دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953962620210723The Effects of e-Learning about Fetal Screening Tests on the Level of Anxiety and Worry in Pregnant Womenتأثیر آموزش آزمایشهای غربالگری به صورت انیمیشن بر سطح اضطراب و نگرانی زنان باردار3633691619910.22122/jims.v39i626.14054FAالهام مجلسیدانشجوی کارشناسی ارشد، دانشکدهی پرستاری و مامایی، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران0000-0002-4965-4502علی نویدیانگروه روانپرستاری، دانشکدهی پرستاری و مامایی و مرکز تحقیقات پرستاری جامعه، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران0000-0001-6890-1508مریم نواییگروه مامایی، مرکز تحقیقات سلامت بارداری، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران0000-0002-9138-2395مصطفی منتظر ظهوریمرکز تحقیقات ژنتیک بیماریهای غیر واگیر، دانشگاه علوم پزشکی زاهدان، زاهدان، ایران0000-0001-7046-1855Journal Article20210412Background: Congenital malformations are important causes of neonatal mortality and morbidity. They can be prevented by performing screening tests and accurate treatment schedules in pregnancy period. Screening tests may cause anxiety in pregnant women. The aim of this study was to determine the effects of e-learning about fetal screening tests on anxiety in pregnant women.Methods: This was a quasi-experimental study performed on 120 pregnant women of 7 to 9 weeks gestational age who referred to health centers in Zahedan City, Iran, during the year 2020, to receive prenatal care randomly in two groups of intervention and control. In the intervention group, the training was conducted in the form of 7-minute animation in groups of 5-10 people; the animation was sent to their mobile cells as well. While the control group received only routine pregnancy care. Before and 2 weeks after training, anxiety and worrying of pregnant women were assessed using Spielberger Anxiety Questionnaire and Cambridge Worry Scale (CWS). Data were analyzed using chi-square, independent t, and ANCOVA tests.Findings: The defiance of mean anxiety score of pregnant women in the two groups before e-learning was not significant (P = 0.920). Independent t-test showed that after performing e-learning about fetal screening tests, the mean score of anxiety in women in the intervention group was significantly lower than the control group (P = 0.001). Moreover, the mean score of anxiety in the intervention group after e-learning of fetal screening tests decreased significantly (P = 0.001).Conclusion: The study showed that e-learning in the form of animation in the intervention group significantly reduced anxiety and worrying in pregnant mothers.مقدمه: ناهنجاریهای مادرزادی، عامل مهم مرگ و میر نوزادان میباشد. با انجام غربالگری در دوران بارداری و درمان به موقع، میتوان از بروز این بیماریها و مشکلات بعدی ناشی از آنها، پیشگیری نمود. انجام آزمایشهای غربالگری، میتواند باعث ایجاد اضطراب و نگرانی در زنان باردار گردد. مطالعهی حاضر با هدف تعیین تأثیر آموزش الکترونیک آزمایشهای غربالگری جنین بر اضطراب و نگرانی زنان باردار انجام شد.روشها: این پژوهش، یک مطالعهی نیمه تجربی بود که بر روی 120 زن باردار 9-7 هفته، مراجعه کننده به مراکز بهداشتی- درمانی شهر زاهدان جهت دریافت مراقبتهای دوران بارداری به طور تصادفی در قالب دو گروه مورد و شاهد در سال 1399 انجام شد. در گروه مورد، آموزش به صورت انیمیشن ۷ دقیقهای در گروههای 10-5 نفره به صورت حضوری انجام شد و سپس، بر روی گوشی همراه آنها ارسال گردید. در حالی که گروه شاهد، تنها مراقبتهای معمول دوران بارداری را دریافت کردند. قبل و 2 هفته پس از آموزش، اضطراب و نگرانی خانمهای باردار به کمک پرسشنامهی اضطراب Spielberger و نگرانی Cambridge مورد ارزیابی قرار گرفت. دادهها با استفاده از آزمونهای آماری 2χ، Independent t و ANCOVA مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.یافتهها: میانگین نمرهی اضطراب زنان باردار دو گروه قبل از آموزش الکترونیک معنیدار نبود (920/0 = P). آزمون Independent t نشان داد که پس از اجرای آموزش الکترونیک روشهای غربالگری جنین، میانگین نمرهی اضطراب زنان گروه مورد به طور معنیداری از گروه شاهد پایینتر بود (001/0 = P). همچنین، میانگین نمرهی نگرانی در گروه مورد پس از آموزش الکترونیک روشهای غربالگری جنین به طور معنیداری کاهش یافت (001/0 = P).