دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953649820181122Indexایندکس1567810.22122/jims.v36i498.11633FAایندکس مجله0000-0003-0874-1906Journal Article20190427Click to download the index of this issue.لطفا برای دانلود ایندکس این شماره کلیک نمایید.https://jims.mui.ac.ir/article_15678_4c9fd83296ac76362e31233341cc62c7.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953649820181122The Relationship between Personality Types and Temperaments (Mizaj) in Terms of Iranian Traditional Medicine among Medical Students in Isfahan University of Medical Sciences, Iran, during the Years 2015-2017ارتباط انواع شخصیتی با مزاج از منظر طب ایرانی در دانشجویان پزشکی اصفهان طی سالهای 96-1394114911551567910.22122/jims.v36i498.10341FAریحانه طاوسیدانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-2537-8769محمد مظاهریاستادیار، گروه طب ایرانی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-8137-5482Journal Article20180624Background: The present study aimed to study the quality of relationship between personality types and temperaments (Mizaj) of Iranian Traditional Medicine, incorporation of these to fields to promote the level of personal health and prevent the diseases.Methods: This was an analytical cross-sectional study on 293 medical students in Isfahan University of Medical Sciences, Isfahan, Iran, during the years 2015-2017. The participants were selected using simple random sampling method, after having gained their satisfaction. The data were collected using Mizaj Detecting Questionnaire and Temperament and Character Inventory-125 (TCI-125), and were analyzed using SPSS software.Findings: The mean age of the participants was 22.74 ± 0.81 years, while 54.3% were women and 45.7% were men. In study of temperaments, novelty seeking, harm avoidance, reward dependence, and persistence had the most prevalence among the persons with hot and dry Mizaj (36.60%), and the least prevalence among the persons with moderate and wet Mizaj (19.00%) (P < 0.001). Moreover, in study of personality, self-directedness, cooperativeness, and self-transcendence, had the most prevalence among the persons with hot as well as moderate dry and wet Mizaj (41.00%), and the least prevalence among the persons with hot and dry Mizaj (34.57%).Conclusion: A person with a special Mizaj have a range of moral and behavioral characteristics that relates to a certain predominant quality. So, with an appropriate plan, this quality will lead to a particular behavior kept modest, and the person receives qualitative physical and mental health from the point of view of quality moderation.مقدمه: هدف از انجام پژوهش حاضر، مطالعهی چگونگی ارتباط انواع شخصیتی افراد با مزاجهای طب ایرانی، تلفیق احتمالی این دو طب به منظور ارتقای سطح سلامت افراد و جلوگیری از ابتلا به بیماریها بود.روشها: این پژوهش، یک مطالعهی تحلیلی- مقطعی بود که در آن، 293 نفر از دانشجویان پزشکی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان در اسفندماه سال 1394 تا بهمنماه سال 1396، با کسب رضایت آگاهانه و به روش نمونهگیری تصادفی مورد مطالعه قرار گرفتند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای تعیین مزاج و Temperament and character inventory-125 (TCI-125) جمعآوری گردید و با به کارگیری نرمافزار SPSS تحلیل شد.یافتهها: میانگین سنی افراد مورد مطالعه، 81/0 ± 74/22 سال بود که 30/54 درصد آنها زن و 70/45 درصد مرد بودند. در خصوص بررسی ابعاد سرشتی که شامل نوجویی، آسیب پرهیزی، پاداش وابستگی و پشتکار در افراد با مزاج گرم و خشک بیشترین شیوع (60/36 درصد) و در افراد با سرشت معتدل و تر (00/19 درصد) دارای کمترین شیوع بود (001/0 > P) و همچنین، در بررسی ابعاد منش که خود شامل خود راهبردی، همکاری و خود فراروی میباشد، در افراد گرم و معتدل در تری و خشکی دارای بیشترین شیوع (00/41 درصد) و در افراد گرم و خشک (57/34 درصد) دارای کمترین شیوع بود (011/0 = P).