دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542320170421Indexایندکس15200FAایندکس مجله--0000-0003-0874-1906Journal Article20170622لطفا برای دانلود ایندکس این شماره کلیک نمایید.لطفا برای دانلود ایندکس این شماره کلیک نمایید.https://jims.mui.ac.ir/article_15200_93e6387efea718af10d085c341af4b8a.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542320170421Effects of Magnesium Sulfate on Pain, Nausea/Vomiting, and Anesthetic Consumption after Corneal Transplantation and Vitrectomyبررسی تأثیر سولفات منیزیم بر درد، تهوع و استفراغ، میزان مصرف مخدر و داروی هوشبر مورد نیاز در اعمال جراحی پیوند قرنیه و ترمیم جداشدگی شبکیه27828415201FAمجتبی رحیمی ورپشتیدانشیار، مرکز تحقیقات بیهوشی و مراقبتهای ویژه و گروه بیهوشی و مراقبتهای ویژه، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانداریوش مرادی فارسانیاستادیار، مرکز تحقیقات بیهوشی و مراقبتهای ویژه و گروه بیهوشی و مراقبتهای ویژه، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-2192-1610آنسه صالحنیادانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانکامران منتظریاستاد، مرکز تحقیقات بیهوشی و مراقبتهای ویژه و گروه بیهوشی و مراقبتهای ویژه، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانامیر شفااستادیار، مرکز تحقیقات بیهوشی و مراقبتهای ویژه و گروه بیهوشی و مراقبتهای ویژه، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-5281-3458Journal Article20160731Background: Pain and postoperative nausea/vomiting (PONV) are of the most frequent complications after major ophthalmologic surgeries, and there is no general agreement on the effective method of controlling them. We compared the effects of magnesium sulfate on pain, nausea/vomiting, and anesthetic and analgesic requirement after corneal transplantation and vitrectomy surgeries.Methods: 110 patients undergoing corneal transplantation and vitrectomy under the same manner of general anesthesia were distributed into two equal groups. In the first group, magnesium sulfate (50 mg/kg) was administered during 10 minutes just before induction of anesthesia, and then during the surgery (15 mg/kg/hour). In the placebo group, normal saline was prescribed in the same way. Information concerning the pain (visual analog scale or VAS) and nausea/vomiting, total anesthetic and additional opioid consumption, and patients' hemodynamic status was collected and compared.Findings: The mean intensity of pain and nausea were significantly lower in magnesium sulfate group compared to placebo group in the all periods during the study (pain: 1.8 and 2.8, respectively, P = 0.020; nausea: 0.35 and 1.1, respectively, P = 0.020). But, there were no significant difference in the incidence of vomiting (P = 0.500) and total doses of ondansetrone and pethidine consumption among the two groups (P > 0.050).Conclusion: Magnesium sulfate administration is more effective than placebo to reduce anesthetic consumption, pain, and nausea/vomiting after corneal transplantation and vitrectomy.مقدمه: درد و تهوع/استفراغ بعد از عمل، جزء شایعترین عوارض پس از اعمال جراحی ماژور چشمی هستند ودر رابطه با کنترل آنها، اتفاق نظر کلی وجود ندارد. در این مطالعه، تأثیر سولفات منیزیم بر درد، تهوع/استفراغ بعد از عمل و میزان داروی هوشبر و مخدر مصرفی در جراحیهای پیوند قرنیه و ترمیم جداشدگی شبکیه بررسی شد.روشها: در این مطالعه، 110 بیمار کاندیدای پیوند قرنیه و ویترکتومی به دو گروه مساوی تقسیم و به روش مشابه بیهوش شدند. قبل ازالقای بیهوشی، در بیماران گروه مورد سولفات منیزیم وریدی به میزان 50 میلیگرم بر کیلوگرم ظرف 10 دقیقه و سپس، 15 میلیگرم بر کیلوگرم در ساعت، و در بیماران گروه شاهد، نرمال سالین با حجم و زمان مشابه تجویز شد. شدت درد، تهوع/استفراغ، میزان مصرف مخدر اضافه و همچنین، میزان کل داروی هوشبر و پارامترهای همودینامیک حین و پس از عمل ثبت و بررسی شد.