دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542720170522Indexایندکس15228FAایندکس مجله--0000-0003-0874-1906Journal Article20171107Click to download the index of this issue.لطفا برای دانلود ایندکس این شماره کلیک نمایید.https://jims.mui.ac.ir/article_15228_03624ee8917bb907b7b49a385b6b36d7.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542720170522The Relationship between the Amount of Radiation, Relative Humidity, and Temperature with the Risk of Multiple Sclerosis in Isfahan Province, Iran, during the Years 2001-2014بررسی ارتباط تابش نور خورشید، رطوبت نسبی هوا و میانگین دمای سالیانه با ابتلا به بیماری Multiple Sclerosis در استان اصفهان بین سالهای 93-138043443915229FAآرزو کریمیگروه اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ایلام، ایرانعلی دلپیشهاستاد، گروه اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ایلام، ایرانفرشته اشتریاستاد، مرکز تحقیقات علوم اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانکورش سایه میریدانشیار، مرکز تحقیقات پیشگیری از آسیبهای روانی- اجتماعی، دانشگاه علوم پزشکی ایلام، ایلام، ایران0000-0002-9742-7709رخساره معماردانشیار، مرکز تحقیقات غدد و متابولیسم، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-4536-5113Journal Article20170208Background: Multiple sclerosis (MS) is an autoimmune disease associated with inflammation of the central nervous system in humans that is associated with genetic and environmental factors. Geographical latitude and longitude, life on coastal, and exposure to environmental pollutants are associated with the disease. This study aimed to investigate the relationship between environmental factors with the risk of multiple sclerosis in Isfahan province, Iran.Methods: This cross-sectional study assessed the association of radiation, relative humidity, and temperature with the risk of multiple sclerosis in 2000 patients between the years 2001 to 2014 in Isfahan province. The geographical mapping was done using Arc GIS software and statistical analysis was done via SPSS software using logistic regression and correlation coefficient tests.Findings: The 13-year cumulative incidence rate of multiple sclerosis in Isfahan province was estimated 48.26 per 100000 person, 20.97 in men and 76.38 in women. Significant association was observed between the sunlight radiations with the risk of multiple sclerosis; but the average relative humidity and temperature in this area did not show any significant relationship with the risk of multiple sclerosis.Conclusion: Based on the findings, sunlight associated with multiple sclerosis in Isfahan province; but there was no relationship between the average annual temperature and relative humidity. Therefore, it is recommended that studies be done on individual level to investigate this relationshipمقدمه: Multiple sclerosis (MS)، یک بیماری خود ایمنی مرتبط با التهاب سیستم اعصاب مرکزی انسان است که در ارتباط با عوامل ژنتیکی و محیطی میباشد. طول و عرض جغرافیایی، زندگی در سواحل و تماس با آلایندههای محیطی در ارتباط با ابتلا به این بیماری میباشند. مطالعهی حاضر، با هدف بررسی ارتباط برخی عوامل محیطی با ابتلا به MS در استان اصفهان انجام شد.روشها: مطالعهی حاضر، به صورت توصیفی- تحلیلی جهت بررسی ارتباط میزان تابش، رطوبت نسبی و دما با ابتلا به MS بر روی 2000 بیمار در استان اصفهان بین سالهای 93-1380 انجام شد. جهت تهیهی نقشههای جغرافیایی، از نرمافزار Arc GIS و برای تجزیه و تحلیل آماری دادهها، از نرمافزار SPSS و آزمونهای Kruskal-Wallis، مقایسهی نسبتها، رگرسیون لجستیک و ضریب همبستگی استفاده شد.یافتهها: میزان بروز تجمعی 13 سالهی بیماری MS در استان اصفهان 26/48، در مردان 97/20 و در زنان 38/76 در 100000 نفر برآورد شد. ارتباط آماری معنیداری بین تابش نور خورشید با ابتلا به بیماری MS مشاهده شد، اما میانگین رطوبت نسبی و دما در این زمینه ارتباط معنیداری را نشان نداد.