نتیجهگیری: یک فرد با یک مزاج خاص یک سری از ویژگیهای اخلاقی و رفتاری را دارد که با یک کیفیت خاص غالب در بدنش مرتبط است. پس اگر با برنامهریزی صحیح در جهت سلامت افراد، این کیفیت که منجر به یک رفتار خاص میشود، در حد اعتدال نگهداری و حفظ گردد، فرد در قبال اعتدال آن کیفیت از سلامت جسمی و روحی- روانی برخوردار میشود.https://jims.mui.ac.ir/article_15679_1dd0b7c226f8d53eed4a0b425a4199c0.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953649820181122The Importance of Spike Timing and Rate in Merkel Mechanoreceptor Modelاهمیت زمانبندی و نرخ اسپایک در مدل گیرندهی مکانیکی Merkel115611641568010.22122/jims.v36i498.10270FAفاطمه یاوریدانشجوی دکتری، گروه مهندسی پزشکی (بیوالکتریک و بالینی)، دانشکدهی علوم و فنآوریهای پزشکی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانفریدون نوشیروان راحتآباددانشیار، گروه مهندسی پزشکی (بیوالکتریک و بالینی)، دانشکدهی علوم و فنآوریهای پزشکی، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایرانمحمود امیریدانشیار، گروه مهندسی پزشکی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایرانJournal Article20180611Background: Tactile sensing plays an important role in our understanding of the environment. Mechanical arms, robots, and nerve prostheses perform better, if they have the sense of touch. Microneurography studies in humans have shown that primary afferent neurons (e.g. fingertip mechanoreceptors play an important role in encoding and separability with various types of stimuli using spike train patterns.Methods: We developed an experimental set up to simulate the responses of Merkel mechanoreceptors to force stimulation, with considering account receptor spiking behavior. Indeed, we used sensor data and spiking properties of Merkel mechanoreceptors to discriminate force. The analog tactile signals generated from sensor were fed as input to the Izhikevich neurons in order to obtain spike trains. The features of Spike trains were extracted with rate coding and timing coding. The desired features were assigned to the k-nearest neighbors (kNN), and support vector machine (SVM) to classify the types of forces.Findings: The highest classification accuracy achieved 100% with rate coding, 81.18% with inter-spike interval coefficient of variation (ISI CV), and 82% with victor-purpura distance (VPd). From the spike trains evoked during contact, we computed the information that rate and timing codes carried about applied force.Conclusion: Rate coding carried more force information than spike timing for Merkel mechanoreceptors. Moreover, as the force increased, firing rate also increased.مقدمه: حس لمس، نقش مهمی در تعاملات ما با محیط اطراف دارد. بازوهای مکانیکی، رباتها و پروتزهای عصبی، با داشتن حس لمس عملکرد بهتری خواهند داشت. مطالعات میکرونوروگرافی در انسانها، نشان داده است که نورونهای آوران اولیه مانند گیرندههای مکانیکی نوک انگشت، نقش مهمی در کدگذاری و تفکیکپذیری انواع مختلفی از تحریکها با استفاده از الگوهای قطار اسپایک دارند.روشها: یک روش آزمایشگاهی برای شبیهسازی پاسخهای گیرندهی تطابق آهستهی نوع I به تحریک نیرو با در نظر گرفتن رفتار اسپایکی، به کار گرفته شده است. در واقع، برای تشخیص نیرو، از دادههای حسگر و ویژگی اسپایکی استفاده گردید. سیگنال آنالوگ حسگر، به عنوان جریان ورودی به مدل نورونی Izhikevich به منظور به دست آوردن قطارهای اسپایک اعمال شد. ویژگیهای قطارهای اسپایک با کدگذاری نرخی و کدگذاری زمانبندی اسپایک استخراج شد. ویژگیهای مورد نظر، به طبقهبندی کنندهی K-nearest neighbor (kNN) و Support vector machines (SVM) جهت طبقهبندی انواع نیروها داده شد.یافتهها: بالاترین دقت طبقهبندی ویژگی کدگذاری نرخی با درستی 100 درصد، ویژگیهای Inter-spike intravel coefficient of variation (ISI CV) با درستی 18/81 درصد و Victor-purpura distance (VPd) با درستی 82 درصد به دست آمد. همچنین، با استفاده از قطارهای اسپایک حاصل از نیروی تماس اطلاعات متقابل، کدگذاری نرخی و کدگذاری زمانی نیز محاسبه شد.