یافتهها: در گروه مورد، شدت درد (8/1) و تهوع (3/0) کمتر از این مقادیر در گروه شاهد (شدت درد 8/2 و شدت تهوع 1/1) بود (020/0 = P برای هر دو)، اما فراوانی بروز استفراغ (500/0 = P) و دز کلی پتیدین و اندانسترون (050/0 < P) بین دو گروه تفاوت معنیداری نداشت.نتیجهگیری: تجویز سولفات منیزیم نسبت به دارونما در جراحی پیوند قرنیه و ویترکتومی، دارای تأثیر بیشتری بر کاهش درد و تهوع بعد از عمل و مصرف داروی هوشبر در حین عمل میباشد.https://jims.mui.ac.ir/article_15201_74f0fee26ecc2f881dc3011ffff785d4.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542320170421Evaluation of the Effects of Fasciectomy on Finger Contracture in Patients with Dupuytren's Diseaseبررسی نتایج درمان جراحی فاشیکتومی بیماران مبتلا به دوپویترن28529015202FAابوالقاسم زارعزادهدانشیار، گروه ارتوپدی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانعبدالرسول لایقیدستیار، گروه ارتوپدی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسید محمد حسین جمال الدینیفلوشیپ ستون فقرات، گروه ارتوپدی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20160814Background: Dupuytren's disease is a soft-tissue benign disease diagnosed by progressive and irreversible fibrosis in hand's palmar fascia. The prevalence of Dupuytren's disease is 0.5-11 percent and the incidence is 3 cases per 10,000 persons in a year. Treatment options are medical and surgical. The aim of this study was to evaluate the effect of fasciectomy in flexion contracture of hand fingers in patients with Dupuytren's disease.Methods: 36 patients were selected for this study. Surgical intervention was done for all the patients with the standard protocol of fasciectomy. After the surgery and physiotherapies, patients came to clinic for follow up and the degree of flexion contracture was evaluated 3 times including 3, 6, and 12 months after the surgery.Findings: 36 patients (83.3% was men) participated in this study. Comparing the degree of flexion contracture in metacarpophalangeal (MCP) and proximal interphalangeal (PIP) joints of fingers before surgery and after 3 months showed significant decrease in degree of flexion contracture. Comparing the results after 6 and 12 months of surgery showed a little difference in flexion contracture that was not statistically significant. Multivariate analysis showed that changes of flexion contracture over the time in each finger and in MCP and PIP joints were significantly different.Conclusion: Surgical treatment, especially fasciectomy, has beneficial effects on patients with Dupuytren's disease and induces its effects during short time. The success rate of fasciectomy in these patients is greater than other treatments.مقدمه: بیماری دوپویترن، بیماری بافت نرم است که با فیبروز پیشرونده فاشیای پالمار دست مشخص می شود. شیوع بیماری 0/11-5/0 و بروز آن در امریکا، سالانه 3 مورد در هر 10000 نفر است. درمانهای دارویی در این بیماری، موفقیت چندانی نداشته است و شایعترین درمان، استفاده از درمانهای جراحی است. هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثرات درمان جراحی فاشیکتومی بر Contracture انگشتان در بیماران مبتلا به دوپویترن بود.روشها: 36 بیمار مبتلا به دوپویترن برای شرکت در این مطالعه انتخاب شدند. شیوهنامهی استاندارد فاشیکتومی بر روی این بیماران انجام شد. 3 هفته پس از جراحی، فیزیوتراپی آغاز شد. میزان Flexion contracture در زمانهای قبل از جراحی، 3، 6 و 12 ماه پس از عمل جراحی بررسی شد.یافتهها: از 36 بیمار شرکت کننده در مطالعه، 3/83 درصد مرد و بقیه زن بودند. میانگین سنی بیماران 06/8 ± 11/55 سال بود. مقایسهی میزان Flexion contracture در مفاصل Metacarpophalangeal (MCP) و Proximal interphalangeal (PIP) در کلیهی انگشتان قبل از عمل جراحی و 3 ماه پس از جراحی، نشان داد که این میزان کاهش معنیداری داشته است. مقایسهی نتایج قبل از عمل جراحی و 6 و 12 ماه پس از جراحی، نشان دهندهی کاهش معنیدار در Flexion contracture در کلیهی انگشتان بوده است. میزان Contracture در 6 و 12 ماه پس از عمل، تفاوت چندانی نداشت.