نتیجهگیری: بر اساس یافتهها، میزان تابش نور خورشید با ابتلا به بیماری MS در استان اصفهان ارتباط دارد، اما ارتباطی بین میانگین دمای سالیانه و رطوبت نسبی مشاهده نشد. از این رو، پیشنهاد میگردد مطالعاتی در سطح فردی جهت بررسی این رابطه انجام شود.https://jims.mui.ac.ir/article_15229_f99cff4a50cfd9105ecb7c6b736f7e1e.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542720170522Comparison of B-Cells Differentiation to Plasmablasts at Presence of Anti-Human CD40 and Anti-Immunoglobulin M f (ab)'2 or Lipopolysaccharide and Anti-Human CD40 Stimulators (In-Vitro)مقایسهی تمایز سلولهای B به پلاسمابلاست در حضور محرکهای Anti-human CD40 و Anti-IgM f(ab)`2 و یا لیپوپلیساکارید (LPS) و Anti-human CD40 (در شرایط آزمایشگاه)44044615230FAساناز افشار قاسملودانشجوی کارشناسی ارشد، گروه ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایراننفیسه اسمعیلاستادیار، گروه ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-9854-3043مزدک گنجعلی خانی حاکمیاستادیار، گروه ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}عباس رضاییاستاد، گروه ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانرضا یزدانیدانشجوی دکتری، گروه ایمنی شناسی، دانشکده پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانفائزه عباسیراددانشجوی کارشناسی ارشد، گروه ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20170208Background: Transformation and differentiation of activated B-cell to plasmacells and also memory cells depend on signaling from B-cell receptors. The signals from antigen and cytokine receptors on the surface of B cells lead to induce the expression of specific transcription factors, which finally determine the fate of B cells.Methods: Peripheral blood mononuclear cells (PBMC) were isolated via ficoll gradient and then purified B cells were separated using magnetic-activated cell sorting (MACS). Pure B cells were cultured in Roswell Park Memorial Institute 1640 (RPMI1640) culture media at the presence of purified anti-human CD40 antibody and anti-immunoglobulin M f (ab)´2 or lipopolysaccharide (LPS) and anti-human CD40 antibody that induced B-cells differentiation to plasmablasts which was assessed with 3 markers (CD38+, CD27+, IgM-) and analyzed via flow cytometry.Findings: In stimulation of B cells with purified anti-human CD40 antibody and anti-IgM f (ab)´2 or LPS through cross-linking B-cell receptor, the majority of B cells remained alive and differentiated to another lineage of B cells (plasmablast: CD38+, CD27+, IgM-). There was no significant statistical difference between expressions of plasmablast markers in two states of stimulation.Conclusion: B cells can be stimulated and differentiated to plasmablasts in vitro similar to in vivo condition. However, to achieve the best outcome in the differentiation of B cells, we should consider the nature of stimulator, the time of incubation, and the type of stimulators.مقدمه: دگرگونی و تمایز سلولهای B فعال شده به پلاسموسیتها و همچنین، سلولهای خاطرهدار وابسته به پیامهای حاصل از گیرندهی سلول B میباشد. پیامهای ناشی از گیرندهی آنتیژن و گیرندههای سیتوکاینی سطح سلولهای B، سبب القای بروز عوامل رونوشتبرداری خاصی میشوند که در نهایت این عوامل، تعیین کنندهی سرنوشت سلول B میباشند.روشها: جداسازی سلولهای تک هستهای خون محیطی (Peripheral blood mononuclear cells یا PBMCs) با استفاده از گرادیان شیب غلظت و با استفاده از فایکول انجام گرفت و سپس، جداسازی سلولهای B خالص با روش Magnetic-activated cell sorting (MACS) انجام شد. در مرحلهی بعد، برای تحریک و تمایز سلولهای B به پلاسمابلاستها، این سلولها در محیط Roswell Park Memorial Institute1640 (RPMI1640) در حضور Purified anti- human CD40 antibody و Anti-IgM f(ab)`2 یا و Purified anti-human CD40 Antibody و لیپوپلیساکارید (Lipopolysaccharides یا LPS) کشت داده و سپس، پلاسمابلاستها با استفاده از سه نشانگر CD38+، CD27+ و IgM- به روش فلوسایتومتری ارزیابی شد.یافتهها: در محیط In vitro، با تحریک دایمی لنفوسیتهای B از طریق Cross-link کردن گیرندهی آنها (B cell receptor یا BCR) و تحریک با Anti-human CD40 antibody و Anti-IgM f(ab)`2 و یا Anti-CD40 و LPS اغلب سلولهای B زنده مانده بودند و حتی تمایز آنها به ردهی دیگری از سلولهای B (پلاسمابلاستهای CD38+، CD27+ و IgM-) مشاهده شد. از نظر آماری، تفاوت معنیداری در بیان نشانگرهای پلاسمابلاستی در سطح سلولها در هر دو حالت تحریکی مشاهده نشد.