نتیجهگیری: مطالعهی حاضر نشان داد که آموزش الکترونیک به صورت انیمیشن در گروه مورد باعث کاهش معنیدار اضطراب و نگرانی در مادران باردار شده است.https://jims.mui.ac.ir/article_16199_e6d27c2af61dcf40b39ea7ca0757265b.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953962620210723Vitamin D Level in Iranian Patients with Neuromyelitis Opticaسطح ویتامین D در بیماران ایرانی مبتلا به نورومیلیت اپتیکا3703751620010.22122/jims.v39i626.14064FAآذر برادراناستاد، گروه آسیبشناسی، دانشکدهی پزشکی و مرکز تحقیقات بیماریهای عفونی و گرمسیری، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانa:2:{s:5:"en_US";s:0:"";s:5:"fa_IR";s:0:"";}امید میرمسیبپزشک عمومی، مرکز تحقیقات علوم اعصاب، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-3756-2985وحید شایگاننژاداستاد، گروه داخلی اعصاب، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-6226-0161آذر نعیمیاستادیار، گروه آسیبشناسی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0002-7717-9112علیرضا افشاری صفویاستادیار، گروه آمار زیستی و اپیدمیولوژی، دانشکدهی بهداشت، دانشگاه علوم پزشکی بجنورد، بجنورد، ایران0000-0002-2080-946Xزهرا تاجیدانشجوی پزشکی، کمیتهی تحقیقات دانشجویی، دانشکدهی پزشکی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایران0000-0001-9550-8816Journal Article20210420Background: Neuromyelitis optica is one of the inflammatory diseases of the central nervous system (CNS) that causes demyelination and axonal injury, especially in optic nerve and spinal cord. Considering the immunoregulatory function of vitamin D, deficiency of this vitamin may play a role in the pathogenesis as well as the severity of neuromylitis optica. The aim of this study was to compare the serum level of vitamin D in patients with neuromylitis optica and control group, and to investigate the relationship between the level of this vitamin and disability and number of attacks during the year in these patients.Methods: In this cross-sectional study, 40 patients with neuromylitis optica and 40 healthy individuals as a control group participated. Serum level of 25 (OH) vitamin D was measured using high-performance liquid chromatography (HLPC) method and compared. Clinical parameters such as Expanded Disability Status Scale (EDSS) and Annualized Relapse Rate (ARR) were also evaluated in patients.Findings: The median of serum levels of vitamin D was higher in patients (46.2 ng/ml) than in controls (29.65 ng/ml) (P < 0.001). The prevalence of Vitamin D insufficiency in the control group (52.5%) was higher than this prevalence in patients (5.0%). Moreover, there was no significant relationship between serum vitamin D levels with body mass index (BMI), EDSS, and ARR in patients.Conclusion: According to our findings, there was no significant association between vitamin D deficiency and neuromylitis optica disease.مقدمه: بیماری نورومیلیت اپتیکا، از جمله بیماریهای التهابی دستگاه عصبی مرکزی است که باعث دمیلینیزاسیون و آسیب آکسونی به ویژه در عصب اپتیک و طناب نخاعی میگردد. با توجه به نقش احتمالی ویتامین D در تنظیم سیستم ایمنی، کمبود این ویتامین شاید بتواند در پاتوژنز و همچنین، شدت بیماری نورومیلیت اپتیکا نقش داشته باشد. هدف از اجرای این مطالعه، مقایسهی سطح سرمی ویتامین D در مبتلایان به نورومیلیت اپتیکا با گروه شاهد و بررسی ارتباط سطح این ویتامین با میزان ناتوانی و تعداد حملات در طول سال در این بیماران بود.روشها: در این مطالعهی مقطعی، 40 نفر از بیماران نورومیلیت اپتیکا و 40 نفر به عنوان گروه شاهد، شرکت کردند. سطح سرمی Vit D (OH) 25 به روش High-performance liquid chromatography (HLPC) اندازهگیری و مقایسه شد. همچنین، متغیرهای بالینی نظیر Expanded disability status scale (EDSS) و Annualized relapse rate (ARR) در بیماران ارزیابی گردید.یافتهها: میانهی سطح سرمی ویتامین D در بیماران مبتلا به نورومیلیت اپتیکا (20/46 نانوگرم/میلیلیتر) نسبت به گروه شاهد (65/29 نانوگرم/میلیلیتر)، بالاتر بود (001/0 > P). فراوانی عدم کفایت ویتامین D (Vitamin D insufficiency) در گروه شاهد (5/52 درصد) نسبت به بیماران (0/5 درصد)، بالاتر بود. همچنین، میان سطح سرمی ویتامین D با Body mass index (BMI)، EDSS و ARR در بیماران، ارتباط آماری معنیداری وجود نداشت.