نتیجهگیری: درمانهای جراحی مانند فاشیکتومی در بیماران مبتلا به دوپویترن، میتواند اثرات مثبت درمانی به همراه داشته باشد. میزان موفقیت درمانی فاشیکتومی و اعمال جراحی در بیماران دوپویترن بالا میباشد.https://jims.mui.ac.ir/article_15202_1278df87fd56ce0598b13ef7df5642a7.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542320170421The Effect of Selenium on Maximum Inspiratory Pressure in Patients under Mechanical Ventilation in Intensive Care Unitsبررسی اثر سلنیوم تزریقی بر حداکثر فشار عضلهی دمی در بیماران تحت تهویهی مکانیکی تهاجمی بستری در بخش مراقبتهای ویژه در مقایسه با گروه شاهد29129615203FAبابک علی کیاییاستادیار، مرکز تحقیقات بیهوشی مراقبتهای ویژه، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-3236-1970نازنین مهینپروردانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20161001Background: The aim of this study was to determine the effects of selenium on the maximum inspiratory pressure in patients under mechanical ventilation admitted to the intensive care units.Methods: In a clinical-trial study, 50 patients under mechanical ventilation in intensive care units of Alzahra hospital, Isfahan, Iran, were selected and randomly divided in to two groups. First group of patients received selenium 1 µg daily orally with meal when were connected to the ventilator; the second group did not received the drug. The two groups were compared in terms of time separating device parameters, respiratory, hemodynamic parameters, duration of weaning from ventilation, and outcomes.Findings: Weaning extubation was done in 17 (68%) and 16 (64%) cases of selenium and control groups, respectively, without any significant difference between the two groups (P = 0.77). The mean (± SD) maximum inspiratory pressure was -20.36 ± 2.73 and -21.04 ± 2.41 cmH2O at the beginning of ventilation (P = 0.360), -24.72 ± 2.73 and -22.16 ± 1.52 cmH2O at the pressure support ventilation (PSV) of 8 cmH2O (P < 0.001), and -24.52 ± 2.58 and -29.12 ± 4.61 cmH2O at the pressure support ventilation of 5 cmH2O (P < 0.001) in intervention and control groups, respectively, which showed the significant difference between the two groups.Conclusion: Prescribed selenium led to reduced airway resistance in patients receiving mechanical ventilation, but weaning of extubation and time of separation were not difference with and without selenium. More studies are recommended to be done in this case.مقدمه: هدف از انجام این مطالعه، تعیین اثر سلنیوم بر حداکثر فشار عضلهی دمی در بیماران بستری در بخش مراقبتهای ویژه بود.روشها: طی یک مطالعهی کارآزمایی بالینی، 50 بیمار تحت تهویهی مکانیکی بستری در بخش مراقبتهای ویژهی بیمارستان الزهرای (س) اصفهان در سال 1393 انتخاب و در دو گروه 25 نفرهی مورد و شاهد توزیع شدند. در گروه مورد، از زمان اتصال بیمار به دستگاه تهویهی مکانیکی، روزانه 1 میلیگرم سلنیوم خوراکی به همراه غذا برای بیماران گاواژ شد و در گروه شاهد، داوریی استفاده نشد. بیماران دو گروه از نظر زمان جداسازی از دستگاه، پارامترهای تنفسی، شاخصهای همودینامیک، مدت زمان تهویهی مکانیکی و پیامد جداسازی از دستگاه مقایسه شدند.یافتهها: موارد اکستوباسیون موفق در گروههای مورد و شاهد به ترتیب 17 (68 درصد) و 16 مورد (64 درصد) بود و اختلاف دو گروه معنیدار نبود (770/0 = P). میانگین حداکثر فشار عضلهی دمی در بدو شروع تهویهی مکانیکی در دو گروه مورد و شاهد به ترتیب 73/2 ± 36/20- و 41/2 ± 04/21- سانتیمتر آب (360/0 = P)، در زمان رسیدن به Pressure support ventilation (PSV) 8 سانتیمتر آب، به ترتیب 73/2 ± 72/24- و 52/1 ± 16/22- سانتیمتر آب (001/0 > P) و در زمان رسیدن به PSV 5 سانتیمتر آب، به ترتیب 58/2 ± 52/24- و 61/4 ± 12/29- سانتیمتر آب (001/0 > P) و اختلاف دو گروه در PSV معادل 5 و 8 سانتیمتر آب معنیدار بود.نتیجهگیری: تجویز سلنیوم، با کاهش مقاومت راه هوایی در بیماران تحت تهویهی مکانیکی همراه بود، اما میزان موفقیت جداسازی و زمان جداسازی از دستگاه تهویهی مکانیکی در دو گروه مورد و شاهد اختلاف معنیداری نداشت. در عین حال، توصیه میگردد در این زمینه مطالعات وسیعتری انجام گیرد.https://jims.mui.ac.ir/article_15203_eb2a405aa3a4cfc9ca08f2403846c570.