methods: By injection of about 5 ´ 105 4T1 cells to BALB/c mice, primary tumor was developed. Rate of tumor growth, survival and other morphologic symptoms were checked and recorded. To study the metastasis process, liver, lung and brain tissues were separated and the pathological status was studied following hematoxylin/eosin dye staining.Findings: The primary tumor growth was increased significantly. The survival rate in mice with breast cancer was decreased to maximum in 7-8 weeks. Liver and lung tissues were metastatic with necrosis and infiltration of numerous cancer cells while metastasis was not observed in brain tissue.Conclusion: In this model, high proliferation of cancer cells in mice was in association with a sharp decline in survival rate as well as lung and liver tissues metastasis. Metastasis to the brain cells might be accomplished by injection of more 4T1 cells and presumably occurs in a longer period.مقدمه: متاستاز، مرحلهی پیشرفتهی سرطان است که سلولهای سرطانی با جدا شدن از تودهی اولیه به مناطق دیگر بدن مهاجرت میکنند و با تکثیر خود تودههای جدید ایجاد میکنند. میتوان از مدلهای حیوانی جهت بررسی روند مراحل متاستاز و همچنین پیشگیری و درمان آن استفاده کرد. ردهی سلولی کارسینومای 4T1، یک ردهی سلولی متاستاتیک است که با تکثیر شدید سلولی و با تهاجم میتواند به بافتهای کبد، ریه، مغز و غدد لنفی وارد شده و آنها را مورد تهاجم قرار دهد.روشها: حدود 500000 سلولی 4T1 به موشهای BALB/c تزریق شد و پس از قابل لمس شدن بافت سرطانی، میزان رشد تومور، بقای حیوان و سایر علایم ظاهری بررسی و ثبت شد. جهت بررسی متاستاز، بافتهای کبد، ریه و مغز جدا شده و با روش هماتوکسیلین- ائوزین (H-E یا Hematoxilin-Eosin) رنگآمیزی شدند و نفوذ سلولهای سرطانی در این بافتها بررسی شد.یافتهها: با گذشت زمان، میزان رشد تومور به طور فزایندهای افزایش یافت و میزان بقای موشهای سرطانی به 8-7 هفته کاهش یافت. با این که بافتهای کبد و ریه ملتهب و حاوی تودههای متعدد سرطانی و سلولهای متاستاتیک در حال نکروز بودند، در بافت مغز متاستاز سلولهای سرطانی مشاهده نشد.نتیجهگیری: در این مدل موشی، تکثیر بالای سلولهای سرطانی با کاهش شدید بقای موشها همراه بود. همچنین، بافتهای نرم ریه و کبد از بافتهای در معرض متاستاز هستند. احتمال میرود این متاستاز به مغز با تزریق میزان بیشتری از سلول سرطانی و با سپری شدن مدت زمان بیشتر رخ میدهد.https://jims.mui.ac.ir/article_15029_ac40d0d541ddb025f9ef794923e16870.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953439620160922Comparison of the Dose Distribution in the Two- and Four-Fields Treatment Plannings with Energy of 6 and 18 Mv in Patients with Hodgkin’s Disease with Mediastinal Involvementمقایسهی توزیع دز در طرح درمانهای دو و چهار فیلدی با انرژیهای 6 و 18 مگاولتاژ در بیماران دارای لنفوم هوچکین با درگیری مدیاستن99199715030FAمحمد باقر توکلیاستاد، گروه فیزیک و مهندسی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-8721-4922مریم ملکیدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه فیزیک و مهندسی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانعلی اخواناستادیار، گروه رادیوتراپی- آنکولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-0050-3444علیرضا عموحیدریمتخصص رادیوتراپی- آنکولوژی، بیمارستان میلاد، اصفهان، ایران0000-0001-5329-9438طاهره حدیثینیادانشجوی کارشناسی ارشد، گروه فیزیک و مهندسی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}رشا خواجویی فردکارشناس ارشد، گروه فیزیک و مهندسی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20160302Background: Hodgkin’s disease is a special type of lymphoma or cancer that is associated with the abnormal growth of cells in the lymphatic system. The purpose of this study was to investigate different methods of radiotherapy in women with Hodgkin’s disease who need radiotherapy. Due to