نتیجهگیری: سلولهای B این توانایی را دارند که در شرایط کشت In vitro و تحریک با محرکهای متفاوت، همانند محیط In vivo به ردهی سلولی پلاسمابلاست تمایز یابند. با این وجود، برای دستیابی به بهترین شرایط جهت تمایز سلولهای B، عواملی نظیر ماهیت تحریک، مدت زمان تحریک و استفاده از محرکهای متفاوت که نقش مهمی دارند، باید مد نظر قرار گیرند.https://jims.mui.ac.ir/article_15230_bff8f14e66306f2fd33f957ceebdc6a3.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542720170522Comparison of Radioisotope Scan and Ultrasonography in Diagnosis of Gastroesophageal Reflux in 2-13-Year-Old Childrenبررسی ارزش اسکن رادیوایزوتوپ و سونوگرافی در تشخیص ریفلاکس معده به مری در اطفال 2 تا 13 ساله44745215231FAحسین صانعیاندانشیار، گروه کودکان، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانمحسن قربانیدانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانجمال فقیهینیادانشیار، گروه کودکان، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20160514Background: The aim of this study was to compare radionuclide scintigraphy and ultrasonography in the diagnosis of gastroesophageal reflux in 2-13-year-old children who referred to a pediatric clinic in Isfahan city, Iran, during 2014-2015.Methods: In across-sectional study, 150 children aged 2 to13 years with symptoms of gastroesophageal reflux were assessed using ultrasound and radioisotope scan. All of them were treated using the drug omeprazole for 6 weeks; and finally, the diagnostic values were compared between the two methods.Findings: Sensitivity, specificity, and negative and positive predictive values were 96.1%, 68.2%, 94.6%, and 75.0%, and 85.2%, 45.5%, 90.1%, and 34.5%, in radioisotope scan and ultrasonography, respectively.Conclusion: Radioisotope scan and ultrasonography do not have enough accuracy in diagnosis of gastroesophageal reflux in children. Using empirical therapy in diagnosis is depended on the duration of disease, too. Using combination of ultrasound and radioisotope scans is recommended in long-duration disease or when the case is suspicious to other diseases such as tumors and malignancy.مقدمه: هدف از انجام مطالعهی حاضر، مقایسهی اسکن رادیوایزوتوپ و سونوگرافی در تشخیص ریفلاکس معده به مری در اطفال 2 تا 13 سالهی مبتلا به ریفلاکس مراجعه کننده به مطب پزشکان در شهر اصفهان طی سالهای 95-1394 بود.روشها: در این مطالعهی مقطعی، 150 کودک 2 تا 13 سالهی دارای علایم ریفلاکس معده به مری، تحت سونوگرافی و اسکن رادیوایزوتوپ قرار گرفتند و همهی آنها داروی امپرازول را به مدت 6 هفته دریافت نمودند. در نهایت، معیارهای ارزش تشخیصی دو روش مذکور در مقایسه با نتایج پاسخ به درمان بالینی محاسبه و مقایسه گردید.یافتهها: اسکن هستهای حساسیت 1/96، ویژگی 2/68، ارزش اخباری مثبت 6/94 و ارزش اخباری منفی 0/75 درصد داشت. معیارهای ارزش تشخیصی سونوگرافی نیز شامل حساسیت 2/85، ویژگی 5/45، مثبت کاذب 5/54، منفی کاذب 8/14، ارزش اخباری مثبت 1/90، ارزش اخباری منفی 5/34 و میزان صحت 3/79 درصد بود.نتیجهگیری: روشهای سونوگرافی و اسکن هستهای دارای ارزش تشخیصی کافی برای تشخیص ریفلاکس معده به مری در کودکان نیستند. استفاده از درمان تجربی نیز به مدت بیماری بستگی دارد. بنابراین، توصیه میگردد اسکن و سونوگرافی (ترکیب دو روش ارزش تشخیصی بالایی دارد) در مواردی که طول مدت بیماری زیاد میباشد و یا در درمان تجربی شک به وجود ریفلاکس معده به مری، استفاده شود. همچنین، در موارد شک به بیماریهای دیگر مانند وجود توده و بدخیمی، لازم است نسبت به اسکن و سونوگرافی اقدام گردد.https://jims.mui.ac.ir/article_15231_917bcb42500b32e9ca8c7b46f84016b4.