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542320170421The Effect of Mindfulness-Based Stress Reduction Program on Physical Symptoms in Patients with Psoriasisبررسی اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی، بر علایم جسمانی بیماران مبتلا به Psoriasis29730215204FAالهام علیبیگی بنیگروه روانشناسی بالینی، دانشکدهی علوم انسانی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد نجفآباد، اصفهان، ایرانفریبا جعفریاستاد، مرکز تحقیقات پوست و سالک، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان و مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}اعظم صالحیاستادیار، گروه مشاوره، دانشکدهی علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور، تهران، ایرانفاطمه سخنوریپزشک عمومی، مرکز تحقیقات پوست و سلولهای بنیادی، دانشگاه علوم پزشکی تهران، تهران، ایران0000-0003-3423-3323Journal Article20161227Background: Stress is an important factor in development and exacerbation of symptoms of most of the skin diseases including psoriasis. This study was designed to assess the effectiveness of mindfulness-based stress reduction program on physical symptoms in patients with psoriasis.Methods: This study was designed as a quasi-experimental study. Experimental group received 10 sessions of mindfulness training. Psoriasis Area Severity Index (PASI) was measured before, at the end, and 45 days after treatment in all recruited patients. Data were analyzed using SPSS software.Findings: There was a significant differences in physical symptoms of psoriasis (PASI score) between experimental and control groups both at the end of the treatment, and 45-days follow-up period (P < 0.05 for both).Conclusion: Based on these results, mindfulness-based stress reduction program could potentially be considered as an effective method to relief physical symptoms in patients with psoriatic.مقدمه: بر طبق پژوهشهای پیشین، استرس به عنوان مهمترین عامل در ابتلا و تشدید علایم بیماریهای پوستی از جمله Psoriasis شناخته شده است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی بر علائم جسمانی بیماران مبتلا به Psoriasis صورت پذیرفت.روشها: روش مطالعه در این پژوهش، از نوع نیمه آزمایشی پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری 45 روزه با گروه شاهد بود. گروه مورد، 10 جلسه آموزش ذهنآگاهی را دریافت نمودند. برای همهی بیماران، از پرسشنامهی علایم جسمانی Psoriasis area severity index (PASI) قبل از درمان و 45 روز پس از درمان استفاده شد. سپس، دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS تجزیه و تحلیل شدند.یافتهها: بین دو گروه مورد و شاهد، از لحاظ علایم جسمانی Psoriasis (نمرهی PASI)، در پایان درمان و همچنین، 45 روز بعد از درمان تفاوت معنیداری وجود داشت (050/0 > P برای هر دو).نتیجهگیری: آموزش کاهش استرس مبتنی بر ذهنآگاهی، میتواند به عنوان یک روش مؤثر برای کاهش علایم جسمانی در بیماران مبتلا به Psoriasis در نظر گرفته شود.https://jims.mui.ac.ir/article_15204_48085f498c25f65105bec969c48bed2e.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542320170421Prevalence of Cesarean Section and its Related Factors among Primiparas in Tehran Province, Iran, in 2015شیوع زایمان سزارین و عوامل مرتبط با آن در زنان نخستزا در استان تهران در سال 139430330915205FAسامان معروفیزادهدانشجوی دکتری، گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، پژوهشکدهی زیستشناسی و علوم پزشکی تولید مثل جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه رویان، تهران، ایراننرگس باقری لنکرانیاستادیار، گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، پژوهشکده زیستشناسی و علوم پزشکی تولید مثل جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه رویان، تهران، ایرانامیر الماسی حشیانیدانشجوی دکتری، گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، پژوهشکدهی زیستشناسی و علوم پزشکی تولید مثل جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه رویان، تهران، ایران0000-0003-4434-561Xپیام امینیدانشجوی دکتری، گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، پژوهشکدهی زیستشناسی و علوم پزشکی تولید مثل جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه رویان، تهران، ایرانآرزو اسماعیلزادهاستادیار، گروه زنان و زایمان، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایرانبهناز نویدگروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، پژوهشکدهی زیستشناسی و علوم پزشکی تولید مثل جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه رویان، تهران، ایرانمریم محمدیگروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، پژوهشکدهی زیستشناسی و علوم پزشکی تولید مثل جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه رویان، تهران، ایرانرضا عمانی سامانیاستادیار، گروه اپیدمیولوژی و سلامت باروری، مرکز تحقیقات اپیدمیولوژی باروری، پژوهشکده زیستشناسی و علوم پزشکی تولید مثل جهاد دانشگاهی، پژوهشگاه رویان، تهران، ایرانJournal Article20170107Background: In recent years, the prevalence of Cesarean section (CS) has risen significantly worldwide, especially in Iran. The aim of this study was to determine the prevalence of Cesarean section among primipars, and identify related factors in Tehran province.Methods: This cross-sectional study was conducted on 2120 primipars who gave singleton birth in Tehran province from 6 to 21 July 2015. Data were collected by a researcher-made questionnaire through interview with mothers and review of their medical records. To identify factor associated with Cesarean section, logistic regression model was used.Findings: The prevalence of Cesarean section was 72.1%. In univariate analysis, higher maternal age, parents’ educational level, economic status, body mass index, fetal head circumference, preeclampsia, and use of assisted reproductive technology were associated with Cesarean section. Moreover, multivariate analysis showed a significant relationship between Cesarean section with mother’s age, economic status, and body mass index and also with fetal head circumference.Conclusion: The prevalence of Cesarean section is very high in Tehran province. Factors such as mother’s age, socioeconomic status, and body mass index, and fetal head circumference were related to Cesarean section. Moreover, there is a critical need to improve the education, quality of natural delivery services, and providing psychological interventions to reduce the Cesarean section rate and its adverse outcomes.مقدمه: در سالهای اخیر، شیوع زایمان سزارین به طور قابل ملاحظهای در سراسر جهان به ویژه در ایران افزایش یافته است. هدف از انجام پژوهش حاضر، تعیین شیوع زایمان سزارین در زنان نخستزا و عوامل مرتبط با آن در زایشگاههای استان تهران بود.روشها: این مطالعهی مقطعی بر روی 2120 زن نخستزا با زایمان تکقلویی مراجعه کننده به زایشگاههای استان تهران طی 30-15 تیر 1394 انجام شد. دادهها با استفاده از چک لیست محقق ساخته و از طریق مصاحبه با مادران و بررسی پروندهی آنان در اتاق زایمان جمعآوری شد. به منظور بررسی عوامل مرتبط با زایمان سزارین، از مدل Logistic regression استفاده گردید.یافتهها: شیوع زایمان سزارین در این مطالعه برابر با 1/72 درصد بود. نتایج تحلیل تک متغیره نشان داد که سن بالای مادر، تحصیلات دانشگاهی پدر و مادر، اشتغال مادر، وضعیت اقتصادی بالا، نمایهی تودهی بدنی بالای مادر، دور سر بالای نوزاد، پرهاکلامپسی و استفاده از روشهای کمک باروری با زایمان سزارین ارتباط داشت (050/0 > P). در تحلیل چند متغیره، سن مادر، وضعیت اقتصادی، نمایهی تودهی بدنی مادر و دور سر نوزاد بر زایمان سزارین اثر معنیداری داشتند (050/0 > P).نتیجهگیری: شیوع زایمان سزارین در تهران بسیار بالا میباشد. عواملی مانند سن مادر، وضعیت اقتصادی، نمایهی تودهی بدنی و دور سر نوزاد در افزایش زایمان سزارین نقش دارند. همچنین، نیاز مبرم به بهبود آموزش، بالا بردن کیفیت خدمات زایمان طبیعی و ارایهی مداخلات روانشناختی به منظور کاهش میزان زایمان سزارین و عوارض جانبی آن وجود دارد.https://jims.mui.ac.ir/article_15205_8a2aa902b3759fb5fe54a1147824d8ab.