نتیجهگیری: مطابق یافتههای مطالعهی حاضر، همراهی قابل توجهی میان کمبود ویتامین D و بیماری نورومیلیت اپتیکا وجود نداشت.https://jims.mui.ac.ir/article_16200_6141637f9178586dc79b37e7e8a9f2a5.pdfدانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی-درمانی استان اصفهانمجله دانشکده پزشکی اصفهان1027-75953962620210723Kebab, A Delicious Food, but Contaminated with Harmful Compounds: A Literature Reviewکباب، غذایی خوشمزه اما آلوده به ترکیبات زیانآور: مروری از شواهد به توصیهها3763831620110.22122/jims.v39i626.13888FAسید مصطفی نچواکدانشیار، گروه تغذیه، دانشکدهی علوم تغذیه و صنایع غذایی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران0000-0002-7265-3495داود سلیمانیاستادیار، گروه تغذیه، دانشکدهی علوم تغذیه و صنایع غذایی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران0000-0002-9017-3743شهربانو قلیزادهگروه تغذیه، دانشکدهی علوم تغذیه و صنایع غذایی، دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه، کرمانشاه، ایران0000-0002-0094-7881زمزم پاکنهاداستاد، گروه تغذیهی بالینی، دانشکدهی تغذیه و علوم غذایی، دانشگاه علوم پزشکی اصفهان، اصفهان، ایرانJournal Article20210208Background: Grilling is one of the most traditional methods of cooking food, especially meat, which leads to the production of polycyclic aromatic hydrocarbons (PAHs) and heterocyclic aromatic amines (HAAs). International Agency for Research on Cancer has mentioned most of these compound, particular Benzo[a]pyrene and Phenyl imidazo pyridine, as carcinogenic to humans. The amount of the PAHs and HAAs in Kebab completely depends on the grilling method. The current review aimed to provide evidence and interventions to reduce the production of the PAHs and HAAs during grilling.Methods: This literature review consisted of articles searched in national and international databases up to December 2020. The inclusion criteria were original studies comparing controllable factors in the concentration of Benzo[a]pyrene and Phenyl imidazo pyridine produced in the Kebab.Results: The results of the current review showed that the level of Benzo[a]pyrene and Phenyl imidazo pyridine produced in the Kebab completely depened on factors including grilling temperature and duration, type of fuel, distance from the heat source, condiments, and the amount of fat in the meat.Conclusion: Reducing of the PAHs and HAAs intake from Kebab can be achieved through reducing grilling temperature and durations, using gas instead of charcoal and wood, increasing the distance of meat from the fire, using condiments, using low-fat meats, and removing the skin from chicken.مقدمه: کباب کردن یکی از سنتیترین شیوههای طبخ مواد غذایی به ویژه گوشت است که سبب تولید هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای و آمینهای آروماتیک هتروسیکلیک میگردد. آژانس بینالمللی تحقیقات سرطان بیشتر این ترکیبات، به ویژه بنزو(آ)پیرن یا فنیل ایمیدازوپیریدین را برای انسان سرطانزا دانسته است. مقادیر این ترکیبات در کباب، به طور کامل به شیوهی کباب کردن بستگی دارد. هدف از انجام مطالعهی مروری حاضر، ارایهی شواهد و راهکارهایی برای کاهش تولید این ترکیبات در هنگام کباب کردن بود.روشها: مطالعهی مروری حاضر شامل مقالات جستجو شده در پایگاههای اطلاعاتی ملی و بینالمللی تا دسامبر سال 2020 بود. معیار ورود به مطالعه شامل مقالات اصیل پژوهشی بود که به مقایسهی عوامل قابل کنترل در غلظت بنزو(آ)پیرن یا فنیل ایمیدازوپیریدین تولید شده در کباب پرداخته بودند.یافتهها: نتایج نشان داد میزان آلودگی به ترکیبات بنزو(آ)پیرن و فنیل ایمیدازوپیریدین گوشتهای کباب شده، به طور کامل به عواملی نظیر درجهی حرارت و مدت زمان کباب کردن، نوع سوخت مصرفی، فاصله از منبع گرما، چاشنیها و میزان چربی گوشت بستگی دارد.نتیجهگیری: کاهش دریافت هیدروکربنهای آروماتیک چند حلقهای و آمینهای آروماتیک هتروسیکلیک از کباب، از طریق کاهش مدت زمان و درجهی حرارت کباب کردن، استفاده از گاز به جای زغال و چوب، افزایش فاصلهی گوشت از آتش، استفاده از چاشنیها، استفاده از گوشتهای بسیار کم چرب و حذف پوست از مرغ، امکانپذیر میباشد.https://jims.mui.ac.ir/article_16201_bd4655c294a8664dc326673f561bf5e0.pdf