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542720170522Study of the Transcript and Protein Expression of Poliovirus Receptor (CD155 Protein) on Colorectal Cancer Cell Lineبررسی بیان گیرندهی پولیوویروس (پروتئین CD155) در سطح Messenger RNA (mRNA) و پروتئین در ردهی سلولی سرطان کولورکتال45346215232FAساره ژنددانشجوی دکتری، گروه میکروبیولوژی، دانشکدهی علوم زیستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانسید مسعود حسینیدانشیار، گروه میکروبیولوژی، دانشکدهی علوم زیستی، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایرانعلیجان تبرائیدانشیار، گروه میکروبیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایرانمحسن سعیدیاستادیار، مرکز تحقیقات سلولهای بنیادی و گروه ایمنیشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایرانعبدالوهاب مرادیاستاد، گروه میکروبیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی گلستان، گرگان، ایرانJournal Article20170502Background: Poliovirus receptor (CD155 protein or PVR) expressed on many types of cells and exerts diverse functions. Several studies have demonstrated that changes in CD155 expression in cancer cell lines affect metastasis, proliferation, and migration. The purpose of the present study was to investigate the transcript and protein expression of CD155 in human colon adenocarcinoma cell lines in comparison to normal fetal human colon (FHC) cells.Methods: The CD155 expression levels in a human adenocarcinoma cell line and normal colon cell line were evaluated using the quantitative real-time polymerase chain reaction (PCR) and flow cytometry. All statistical analyses were performed using SPSS software at the statistical significance level of P < 0.050.Findings: Real-time polymerase chain reaction indicated that CD155 significantly overexpressed in human adenocarcinoma cell line significantly more than normal fetal cells (P < 0.001). Flow cytometry showed that protein was strongly expressed in cancer cell line and SW480 cell line showed the highest CD155 protein expression level of 98.0%, whereas this protein expression was 1.3% in human normal colon cell line (P < 0.001).Conclusion: Collectively, these data indicate that CD155 expression is frequently elevated in cancer cell line. The preferential expression of CD155 on cancer cell line rather than on normal cell line suggests that CD155 could be targeted for future poliovirus virotherapy.مقدمه: گیرندهی پولیوویروس (Cluster of differentiation155/Poliovirus receptor یا CD155/PVR) بر روی سطح بسیاری از انواع سلولها بیان میشود و فعالیتهای متنوعی را نشان میدهد. مطالعات متعددی نشان دادهاند که تغییرات در بیان CD155 در ردههای سلولی سرطانی، باعث تحت تأثیر قرار دادن متاستاز، پرولیفراسیون و مهاجرت سلولی میشود. هدف از انجام این مطالعه، بررسی میزان بیان ژن و پروتئین CD155 در ردهی سلولی سرطانی آدنوکارسینوما کولون در مقایسه با ردهی سلولی طبیعی کولون (Fetal human colon یا FHC) میباشد.روشها: میزان بیان CD155 در سطح رونویسی و پروتئین، در ردهی سلولی سرطانی آدنوکارسینومای کولون و ردهی سلولی طبیعی کولون به عنوان شاهد با استفاده از روشهای سایبرگرین Real-Time polymerase chain reaction (Real-Time PCR) و فلوسایتومتری بررسی گردید. آنالیز آماری یافتهها با استفاده از نرمافزار SPSS انجام گردید و 050/0 > P به عنوان سطح معنیداری در نظر گرفته شد.یافتهها: نتایج سایبرگرین Real-Time PCR نشان داد که بیان CD155 در سطح رونویسی به طور معنیداری در ردهی سلولی سرطان کولون نسبت به سلول طبیعی کولون بیشتر میباشد (001/0 > P). نتایج آنالیز فلوسایتومتری نشان داد که بیان پروتئین CD155 بر روی سطح سلول سرطانی کولون SW480 به میزان 0/98 درصد و در ردهی سلولی طبیعی کولون 3/1 درصد بود (001/0 > P).نتیجهگیری: بیان CD155 در ردهی سلولی سرطانی کولون، نسبت به سلول طبیعی کولون افزایش یافت. بر اساس این یافتهها، میتوان پیشنهاد کرد که CD155، میتواند به عنوان هدفی مؤثر برای ویروسدرمانی با به کارگیری پولیوویروس مد نظر قرار گیرد.https://jims.mui.ac.ir/article_15232_0bec48ee9be5a723ff39c92a67eb88f3.