نتیجهگیری: ارسال اطلاعات با روش کدگذاری نرخی از کدگذاری زمانبندی اسپایک در تحریک گیرندهی مکانیکی Merkel بیشتر است. همچنین، با افزایش نیرو، میزان آتش کردن گیرندهی مکانیکی Merkel نیز افزایش مییابد.https://jims.mui.ac.ir/article_15680_b54310b0a1d77f0b0290caf99cd37680.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953649820181122The Effect of Incise Drape on the Incidence of Surgical Site Infection following Lumbar Spine Surgeriesبررسی تأثیر درپ برشی بر میزان بروز عفونت محل جراحی بعد از اعمال جراحی ستون فقرات کمری116511741568110.22122/jims.v36i498.10704FAمحمدرضا زارعیدانشجوی کارشناسی ارشد، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، گروه اتاق عمل، دانشکدهی پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-0764-3458همایون تابشاستادیار، گروه جراحی اعصاب، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-5178-0006حسین فاضلیدانشیار، گروه میکروبیولوژی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-9030-5446اکرم اعرابیاستادیار، مرکز تحقیقات مراقبتهای پرستاری و مامایی و گروه اتاق عمل، دانشکدهی پرستاری و مامایی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0003-0617-5680Journal Article20180825Background: The aim of this study was to investigate the effect of incise drape (ID) on the incidence of surgical site infection (SSI) following lumbar vertebrae surgeries.Methods: This quasi-experimental study was conducted on 88 patients who were candidates for lumbar vertebrae surgery at Alzahra hospital in Isfahan, Iran. The patients were randomly assigned to two equal groups of with and without incise drape. Surgical site was evaluated for the incidence of superficial and deep infections on days 2, 14, and 30 after surgery according to criteria defined by the American Centers for Disease Control and Prevention. C-reactive protein (CRP) and erythrocyte sedimentation rate (ESR) tests, and bacterial culture of discharges of patient's wounds were done.Findings: Of 44 patients in group with incise drape, only 3 cases (6.8%), and of 44 in group without incise drape, only 2 cases (4.5%) had superficial infection at the second day after surgery, and there was no significant difference in the incidence of infection between the two groups (P = 0.50). In addition, at 14 and 30 days after surgery, no infection was observed in two groups.Conclusion: There is no significant difference in the incidence of surgical site infection between the two groups, and making a definite decision about using or not using of incise drape requires further studies.مقدمه: این مطالعه با هدف بررسی تأثیر درپ برشی بر میزان بروز عفونت محل جراحی بعد از اعمال جراحی ستون فقرات کمری انجام شد.روشها: این مطالعه، به صورت نیمه تجربی بر روی 88 بیمار کاندیدای جراحی ستون فقرات کمری در بیمارستان الزهرای (س) اصفهان انجام شد. بیماران به صورت تصادفی در یکی از دو گروه مساوی با درپ برشی (مورد) و بدون درپ برشی (شاهد) قرار گرفتند. محل عمل بیماران از نظر بروز عفونت سطحی و عمقی در روزهای 2، 14 و 30 پس از عمل جراحی، بر اساس معیارهای تعریف شده در راهنماهای مرکز کنترل و پیشگیری از بیماری آمریکا بررسی شدند. از بیماران مشکوک به عفونت آزمایشهای C-reactive protein (CRP) و Erythrocyte sedimentation rate (ESR) و از ترشحات خروجی از زخم بیمار، کشت باکتریایی تهیه شد.یافتهها: از میان 44 بیمار گروه مورد، تنها 3 نفر (8/6 درصد) و در گروه شاهد، تنها 2 نفر (5/4 درصد) در روز دوم پس از عمل جراحی دچار عفونت سطحی شدند. فراوانی بروز عفونت بین دو گروه مورد و شاهد تفاوت معنیداری نداشت (50/0 = P). همچنین، در روزهای 14 و 30 در هیچ یک از دو گروه عفونتی مشاهده نشد.نتیجهگیری: هیچ تفاوت معنیداری در فراوانی بروز عفونت محل جراحی در بین دو گروه با و بدون درپ برشی وجود ندارد و تصمیمگیری قطعی در خصوص استفاده یا عدم استفاده از درپ برشی، به مطالعات بیشتری نیاز دارد.https://jims.mui.ac.ir/article_15681_93a5228cd58ca45d09911f15e5a19c8e.