the presence of sensitive organs in this area, and secondary disease and cancers after radiotherapy, the importance of reviewing various treatment plans, is outstanding.Methods: The data of computed tomography (CT) scan for 18 women with Hodgkin’s disease with mediastinal involvement were used. In next step, contouring all sensitive organs inside the field and the involved volume was done, using treatment planning system of Seyedoshohada Hospital, Isfahan, Iran. Then, the comparisons between the anterior-posterior/posterior- anterior (AP/PA) common treatment with the energy of 6 and 18 Mv and the four-field techniques with different weights were performed.Findings: The maximum dose reached to the breast was reduced to 33%, compared to the current parallel-opposite technique, in the four- filed technique. On the other hand, the four- filed technique caused an increase of about 2.8 times in the average dose, due to the side-fields. The mean dose reached to the treatment volume was 100-102 percent in the 2-field technique and 99.5 percent in the four-filed technique.Conclusion: For women with Hodgkin’s disease with mediastinal involvement, using the two-field technique with 18 Mv photon weighing 1.5 of anterior and 0.5 of posterior, showed better results compared to the 6 photon. The use of the 4-field technique led to a decrease of V20 value for the whole lung and the average dose received by esophagus and aorta and spinal cord, and V30 value for the heart.مقدمه: بیماری هوچکین (Hodgkin’s disease) نوع خاصی از لنفوم یا سرطان میباشد که با رشد غیر طبیعی سلولها در دستگاه لنفاوی همراه است. این مطالعه، جهت بررسی توزیع دز در طرح درمانهای مختلف در زنان مبتلا به بیماری هوچکین انجام شد. به علت وجود اندامهای حساس در این ناحیه و بروز بیماریها و سرطانهای ثانویه بعد از رادیوتراپی، بررسی طرح درمانهای مختلف در این ناحیه حایز اهمیت است.روشها: از اطلاعات Computed tomography scan (CT scan) 18 بیمار زن مبتلا به بیماری هوچکین با درگیری مدیاستن استفاده شد. در مرحلهی بعد، توسط نرمافزار طراحی درمان بیمارستان سیدالشهدای (ع) اصفهان، کانتورینگ تمام اندامهای حساس داخل فیلد و حجم درمانی انجام گرفت. سپس، مقایسههایی بین درمان رایج موازی- مخالف با انرژی 6 و 18 مگاولتاژ و تکنیک چهار میدان با وزنهای مختلف صورت گرفت.یافتهها: ماکزیمم دز رسیده به پستان در تکنیک چهار فیلدی نسبت به تکنیک رایج دو فیلد مقابل، 33 درصد کاهش یافت. از طرفی، تکنیک چهار فیلدی دز میانگین رسیده به پستان را حدود 3 برابر افزایش میدهد. متوسط دز میانگین رسیده به حجم درمانی در تکنیکهای دو فیلدی، 102-100 درصد و در تکنیک چهار فیلدی، 5/99 درصد بود.نتیجهگیری: برای زنان مبتلا به بیماری هوچکین با درگیری مدیاستن، استفاده از تکنیک دو فیلدی با فوتون 18 مگاولتاژ با وزن 5/1 از قدام و 5/0 از خلف، نسبت به فوتون 6 مگاولتاژ نتایج قابل قبولتری دارد و استفاده از تکنیک چهار فیلدی، منجر به کاهش V20 برای کل ریه و کاهش دز میانگین رسیده به مری،آئورت، نخاع و نیز V30 قلب میگردد.https://jims.mui.ac.ir/article_15030_b77a4fb3c3eb2a68b08b3fed3a705b84.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953439620160922Evaluation of Early- and Late-onset Cardiovascular Disorders and Related Risk Factors in Children with Kawasaki Diseaseبررسی اختلالات قلبی- عروقی زودرس و دیررس در کودکان مبتلا به بیماری کاوازاکی و عوامل خطر مرتبط با آنها998100615031FAمحمدرضا صبریاستاد، گروه کودکان، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-9726-6144حمید رحیمیاستادیار، گروه کودکان، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسید مجتبی موسویدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی پژوهشهای دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانامین عابدینیدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی پژوهشهای دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}پیمان رومیزادهدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی پژوهشهای دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانفرهاد محمودیدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی پژوهشهای دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانابراهیم حقیقیزادهدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی پژوهشهای دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20160521Background: Kawasaki disease is an acute and self-limited vasculitis which has unknown etiology. Cardiovascular disorders (CVDs) are the most common serious complication of this disease. The main aim of this study was the evaluation of early- and late-onset cardiovascular disorders and related risk factors in children with Kawasaki disease.Methods: This historical cohort study was conducted among 85 patients with Kawasaki disease. Echocardiography was performed in all the patients. Besides, medical documents of all the patients were evaluated. Patients were divided in groups with and without early- and late-onset cardiovascular disorders and then, statistical analysis was performed on data.Findings: The most common early- and late-onset cardiovascular disorders were mitral regurgitation (45.9%) and tricuspid regurgitation (20%), respectively. In logistic regression analysis, patients which received second dose of intravenous immunoglobulin (IVIG) showed significantly higher risk of early-onset cardiovascular disorders (OR: 2.81, 95%CI: 1.05-7.51). In addition, patients who had cardiovascular disorders in onset of the disease showed higher risk for late-onset cardiovascular disorders (OR: 7.23, 95%CI: 1.95-26.8).Conclusion: In this study, it was shown that patients who received second dose of IVIG were on higher risk for early onset cardiovascular disorders. Suffering of cardiovascular disorders in initial phase of the disease was proposed as risk factor for late onset these disorders. For better evaluation, studies with larger sample size and prospective design are suggested.مقدمه: بیماری کاوازاکی، یک واسکولیت حاد و خود محدود شونده با اتیولوژی نامشخص است. اختلالات قلبی- عروقی، شایعترین عارضهی جدی بیماری کاوازاکی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اختلالات قلبی- عروقی زودرس و دیررس در کودکان مبتلا به کاوازاکی و عوامل خطر مرتبط با آنها میباشد.روشها: این مطالعهی همگروهی گذشتهنگر، بر روی 85 بیمار مبتلا به کاوازاکی انجام شد. تمامی بیماران تحت اکوکاردیوگرافی قرار گرفتند و همچنین، پروندههای بیماران بررسی شد. بیماران به گروههای دارای اختلالات قلبی- عروقی زودرس و دیررس و فاقد این اختلالات تقسیم شدند و بر روی دادهها آنالیز آماری صورت گرفت.یافتهها: شایعترین اختلال قلبی- عروقی زودرس و دیررس به ترتیب، نارسایی میترال (9/45 درصد) و نارسایی تریکوسپید (0/20 درصد) بود. در آنالیز Logistic regression، دریافت دز دوم ایمنوگلوبولین داخل وریدی (IVIG یا Intravenous immunoglobulin) با نسبت شانس 81/2 به عنوان عوامل خطر اختلال قلبی- عروقی زودرس مشخص گردید. همچنین، افراد مبتلا به اختلال قلبی- عروقی در شروع بیماری، شانس بیشتری برای ابتلا به اختلالات قلبی- عروقی دیررس داشتند (نسبت شانس = 23/7 و حدود اطمینان = 8/26-95/1).نتیجهگیری: در این مطالعه مشخص گردید که افراد دریافت کنندهی دز دوم IVIG در معرض خطر بیشتری برای ابتلا به اختلالات قلبی- عروقی زودرس هستند. ابتلا به اختلالات قلبی- عروقی در مرحلهی ابتدایی بیماری، به عنوان عامل خطر اختلالات قلبی- عروقی دیررس مطرح گردید. برای ارزیابی بهتر، مطالعاتی با حجم نمونهی بیشتر و آیندهنگر پیشنهاد میگردد.https://jims.mui.ac.ir/article_15031_84f59e364dcbc69a61b656bcc884d7af.