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953542720170522Comparison of Cardiovascular Effects of Propofol versus Sodium Thiopental Anesthesia in Children Undergoing Electroconvulsive Therapy (ECT)بررسی مقایسهای تغییرات قلبی- عروقی تجویز دو رژیم دارویی پروپوفول وتیوپنتال سدیم در بیهوشی کودکان تحت الکتروشوکدرمانی46346915233FAبهزاد ناظم رعایااستادیار، گروه بیهوشی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-6208-9053سید وحید سیدمعلمیدانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانسید علی امامیدانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20170124Background: Seizures caused by electrical stimulation during electroconvulsive therapy (ECT) should be managed; otherwise, electroconvulsive therapy can be an unpleasant experience. Therefore, sedative short-acting drugs like sodium thiopental, propofol, methohexital, etc. can be used with different hemodynamic changes and adverse effects. Some studies showed that propofol was associated with less complication and hemodynamic changes. The aim of this study was to compare cardiovascular effects and complications of propofol and sodium thiopental in pediatric age group treated with electroconvulsive therapy.Methods: This census double-blind clinical trial study was conducted in Alzahra hospital affiliated to Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran. Before electroconvulsive therapy, one group received 2 mg/kg sodium thiopental and the other one 1 mg/kg propofol; then, both groups received 0.5 mg/kg succinylcholine and electroconvulsive therapy was done at least 90 second (1.5 minutes) after that. Heart rate, blood pressure and O2 saturation were measured at 1, 5 and 10 minutes after the seizure. Duration of seizure, language response, return to full consciousness, spontaneous breathing after seizure, and recovery time were measured and also drug adverse effect were assessed as well.Findings: This study was conducted on 70 children aged 6-18 years treated with electroconvulsive therapy. Seizure induction time (P < 0.001), language response time after seizure (P < 0.001) and return to full consciousness (P < 0.001) were significantly shorter in patients received propofol. Headache (P = 0.001), nausea (P = 0.020) and myalgia (P < 0.001) were observed more commonly in group received propofol.Conclusion: According to this study, verbal response time and return to full consciousness following seizure caused by propofol were achieved faster; but the drug caused more adverse effects.مقدمه: در طول الکتروشوکدرمانی (Electroconvulsive therapy یا ECT)، تشنج ایجاد شده توسط تحریک الکتریکی باید از نظر بیهوشی مدیریت شود. در غیر این صورت، الکتروشوکدرمانی تجربهای ناخوشایند است. در این راستا، داروهای کوتاه اثر متعددی نظیر متوهگزیتال، تیوپنتال، پروپوفول و ... استفاده میشوند که تأثیرات همودینامیکی و عوارض متفاوتی را در پی دارند. برخی مطالعات، به تغییرات همودینامیک و عوارض محدودتر در استفاده از پروپوفول اشاره کردهاند. هدف از انجام این مطالعه، مقایسهی تغییرات قلبی- عروقی و عوارض داروهای پروپوفول و تیوپنتال سدیم در گروه سنی کودکان تحت درمان با الکتروشوکدرمانی بود.روشها: مطالعهی حاضر، کارآزمایی بالینی دو سو کور بود که در بیمارستان الزهرای (س) اصفهان انجام گرفت. قبل از انجام الکتروشوکدرمانی، یک گروه، 2 میلیگرم بر کیلوگرم تیوپنتال سدیم و گروه دیگر، 1 میلیگرم بر کیلوگرم پروپوفول دریافت نمودند. سپس، هر دو گروه به میزان 5/0 میلیگرم بر کیلوگرم سوکسنیل کولین دریافت کردند و حداقل 90 ثانیه (5/1 دقیقه) بعد، شوک اعمال شد. پس از پایان شوک، ضربان قلب، فشار خون و میزان اشباع اکسیژن در دقایق 1، 5 و 10 اندازهگیری شد. علاوه بر آن، مدت زمان تشنج، پاسخ کلامی، بازگشت کامل هوشیاری، بازگشت تنفس خود به خودی پس از تشنج، مدت زمان اقامت در ریکاوری و عوارض دارویی نیز بررسی شد.یافتهها: مطالعهی حاضر، شامل 70 کودک 18-6 سالهی تحت درمان با الکتروشوکدرمانی بود. مدت زمان تشنج القایی (001/0 > P)، زمان پایان تشنج تا پاسخ کلامی (001/0 > P) و زمان برگشت کامل هوشیاری (001/0 > P) به طور معنیداری در گروه پروپوفول کوتاهتر بود. سردرد (001/0 = P)، تهوع (020/0 = P) و درد عضلانی (001/0 > P) در گروه پروپوفول بیشتر دیده شد.نتیجهگیری: با توجه به یافتهها، زمان پاسخ کلامی و هوشیاری کامل بعد از تشنج در القای بیهوشی با پروپوفول سریعتر حاصل میشود، اما عوارض جانبی در بعضی موارد بیشتر است.https://jims.mui.ac.ir/article_15233_6c285d74103fd086f796ec68f80ef62f.pdf