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953649820181122Intraoperative and Postoperative Factors Tend to Decrease in Oxygen Saturation in Postanesthesia Care Unitعوامل مساعد کنندهی افت اشباع اکسیژن شریانی حین و پس از عمل جراحی در واحد مراقبتهای بعد از بیهوشی117511821568210.22122/jims.v36i498.10227FAپروین ساجدیاستاد ،گروه بیهوشی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-2586-1822فرناز حسامدانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی ،دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-6242-4082Journal Article20180602Background: We aimed to investigate intraoperative and postoperative factors tend to decrease in oxygen saturation in postanesthesia care unit (PACU).Methods: In this observational study, body temperature, systolic and diastolic blood pressure, mean arterial pressure, respiratory rate, pulse rate, O2 saturation, needs for using nitrous oxide (N2O), needs for positive end-expiratory pressure (PEEP), liquid volume used for each patients during surgery, mean patient's blood loss, type of blood products used during surgery, snoring, type of anesthetic medications, time duration of surgery, and site of operation in patient's body were recorded during and after operation. Patients were divided into two groups that experienced oxygen desaturation and those did not. All the variables were compared between the two groups.Findings: From 500 patients participated in this study, 50 participants (10%) experienced oxygen desaturation, while 445 cases (89%) did not, and 5 patients (1%) had uncertain condition for oxygen saturation. Significantly higher variables in the group with oxygen desaturation were as pulse rate during the surgery (P = 0.009), mean liquid volume (P = 0.029), pain and its severity (P = 0.001 for both), and snoring (P = 0.020). There was a significant relation between presence of oxygen desaturation and having operation on thorax (60%), upper abdomen (40%), and spine (39%) (P = 0.001).Conclusion: Pulse rate during the surgery, liquid volume used during surgery, using N2O, not using PEEP, pain and its severity, and snoring in PACU are associated with experiencing oxygen desaturation.مقدمه: هدف از انجام این مطالعه، بررسی عواملی بود که حین و پس از عمل جراحی در واحد مراقبت بعد از بیهوشی باعث افت اشباع اکسیژن در بیمار میشد.روشها: در مطالعهی مشاهدهای حاضر، عواملی نظیر دمای بدن، فشار خون سیستول، دیاستول و متوسط شریانی، تعداد تنفس، تعداد نبض، اشباع اکسیژن حین و پس از عمل جراحی، عوامل نیاز به استفاده از Nitrous oxide (N2O) و نیاز به فشار مثبت انتهای بازدمی (Positive end-expiratory pressure یا PEEP)، حجم مایع مورد نیاز برای هر بیمار، میانگین خون از دست رفتهی بیمار، فراوردهی خونی مورد استفاده، نوع داروهای بیهوشی، مدت زمان جراحی و محل عمل جراحی بر روی بدن در طی جراحی، خروپف (Snoring)، وجود درد و شدت آن پس از جراحی، جمعآوری و ثبت گردید. بیماران بر اساس ابتلا یا عدم ابتلا به افت اشباع اکسیژن خون در ریکاوری، به دو گروه دچار افت اشباع اکسیژن خون و بدون افت اشباع اکسیژن خون تقسیم شدند. سپس، متغیرهای یاد شده بین دو گروه مقایسه گردید.یافتهها: در این مطالعه، 500 بیمار شرکت داده شدند. 50 نفر از آنها (10 درصد) در اتاق بهبودی افت اشباع اکسیژن را تجربه کردند و 445 نفر (89 درصد) دچار افت اشباع اکسیژن نشدند. در ارتباط با 5 بیمار (1 درصد) وضعیت افت درصد اشباع اکسیژن مشخص نشد. عواملی که به صورت معنیداری در گروه دچار افت اشباع اکسیژن بالاتر بودند، شامل تعداد نبض حین جراحی (009/0 = P)، میانگین حجم مایع مصرفی حین عمل جراحی (029/0 = P)، وجود درد (001/0 = P) و شدت آن (001/0 = P) و خروپف (020/0 = P) بودند. ارتباط معنیداری بین افت اشباع اکسیژن و جراحی روی ناحیهی قفسهی سینه (60 درصد)، قسمت فوقانی شکم (40 درصد) و جراحی ستون مهرهها (39 درصد) وجود داشت (001/0 = P).