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953439620160922The Association of Irritable Bowel Syndrome and Obesity in Iranian Adultsارتباط بین چاقی و سندرم رودهی تحریک پذیر در بزرگسالان ایرانی1007101215027FAنگین آخوندیدانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی پژوهشهای دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسحر معمارمنتظریندانشجوی پزشکی، دانشکدهی پزشکی و کمیتهی پژوهشهای دانشجویان، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانپروانه صانعیدکتری علوم تغذیه، مرکز تحقیقات امنیت غذایی و کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}عمار حسنزاده کشتلیپزشک عمومی، مرکز تحقیقات کاربردی گوارش، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}احمد اسماعیلزادهاستاد، مرکز تحقیقات امنیت غذایی و گروه تغذیهی جامعه، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}پیمان ادیبیاستاد، مرکز تحقیقات کاربردی گوارش، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}Journal Article20160614Background: There were few researches indicating the association between irritable bowel syndrome (IBS) and obesity. This study aimed toassess the association of IBS with obesity and abdominal obesity.Methods: During this cross-sectional study, 4763 Iranian adults filled out self-administered questionnaires on demographics and IBS. Data on self-reported height, weight and waist circumference were used to calculate body mass index and abdominal obesity. The prevalence and symptom frequency of IBS and its subtypes was evaluated in each subgroup. Modified Persian version of ROME III questionnaire was applied for this purpose.Findings: We found that IBS was more prevalent in individuals with abdominal obesity compared with normal individuals (25% vs. 18%). Additionally, these people had a greater probability to have frequent symptoms even after adjustment for potential confounders although control for these factors attenuated this relationship (OR: 1.30, 95%CI: 1.04-1.63). IBS-Mixed was also observed to have more symptom frequency in people with abdominal obesity (OR: 2.71, 95%CI: 1.09-6.72). No significant association was observed between IBS and different BMI categories although obese people had a greater probability to be affected by IBS-Diarrhea (OR: 1.51, 95%CI: 0.98-2.30). Besides, we showed that overweight people reported more frequent symptoms of IBS-Diarrhea (OR: 2.51, 95%CI: 1.24-5.08).Conclusion: Obesity whether in general or abdominal was associated with symptom frequency rather than prevalence of IBS in this group of adults. In addition, this association was more prominent between obesity and IBS-Diarrhea subtype.مقدمه: مطالعات اندکی به بررسی ارتباط بین سندرم رودهی تحریک پذیر (IBS یا Irritable bowel syndrome) و چاقی پرداختهاند. مطالعهی حاضر، با هدف بررسی ارتباط IBS با چاقی و چاقی شکمی انجام شد.روشها: در این مطالعهی مقطعی، 4763 بزرگسال ایرانی پرسشنامهی مربوط به اطلاعات دموگرافیک و IBS را تکمیل نمودند. اطلاعات حاصل از قد، وزن و دور کمر افراد جهت محاسبهی شاخص تودهی بدنی و تعیین چاقی شکمی مورد استفاده قرار گرفت. شیوع و فرکانس علایم IBS و زیر گروههای آن با استفاده از نسخهی فارسی شدهی ROME III مورد ارزیابی قرار گرفتند.یافتهها: IBS در افراد با چاقی شکمی (25 درصد) در مقایسه با افراد طبیعی (18 درصد)، شایعتر بود. به علاوه، این افراد خطر بیشتری برای ابتلا به فرکانس بالاتر علایم حتی بعد از تعدیل عوامل زمینهای بالقوه داشتند؛ هر چند کنترل این عوامل سبب کاهش این ارتباط میشود. همچنین، IBS-Mixed شیوع بیشتری در بین افراد دارای چاقی شکمی داشت (72/6-09/1 :CI 95 درصد، 71/2 = OR یا Odds ratio). هیچ ارتباط معنیداری بین شیوع IBS و چاقی عمومی وجود نداشت. هر چند افراد چاق بیشتر مستعد ابتلا به IBS-diarrhea بودند (30/2-98/0:CI 95 درصد، 51/1 = OR). به علاوه، افراد دارای اضافه وزن فرکانس بالاتری از علایم IBS-diarrhea را داشتند (08/5-24/1 CI: 95 درصد، 51/2 = OR).