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542320170421A Comparative Study on the Effect of Intravenous Dexamethasone, Ondansetron, and Ketamine in Preventing Postoperative Shivering in Cesarean Section under General Anesthesiaبررسی مقایسهای اثر دگزامتازون، اندانسترون و کتامین وریدی در پیشگیری از لرز پس از عمل جراحی سزارین تحت بیهوشی عمومی31031715206FAآناهیتا هیرمنپوراستادیار، گروه بیهوشی و مراقبتهای ویژه، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-0574-2831ریحانک طلاکوبدانشیار، گروه بیهوشی و مراقبتهای ویژه، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-0212-3608ندا محمد صالحیدانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمعصومه تقیانپرستار بیهوشی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، ایرانJournal Article20160429Background: This study aimed to compare the effect of intravenous dexamethasone, ondansetron, and ketamine in preventing postoperative shivering in patients undergoing cesarean section under general anesthesia.Methods: A random, double-blind clinical trial was carried out on 160 patients with class I or II of American Society of Anesthesiologists (ASA) scale, undergoing cesarean with general anesthesia. They were divided into four groups of patients receiving ondansetron, dexamethasone, ketamine, and placebo. Applying the formula, the sample size consisted of 40 patients in each group. Data were analyzed using analysis of variance (ANOVA), frequency table, and chi-square test at the significant level of P less than 0.05.Findings: There was a significant difference in the level of shivering at four times of entering recovery, and 10th, 20th, and 70th minutes in recovery between the four groups (P < 0.050). Shivering was higher in control group than other ones at four mentioned periods (percentage of no-shivering was higher in other groups than control group); but no significant difference was found concerning shivering in dexamethasone, ondansetron, and ketamine groups (P > 0.050 for all).Conclusion: Prescribing dexamethasone, ondansetron, and ketamine was equally effective in preventing postoperative shivering.مقدمه: مطالعهی حاضر با هدف تعیین اثر مقایسهای داروهای دگزامتازون، اندانسترون و کتامین وریدی در پیشگیری از لرز، در خانمهای تحت سزارین با بیهوشی عمومی انجام شد.روشها: این مطالعهی کارآزمایی بالینی دو سو کور، از نوع مطالعات شاهددار تصادفی شده بود. 160 بیمار با American Society of Anesthesiologists (ASA) درجات I و II کاندیدای سزارین تحت بیهوشی عمومی به چهار گروه دریافت کنندهی اندانسترون، دگزامتازون، کتامین و دارونما تقسیم شدند. حجم نمونهی مورد نیاز این مطالعه با استفاده از فرمول برآورد حجم نمونه جهت مقایسهی نسبتها به تعداد 40 بیمار در هر گروه برآورد شد. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS و آزمون ANOVA، جداول فراوانی و آزمون 2χ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. 050/0 > P به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.یافتهها: میزان درجات لرز تنها در 4 دوره (بدو ورود و دقایق 10، 20 و 70 ریکاوری) بین چهار گروه تفاوت معنیداری داشت (050/0 > P). میزان درجات لرز بدو ورود و دقایق 10، 20 و 70 ریکاوری در گروه شاهد بیشتر از سایر گروهها بود (درصد بدون لرز در گروههای دیگر بیشتر از گروه شاهد بود)، اما بین میزان درجات لرز گروههای دارویی دگزامتازون، اندانسترون و کتامین وریدی، تفاوت معنیداری وجود نداشت (050/0 < P).نتیجهگیری: تجویز داروهای دگزامتازون، اندانسترون و کتامین وریدی در پیشگیری از لرز تأثیر یکسانی داشته است.https://jims.mui.ac.ir/article_15206_4cd9476e6d0ae002d013adac0fa6617e.