نتیجهگیری: متغیرهای تعداد نبض طی عمل جراحی، حجم مایع مصرفی طی جراحی، استفاده از N2O، عدم استفاده از PEEP، درد و شدت آن و خرخر در واحد مراقبت بعد از بیهوشی و محل عمل جراحی با افت اشباع اکسیژن همراهی دارند.https://jims.mui.ac.ir/article_15682_a81bcd4f2a2af1cbcc6d7ba061a9070f.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953649820181122Comparison of the Dimensions of Coherence and Family Adaptability among the Mothers of Children with Type 1 Diabetes and Healthy Children in Isfahan City, Iranمقایسهی ابعاد انسجام و انطباقپذیری خانوادگی در بین مادران کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 و کودکان سالم در شهر اصفهان118311901568310.22122/jims.v36i498.10471FAمریم هاشمیپور زوارهدانشجوی کارشناسی ارشد، گروه روانشناسی بالینی، دانشکدهی علوم تربیتی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران0000-0003-3708-3295زهرا یوسفیاستادیار، گروه روانشناسی بالینی، دانشکدهی علوم تربیتی، واحد اصفهان (خوراسگان)، دانشگاه آزاد اسلامی، اصفهان، ایران0000-0003-1352-7090مهین هاشمیپوراستاد، گروه کودکان، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-6032-5523Journal Article20180719Background: Type 1 diabetes is one the most common endocrine disorders in children which could have different psychological effects on the family, especially mothers of the patients. Considering that psychological problems of the patients’ mother, especially coherence and family adaptability, could impair the management process of the disease, we aimed to compare the coherence and family adaptability among the mothers of type 1 diabetes and healthy children.Methods: In this case-control study, mothers of children with type 1 diabetes and healthy children were enrolled. The coherence and family adaptability of selected mothers in the two studied groups were evaluated and compared using Olson and Barnes Family Adaptability and Cohesion Evaluation Scale (FACES-IV).Findings: In this study, 50 mothers were studied in each group. Mean unconditional cohesion, enmeshment cohesion, and strict adaptability were significantly higher in mothers of children with type 1 diabetes than mothers of healthy children (P < 0.05).Conclusion: The findings of this study indicate that the presence of children with type 1 diabetes in a family may disrupt compliance, and may ultimately interfere with the treatment and control of the disease in the affected children. It also suggested that the experience of unconditional coherence, interconnected cohesion, and strict adaptability in mothers provide conditions to make the children insusceptible.مقدمه: دیابت نوع 1 یکی از شایعترین بیماریهای غدد درونریز کودکان میباشد و ابتلا به آن، میتواند تأثیرات مختلفی بر عملکردهای روانشناختی مادر و خانواده داشته باشد. با توجه به این که هر گونه اختلال روانشناختی به خصوص انسجام و انطباقپذیری خانوادگی مادران مبتلایان میتواند در روند مراقبت این بیماران مشکلاتی ایجاد نماید، هدف از انجام مطالعهی حاضر، مقایسهی دو عامل روانشناختی پیشگفته در مادران کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 و کودکان سالم بود.روشها: در این مطالعهی مورد- شاهدی، مادران کودکان مبتلا به دیابت نوع 1 و کودکان سالم مورد مطالعه قرار گرفتند. ابعاد انسجام و انطباقپذیری خانوادگی مادران در دو گروه مورد مطالعه با استفاده از پرسشنامهی انسجام وانطباقپذیری خانوادگی Olson و Barnes مورد ارزیابی و مقایسه قرار گرفت.یافتهها: در این مطالعه، در هر گروه 50 مادر مورد مطالعه قرار گرفتند. میانگین انسجام بیقید و بند، انسجام در هم تنیده، انطباقپذیری سختگیرانه در گروه مادران کودکان مبتلا به دیابت نسبت به کودکان سالم به طور معنیداری بیشتر بود (05/0 > P).نتیجهگیری: حضور کودک مبتلا به دیابت در خانواده ممکن است انطباق و انسجام را مخدوش نماید که در نهایت میتواند در روند درمان و کنترل بیماری کودکان مبتلا اختلال ایجاد نماید. همچنین، به نظر میرسد که تجربهیhttps://jims.mui.ac.ir/article_15683_61845a1cea9a4ec3ed1633c161c82696.pdf