نتیجهگیری: چاقی عمومی و شکمی، با فرکانس علایم IBS بیشتر از شیوع IBS ارتباط دارد. همچنین، این ارتباط بین چاقی و زیر گروه IBS-diarrhea بیشتر است.https://jims.mui.ac.ir/article_15027_57b0afcd96bd2386844508e167069752.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953439620160922The Effect of Beta Interferon on the Expression of miR-145 in Patients with Multiple Sclerosisاثر اینترفرون بتا بر بیان miR-145 در بیماران مبتلا به Multiple sclerosis1013101815028FAنعیم احتشامدانشجوی کارشناسی ارشد، مرکز تحقیقات بیماریهای ارثی کودکان، پژوهشکدهی پیشگیری اولیه از بیماریهای غیر واگیر و گروه ژنتیک و بیولوژی مولکولی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحمدرضا شریفیاستادیار، گروه ژنتیک و بیولوژی مولکولی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-1538-9034فریبرز خوروشدانشیار، گروه مغز و اعصاب، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمجید خیراللهیدانشیار، مرکز تحقیقات بیماریهای ارثی کودکان، پژوهشکدهی پیشگیری اولیه از بیماریهای غیر واگیر و گروه ژنتیک و بیولوژی مولکولی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20160831Background: microRNAs are non-coding RNAs that modulate different types of cellular processes like differentiation and cell death. Hitherto several studies have been done to determine the expression profile of microRNAs in patients with multiple sclerosis (MS) to obtain appropriate biomarkers. In previous studies, it was found that miR-145 was over-expressed. This up-regulation was in patients who did not start taking medicine. Therefore, in this study we assessed the effect of beta interferon on the expression of this microRNA in patients with multiple sclerosis.Methods: We evaluated the expression pattern of miR-145 in 15 patients who did not start taking medicine and called treatment naive, in 15 patients who were under treatment and also 15 healthy people using real-time polymerase chain reaction method.Findings: The expression level of miR-145 in treatment naive patients was 3.9 fold of healthy people (P = 0.005), whereas expression level of this microRNA between healthy people and under treatment patients was not significantly different.Conclusion: Down-regulation of miR-145 in under-treatment patients to the extent of healthy people suggests that probably, this microRNA could be used as predictive biomarker.مقدمه: ریز RNAها، RNAهای غیر کد کننده میباشند که انواع مختلف فرایندهای سلولی مانند تمایز و مرگ سلولی را تنظیم میکنند. چندین مطالعه با هدف تعیین پروفایل بیانی ریز RNAها در بیماران مبتلا به Multiple sclerosis (MS) انجام شدهاند تا نشانگرهای زیستی مناسب حاصل شود. در مطالعات گذشته، مشخص شد که Micro RNA-145 (miR-145) افزایش بیان نشان میدهد. این افزایش در بیمارانی که مصرف دارو را شروع نکرده بودند، رخ داد. از این رو، مطالعهی حاضر با هدف بررسی تأثیر مصرف داروی اینترفرون بتا بر بیان این ریز RNA در بیماران مبتلا به Multiple sclerosis انجام شد.روشها: الگوی بیان miR-145 در 15 بیمار که مصرف اینترفرون بتا را شروع نکرده بودند و به اصطلاح Treatment naive بودند و 15 بیمار که تحت درمان بودند و همچنین، 15 فرد سالم، با استفاده از تکنیک Real-time polymerase chain reaction بررسی گردید.یافتهها: سطح بیان miR-145 در بیماران Treatment naive، 9/3 برابر افراد سالم بودند (005/0 = P). در حالی که سطح بیان این ریز RNA در بین افراد سالم و بیماران تحت درمان، تفاوت معنیداری نداشت.نتیجهگیری: کاهش بیان miR-145 در بیماران تحت درمان به میزانی که به حد افراد سالم برسد، نشان دهندهی این است که احتمال میرود بتوان از این ریز RNA به عنوان نشانگر زیستی پیشبینی کننده استفاده کرد.https://jims.mui.ac.ir/article_15028_07db46a7b8ea44fa180f4356b266c605.pdf