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542320170421The Effect of Aerobic Exercise and Melatonin Consumption on the Expression of Bax and Bcl-2 Markers in Rat Myocard after Ischemia-Reperfusionتأثیر تمرین هوازی با مصرف ملاتونین بر بیان نشانگرهای Bax و 2-Bcl میوکارد رتها پس از ایسکمی- ریپرفیوژن31832515207FAحامد علیزاده پهلوانیدانشجوی دکتری، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدهی تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانحمید رجبیدانشیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدهی تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران0000-0003-4010-7163محمد نبیونیدانشیار، گروه زیستشناسی سلولی و مولکولی، دانشکدهی علوم زیستی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانپژمان معتمدیاستادیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدهی تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانندا خالدیاستادیار، گروه فیزیولوژی ورزشی، دانشکدهی تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایرانJournal Article20170213Background: This research aimed to examine the effect of aerobic exercise and melatonin consumption on the expression of Bax and Bcl-2 markers in rat myocard after ischemia-reperfusion by isoprenaline.Methods: 30 two- to three-months-old male Wistar rats were used weighing approximately 200-250 g. They were divided into five groups of pilot (n = 14), control (n = 4), melatonin (n = 4), aerobic (n = 4), and melatonin-aerobic (n = 4). Rats in melatonin and melatonin-aerobic groups were gavaged every day for one month using a dose of 10 mg per kg body-weight. Meanwhile, rats in aerobic and melatonin-aerobic groups were familiar with running on treadmill for one week, and then, they were exposed training course with frequency of three times weekly for one month. After one month, all the rats were injected isoprenaline with dose of 150 and 125 mg per kg body-weight in two consecutive days with 24-hours interval. Finally, rats were sacrificed after confirmation of infarct. Expression of Bax and Bcl-2 gene were studied via real-time polymerase chain reaction method. Data were analyzed using 2-∆∆ct formula and one-way ANOVA and Kruskal-Wallis tests.Findings: Separately, melatonin treatment and aerobic training had negligible effect on expression of Bax and Bcl-2 genes. But, combination of aerobic exercise and melatonin significantly decreased and increased the expression of Bax and Bcl-2 genes, respectively, compared to treatment with melatonin alone.Conclusion: However, it seems that aerobic exercise with consuming melatonin in a longer term can reduce the amount of possible myocardial infarction.قدمه: هدف از انجام تحقیق حاضر، بررسی تأثیر تمرین هوازی با مصرف ملاتونین بر بیان نشانگرهای Bax و 2-Bcl میوکارد رتها پس از ایسکمی ریپرفیوژن بود.روشها: 30 رت صحرایی نر ویستار دو تا سه ماهه با وزن تقریبی 250-200 گرم به پنج گروه پایلوت (14 رت)، شاهد (4 رت)، ملاتونین (4 رت)، تمرین هوازی (4 رت) و تمرین هوازی و ملاتونین (4 رت) تقسیمبندی شدند. گروههای ملاتونین به مدت یک ماه هر روز با دوز 10 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن تیمار شدند. برای گروههای تمرین هوازی و تمرین هوازی و ملاتونین نیز دورهی تمرینی یک ماهه با تواتر سه جلسه در هفته روی تردمیل انجام شد. سپس تمام رتها در دو روز متوالی با فاصلهی 24 ساعت تحت تزریق داروی ایزوپرنالین با دوز 150 و 125 میلیگرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن قرار گرفتند. در نهایت، رتها پس از تأیید سکته تشریح شدند و اندازهگیری بیان ژنهای Bax و 2-Bcl به روش Real-time polymerase chain reaction انجام گردید. دادههای به دست آمده با استفاده از فرمول 2-∆∆ct و آزمونهای Independent t، ANOVA و Kruskal-Wallis مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: تیمار ملاتونین و تمرین هوازی به تنهایی بر بیان ژنهای Bax و 2-Bcl تأثیر اندکی داشت، اما تمرین هوازی با مصرف ملاتونین توانست بیان این ژنها را به ترتیب کاهش و افزایش دهد. ژنهای Bax و 2-Bcl نسبت به تیمار ملاتونین به تنهایی تأثیر معنیداری نشان دادند.نتیجهگیری: تمرین هوازی با مصرف ملاتونین میتواند از میزان حجم سکتهی میوکارد احتمالی بکاهد.https://jims.mui.ac.ir/article_15207_0451b09fcc2bff5a53ae51d82dba4ff6.pdf